کتاب مقدس Farsi Bible
فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18
1 و در روز اول ماه دوم از سال دوم از بیرون آمدن ایشان از زمین مصر، خداوند در بیابان سینا در خیمۀ اجتماع موسی را خطاب كرده، گفت:
2 « حساب تمامی جماعت بنیاسرائیل را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، به شمارۀ اسمهای همۀ ذكوران موافق سرهای ایشان بگیرید.
3 از بیست ساله و زیاده، هر كه از اسرائیل به جنگ بیرون میرود، تو و هارون ایشان را برحسب افواج ایشان بشمارید.
4 و همراه شما یك نفر از هر سبط باشد كه هر یك رئیس خاندان آبایش باشد.
5 و اسمهای كسانی كه با شما باید بایستند، این است: از رؤبین، الیصوربن شَدَیئور.
6 و از شمعون، شِلومیئیل بن صوریشَدّای.
7 و از یهودا، نَحشون بن عمیناداب.
8 و از یساكار، نَتَنائیل بن صوغَر.
9 و از زَبولون، اَلیاب بن حِیلون.
10 و از بنی یوسف: از اَفرایم، اَلیشَمَع بن عَمّیهود. و از مَنَسّی، جَملیئیل بن فَدَهْصور.
11 از بنیامین، اَبیدان بن جِدعونی.
12 و از دان، اَخیعَزَر بن عَمّیشَدّای.
13 و از اشیر، فَجْعیئیل بن عُكْران.
14 و از جاد، اَلیاساف بن دَعوئیل.
15 و از نَفتالی، اَخیرَع بن عینان.»
16 اینانند دعوت شدگان جماعت و سروران اسباط آبای ایشان، و رؤسای هزارههای اسرائیل.
17 و موسی و هارون این كسان را كه به نام، معین شدند، گرفتند.
18 و در روز اول ماه دوم، تمامی جماعت را جمع كرده، نسب نامههای ایشان را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، به شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر موافق سرهای ایشان خواندند.
19 چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود، ایشان را در بیابان سینا بشمرد.
20 و اما انساب بنیرؤبین نخستزادۀ اسرائیل، برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق نامها و سرهای ایشان این بود: هر ذكور از بیست ساله و بالاتر، جمیع كسانی كه برای جنگ بیرون میرفتند.
21 شمردهشدگان ایشان از سبط رؤبین، چهل و شش هزار و پانصد نفر بودند.
22 و انساب بنیشمعون برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، كسانی كه از ایشان شمرده شدند، موافق شمارۀ اسمها و سرهای ایشان این بود: هر ذكور از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
23 شمردهشدگان ایشان از سبط شمعون، پنجاه و نه هزار و سیصد نفر بودند.
24 و انساب بنیجاد برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها، از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
25 شمردهشدگان ایشان از سبط جاد، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند.
26 و انساب بنییهودا برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
27 شمردهشدگان ایشان از سبط یهودا،هفتاد و چهار هزار و شش صد نفر بودند.
28 و انساب بنییسّاكار برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
29 شمردهشدگان ایشان از سبط یسّاكار، پنجاه و چهار هزار و چهارصد نفر بودند.
30 و انساب بنیزبولون برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
31 شمردهشدگان ایشان از سبط زبولون پنجاه و هفت هزار و چهارصد نفر بودند.
32 و انساب بنییوسف از بنیاَفرایم برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
33 شمردهشدگان ایشان از سبط اَفرایم، چهل هزار و پانصد نفر بودند.
34 و انساب بنیمَنَسّی برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها، از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
35 شمردهشدگان ایشان از سبط منسی، سی و دو هزار و دویست نفر بودند.
36 و انساب بنیبنیامین برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها، از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
37 شمردهشدگان ایشان از سبط بنیامین، سی و پنج هزار و چهارصد نفر بودند.
38 و انساب بنیدان برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ میرفت.
39 شمردهشدگان ایشان از سبط دان، شصت و دوهزار و هفتصد نفر بودند.
40 و انساب بنیاَشیر برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
41 شمردهشدگان ایشان از سبط اَشیر، چهل و یك هزار و پانصد نفر بودند.
42 و انساب بنینَفْتالی برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.
43 شمردهشدگان ایشان از سبط نَفْتالی، پنجاه و سه هزار و پانصد نفر بودند.
44 اینانند شمردهشدگانی كه موسی و هارون با دوازده نفر از سروران اسرائیل، كه یك نفر برای هر خاندان آبای ایشان بود، شمردند.
45 و تمامی شمردهشدگان بنیاسرائیل برحسب خاندان آبای ایشان، از بیست ساله و بالاتر، هر كس از اسرائیل كه برای جنگ بیرون میرفت.
46 همۀ شمردهشدگان، ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه نفر بودند.
47 اما لاویان برحسب سبط آبای ایشان در میان آنها شمرده نشدند.
48 زیرا خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
49 « اما سبط لاوی را مشمار و حساب ایشان را در میان بنیاسرائیل مگیر.
50 لیكن لاویان را بر مسكن شهادت و تمامی اسبابش و بر هرچه علاقه به آن دارد بگمار، و ایشان مسكن و تمامی اسبابش را بردارند، و ایشان آن را خدمت نمایند و به اطراف مسكن خیمه زنند.
51 و چون مسكن روانه شود لاویان آن را پایین بیاورند، و چون مسكن افراشته شود لاویان آن را برپا نمایند، و غریبی كه نزدیك آن آید، كشته شود.
52 و بنیاسرائیل هر كس در محلۀ خود و هر كس نزد عَلَم خویش برحسب افواج خود، خیمه زنند.
53 و لاویان به اطراف مسكن شهادت خیمه زنند، مبادا غضب بر جماعت بنیاسرائیل بشود، و لاویان شعائر مسكن شهادت را نگاه دارند.»
54 پس بنیاسرائیل چنین كردند، و برحسب آنچه خداوند موسی را امر فرموده بود، به عمل آوردند.
1 و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده،گفت:
2 « هر كس از بنیاسرائیل نزد عَلَم و نشان خاندان آبای خویش خیمه زند، در برابر و اطراف خیمۀ اجتماع خیمه زنند.
3 و به جانب مشرق به سوی طلوع آفتاب اهل عَلَمِ محَلّۀ یهُودا برحسب افواج خود خیمه زنند، و رئیس بنییهودا نَحشُون بن عَمّیناداب باشد.
4 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند هفتاد و چهار هزار و ششصد نفر بودند.
5 و سبط یسّاكار در پهلوی او خیمه زنند، و رئیس بنییسّاكار نَتنائیل بن صوغر باشد.
6 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند پنجاه و چهار هزار و چهارصد نفر بودند.
7 و سبط زبولون و رئیس بنیزبولون اَلیآب بن حِیلون باشد.
8 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، پنجاه و هفت هزار و چهارصد نفر بودند.
9 جمیع شمردهشدگان محلۀ یهودا برحسب افواج ایشان صد و هشتاد و شش هزار و چهارصد نفر بودند. و ایشان اول كوچ كنند.
10 « و بر جانب جنوب، عَلَم محلۀ رَؤبین برحسب افواج ایشان باشد، و رئیس بنیرؤبین اَلیصور بن شَدَیئُور باشد.
11 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند چهل و شش هزار و پانصد نفربودند.
12 و در پهلوی او سبط شَمعون خیمه زنند و رئیس بنیشَمعون شلومیئیل بن صوریشَدّای باشد.
13 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، پنجاه و نه هزار و سیصد نفر بودند.
14 و سبط جاد و رئیس بنیجاد اَلیاساف بن رَعُوْئیل باشد.
15 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند.
16 جمیع شمردهشدگان محلۀ رؤبین برحسب افواج ایشان صد و پنجاه و یك هزار و چهارصد و پنجاه نفر بودند و ایشان دوم كوچ كنند.
17 « و بعد از آن خیمۀ اجتماع با محلۀ لاویان در میان محلهها كوچ كند، چنانكه خیمه میزنند، همچنان هر كس در جای خود نزد عَلَمهای خویش كوچ كنند.
18 « و به طرف مغرب، عَلَم محلۀ اَفرایم برحسب افواج ایشان و رئیس بنیاَفرایم، الیشَمَع بن عَمّیهود باشد.
19 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل هزار و پانصد نفر بودند.
20 و در پهلوی او سبط مَنَسّی، و رئیس بنیمَنَسّی جَمْلیئیل بن فَدَهْصور باشد.
21 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، سی و دو هزار و دویست نفر بودند.
22 و سبط بنیامین و رئیس بنیبنیامین، اَبیدان بن جِدعونی باشد.
23 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، سی و پنج هزار و چهارصد نفر بودند.
24 جمیع شمردهشدگان محلۀ اَفرایم برحسب افواج ایشان، صد و هشت هزار و یكصد نفر بودند، و ایشان سوم كوچ كنند.
25 « و به طرف شمال، عَلَم محلۀ دان، برحسب افواج ایشان، و رئیس بنیدان اَخیعَزَر بن عَمّیشَدّای باشد.
26 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، شصت و دو هزاروهفتصد نفر بودند.
27 و در پهلوی ایشان سبط اَشیر خیمه زنند، و رئیسبنیاَشیر فَجْعیئیل بن عُكْران باشد.
28 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل و یك هزار و پانصد نفر بودند.
29 و سبط نَفْتالی و رئیس بنینَفْتالی اَخیرَع بن عِینان باشد.
30 و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، پنجاه و سه هزار و چهارصد نفر بودند.
31 جمیع شمردهشدگان محلۀ دان، صد و پنجاه و هفت هزار و ششصد نفر بودند. ایشان نزد عَلَمهای خود در عقب كوچ كنند.»
32 اینانند شمردهشدگان بنیاسرائیل برحسب خاندان آبای ایشان، جمیع شمردهشدگان محلهها موافق افواج ایشان ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه نفر بودند.
33 اما لاویان چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود، در میان بنیاسرائیل شمرده نشدند.
34 و بنیاسرائیل موافق هرچه خداوند به موسی امر فرموده بود، عمل نمودند، به اینطور نزد علمهای خود خیمه میزدند و به اینطور هر كس برحسب قبایل خود با خاندان آبای خود كوچ میكردند.
1 این است اَنساب هارون و موسی در روزی كه خداوند در كوه سینا با موسی متكلم شد.
2 و نامهای پسران هارون این است: نخستزادهاش ناداب و اَبیهو و اَلْعازار و ایتامار.
3 این است نامهای پسران هارون كهنه كه مسح شده بودند كه ایشان را برای كهانت تخصیص نمود.
4 اما ناداب و اَبیهو در حضور خداوند مردند، هنگامی كه ایشان در بیابان سینا آتش غریب به حضور خداوند گذرانیدند، و ایشان راپسری نبود و اَلعازار و ایتامار به حضور پدر خود هارون، كهانت مینمودند.
5 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
6 « سبط لاوی را نزدیك آورده، ایشان را پیش هارون كاهن حاضر كن تا او را خدمت نمایند.
7 و ایشان شعائر او و شعائر تمامی جماعت را پیش خیمۀ اجتماع نگاه داشته، خدمت مسكن را بجا آورند.
8 و جمیع اسباب خیمۀ اجتماع و شعائر بنیاسرائیل را نگاه داشته، خدمت مسكن را بجا آورند.
9 و لاویان را به هارون و پسرانش بده، زیراكه ایشان از جانب بنیاسرائیل بالكل به وی داده شدهاند.
10 و هارون و پسرانش را تعیین نما تا كهانت خود را بجا بیاورند، و غریبی كه نزدیك آید، كشته شود.»
11 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت
12 كه « اینك من لاویان را از میان بنیاسرائیل، به عوض هر نخستزادهای از بنیاسرائیل كه رَحِم را بگشاید گرفتهام، پس لاویان از آن من میباشند.
13 زیرا جمیع نخستزادگان از آنِ منند، و در روزی كه همۀ نخستزادگان زمین مصر را كشتم، جمیع نخستزادگان اسرائیل را خواه از انسان و خواه از بهایم برای خود تقدیس نمودم، پس از آن من میباشند. من یهوه هستم.»
14 و خداوند موسی را در بیابان سینا خطاب كرده، گفت:
15 « بنیلاوی را برحسب خاندان آبا و قبایل ایشان بشمار، هر ذكور ایشان را از یك ماهه و زیاده بشمار.»
16 پس موسی برحسب قول خداوند چنانكه مأمور شد، ایشان را شمرد.
17 و پسران لاوی موافق نامهای ایشان اینانند: جَرشون و قَهات و مَراری.
18 و نامهای بنیجَرْشون برحسب قبایل ایشان این است: لِبْنی و شِمْعی.
19 و پسران قَهات برحسب قبایل ایشان: عَمرام و یصْهار و حَبرون و عُزّیئیل.
20 و پسران مَراری برحسب قبایل ایشان: مَحْلی و موشی بودند. اینانند قبایـل لاویان برحسب خاندان آبای ایشان.
21 و از جَرشون، قبیلۀ لِبْنی و قبیلۀ شِمْعی. اینانند قبایل جَرشونیان.
22 و شمردهشدگان ایشان به شمارۀ همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، شمردهشدگان ایشان هفت هزار و پانصد نفر بودند.
23 و قبایل جَرشونیان در عقب مسكن، به طرف مغرب خیمه زنند.
24 و سَروَر خاندان آبای جَرشونیان، اَلیاساف بن لایل باشد.
25 و ودیعت بنیجَرشون در خیمۀ اجتماع، مسكن و خیمه و پوشش آن و پردۀ دروازۀ خیمۀ اجتماع باشد.
26 و تجیرهای صحن و پردۀ دروازۀ صحن كه پیش روی مسكن و به اطراف مذبح است و طنابهایش با هر خدمت آنها.
27 و از قَهات، قبیلۀ عَمرامیان و قبیلۀ یصهاریان و قبیلۀ حَبْرونیان و قبیلۀ عُزّیئیلیان، اینانند قبایل قَهاتیان.
28 به شمارۀ همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، هشت هزار و ششصد نفر بودند كه ودیعت قدس را نگاه میداشتند.
29 و قبایل بنیقَهات به طرف جنوب مسكن، خیمه بزنند.
30 و سَروَر خاندان آبای قبایل قَهاتیان، اَلیاصافان بن عُزّیئیل باشد.
31 و ودیعت ایشان تابوت و میز و شمعدان و مذبحها و اسباب قدس كه با آنها خدمت میكنند، و حجاب و هر خدمت آن باشد.
32 و سرور سروران لاویان، اَلعازار بن هارونِ كاهن باشد، و نظارتِ نگهبانانِ خدمتِ قدس، او را خواهد بود.
33 و از مَراری، قبیلۀ مَحَلیان و قبیلۀ موشیان؛اینانند قبایل مَراری.
34 و شمردهشدگان ایشان و شمارۀ همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، شش هزار و دویست نفر بودند.
35 و سرور خاندان آبای قبایل مَراری، صوریئیل بن ابیحایل باشد و ایشان به طرف شمالی مسكن، خیمه بزنند.
36 و ودیعت معین بنیمَراری، تختهای مسكن و پشتبندهایش و ستونهایش و پایههایش و تمامی اسبابش با تمامی خدمتش باشد.
37 و ستونهای اطراف صحن و پایههای آنها و میخها و طنابهای آنها.
38 و پیش مسكن به طرف مشرق و پیش روی خیمۀ اجتماع به طرف طلوع شمس، موسی و هارون و پسرانش خیمه بزنند و نگاهبانی قدس را و نگاهبانی بنیاسرائیل را بدارند. و هر غریبی كه نزدیك آید، كشتهشود.
39 و جمیع شمردهشدگان لاویان كه موسی و هارون ایشان را برحسب قبایل ایشان و فرمان خداوند شمردند، همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، بیست و دو هزار نفر بودند.
40 و خداوند به موسی گفت: « جمیع نخستزادگان نرینۀ بنیاسرائیل را از یك ماهه و بالاتر بشمار، و حساب نامهای ایشان را بگیر.
41 و لاویان را به عوض همۀ نخستزادگان بنیاسرائیل برای من كه یهوه هستم بگیر، و بهایم لاویان را به عوض همۀ نخستزادگان بهایم بنیاسرائیل.»
42 پس موسی چنانكه خداوند او را امر فرموده بود، همۀ نخستزادگان بنیاسرائیل را شمرد.
43 و جمیع نخستزادگان نرینه، برحسب شمارۀ اسمهای شمردهشدگان ایشان از یك ماهه و بالاتر، بیست و دو هزار و دویست و هفتاد و سه نفر بودند.
44 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
45 « لاویان را به عوض جمیع نخستزادگان بنیاسرائیل، و بهایم لاویان را به عوض بهایم ایشان بگیر، و لاویان از آن من خواهند بود. من یهوه هستم.
46 و اما دربارۀ فدیۀ دویست و هفتاد و سه نفر از نخستزادگان بنیاسرائیل كه بر لاویان زیادهاند،
47 پنج مثقال برای هر سَری بگیر، آن را موافق مثقال قدس كه بیست جیره یك مثقال باشد، بگیر.
48 و نقد فدیۀ آنانی كه از ایشان زیادهاند به هارون و پسرانش بده.»
49 پس موسی نقد فدیه را از آنانی كه زیاده بودند، بر كسانی كه لاویان فدیۀ آنها شده بودند، گرفت.
50 و از نخستزادگان بنیاسرائیل نقد را كه هزار و سیصد و شصت و پنج مثقال موافق مثقال قدس باشد، گرفت.
51 و موسی نقد فدیه را برحسب قول خداوند چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود، به هارون و پسرانش داد.
1 و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده،گفت:
2 « حساب بنیقَهات را از میان بنیلاوی برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان بگیر.
3 از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله، هر كه داخل خدمت شود تا در خیمۀ اجتماع كار كند.
4 « و خدمت بنیقَهات در خیمۀ اجتماع، كار قدسالاقداس باشد.
5 « و هنگامی كه اردو كوچ میكند هارون و پسرانش داخل شده، پوشش حجاب را پایین بیاورند، و تابوت شهادت را به آن بپوشانند.
6 و بر آن پوششِ پوستِ خزِ آبی بگذارند و جامهای كه تمام آن لاجوردی باشد بالای آن پهن نموده، چوبدستهایش را بگذرانند.
7 « و بر میز نانِ تَقْدِمِه، جامۀ لاجوردیبگسترانند و بر آن، بشقابها و قاشقها و كاسهها و پیالههای ریختنی را بگذارنند و نان دائمی بر آن باشد.
8 و جامۀ قرمز بر آنها گسترانیده، آن را به پوشش پوست خز بپوشانند و چوبدستهایش را بگذرانند.
9 « و جامۀ لاجوردی گرفته، شمعدان روشنایی و چراغهایش و گُلگیرهایش و سینیهایش و تمامی ظروف روغنش را كه به آنها خدمتش میكنند بپوشانند،
10 و آن را و همۀ اسبابش را در پوشش پوست خز گذارده، بر چوبدستی بگذارند.
11 « و بر مذبح زرین، جامۀ لاجوردی گسترانیده، آن را به پوشش پوست خز بپوشانند، و چوبدستهایش را بگذرانند.
12 « و تمامی اسباب خدمت را كه به آنها در قدس خدمت میكنند گرفته، آنها را در جامۀ لاجوردی بگذارند، و آنها را به پوشش پوست خز پوشانیده، بر چوبدست بنهند.
13 « و مذبح را از خاكستر خالی كرده، جامۀ ارغوانی بر آن بگسترانند.
14 و جمیع اسبابش را كه به آنها خدمت آن را میكنند یعنی مِجْمَرها و چنگالها و خاكاندازها و كاسهها، همۀ اسباب مذبح را بر روی آن بنهند، و بر آن پوشش، پوست خز گسترانیده، چوب دستهایش را بگذرانند.
15 « و چون هارون و پسرانش در هنگام كوچ كردن اردو، از پوشانیدن قدس و تمامی اسباب قدس فارغ شوند، بعد از آن پسران قَهات برای برداشتن آن بیایند، اما قدس را لمس ننمایند مبادا بمیرند، این چیزها از خیمۀ اجتماع حمل بنیقهات میباشد.
16 « و ودیعت اَلعازار بن هارون كاهن، روغن بجهت روشنایی و بخور خوشبو و هدیۀ آردیدائمی و روغن مسح و نظارت تمامی مسكن میباشد، با هرآنچه در آن است، خواه از قدس و خواه از اسبابش.»
17 و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:
18 « سبط قبایل قَهاتیان را از میان لاویان منقطع مسازید.
19 بلكه با ایشان چنین رفتار نمایید تا چون به قدسالاقداس نزدیك آیند، زنده بمانند و نمیرند. هارون و پسرانش داخل آن بشوند، و هریك از ایشان را به خدمت و حمل خود بگمارند.
20 و اما ایشان بجهت دیدن قدس لحظهای هم داخل نشوند، مبادا بمیرند.»
21 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
22 « حساب بنیجَرشون را نیز برحسب خاندان آبا و قبایل ایشان بگیر.
23 از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله ایشان را بشمار، هر كه داخل شود تا در خیمۀ اجتماع به شغل بپردازد و خدمت بنماید.
24 « این است خدمت قبایل بنیجرشون در خدمتگذاری و حمل،
25 كه تجیرهای مسكن و خیمۀ اجتماع را با پوشش آن و پوشش پوست خز كه بر بالای آن است، و پردۀ دروازۀ خیمۀ اجتماع را بردارند.
26 و تجیرهای صحن و پردۀ مدخل دروازۀ صحن، كه پیش مسكن و به اطراف مذبح است، و طنابهای آنها و همۀ اسباب خدمت آنها و هرچه به آنها باید كرده شود، ایشان بكنند.
27 و تمامی خدمت بنیجَرشون در هر حمل و خدمت ایشان، به فرمان هارون و پسران او بشود، و جمیع حملهای ایشان را بر ایشان ودیعت گذارید.
28 این است خدمت قبایل بنیجَرشون در خیمۀ اجتماع. و نظارت ایشان به دست ایتاماربن هارون كاهن باشد.
29 « و بنیمَراری را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان بشمار.
30 از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله هركه به خدمت داخل شود، تا كار خیمۀ اجتماع را بنماید. ایشان را بشمار.
31 این است ودیعت حمل ایشان، در تمامی خدمت ایشان در خیمۀ اجتماع، تختهای مسكن و پشتبندهایش و ستونهایش و پایههایش
32 و ستونهای اطراف صحن و پایههای آنها و میخهای آنها و طنابهای آنها با همۀ اسباب آنها، و تمامی خدمت آنها، پس اسباب ودیعت حمل ایشان را به نامها حساب كنید.
33 این است خدمت قبایل بنیمَراری در تمامی خدمت ایشان در خیمۀ اجتماع، زیردست ایتامار بن هارونِ كاهن.»
34 و موسی و هارون و سروران جماعت، بنیقهات را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان شمردند.
35 از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله هركه به خدمت داخل میشد تا در خیمۀ اجتماع مشغول شود.
36 و شمردهشدگان ایشان برحسب قبایل ایشان، دو هزار و هفتصد و پنجاه نفر بودند.
37 اینانند شمردهشدگان قبایل قَهاتیان، هركه در خیمۀ اجتماع كار میكرد كه موسی و هارون ایشان را برحسب آنچه خداوند به واسطۀ موسی فرموده بود، شمردند.
38 و شمردهشدگان بنیجَرشون برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان،
39 از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله، هركه به خدمت داخل میشد تا در خیمۀ اجتماع كار كند.
40 و شمردهشدگان ایشان برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، دو هزار و ششصد و سی نفر بودند.
41 اینانندشمردهشدگان قبایل بنیجَرشون، هركه در خیمۀ اجتماع كار میكرد كه موسی و هارون ایشان را برحسب فرمان خداوند شمردند.
42 و شمردهشدگان قبایل بنیمَراری برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان،
43 از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله، هركه به خدمت داخل میشد تا در خیمۀ اجتماع كار كند.
44 و شمردهشدگان ایشان برحسب قبایل ایشان سه هزار و دویست نفر بودند.
45 اینانند شمردهشدگان قبایل بنیمراری كه موسی و هارون ایشان را برحسب آنچه خداوند به واسطۀ موسی فرموده بود، شمردند.
46 جمیع شمردهشدگان لاویان كه موسی و هارون و سروران اسرائیل ایشان را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان شمردند،
47 از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله هركه داخل میشد تا كار خدمت و كار حملها را در خیمۀ اجتماع بكند.
48 شمردهشدگان ایشان هشت هزار و پانصد و هشتاد نفر بودند،
49 برحسب فرمان خداوند به توسط موسی، هركس موافق خدمتش و حملش شمرده شد. و چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود، او ایشان را شمرد.
1 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
2 « بنیاسرائیل را امر فرما كه مبروص را و هركه جریان دارد و هركه از مَیتَه نجس شود، از اردو اخراج كنند.
3 خواه مرد و خواه زن، ایشان را اخراج نمایید؛ بیرون از اردو ایشان را اخراجنمایید، تا اردوی خود را جایی كه من در میان ایشان ساكن هستم، نجس نسازند.»
4 و بنیاسرائیل چنین كردند، و آن كسان را بیرون از اردو اخراج كردند. چنانكه خداوند به موسی گفته بود، بنیاسرائیل به آن طور عمل نمودند.
5 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
6 « بنیاسرائیل را بگو: هرگاه مردی یا زنی به هركدام از جمیع گناهان انسان مرتكب شده، به خداوند خیانت ورزد، و آن شخص مجرم شود،
7 آنگاه گناهی را كه كرده است اعتراف بنماید، و اصل جرم خود را رد نماید، و خمس آن را برآن مزید كرده، به كسی كه بر او جرم نموده است، بدهد.
8 و اگر آن كس را ولیای نباشد كه دیۀ جرم به او داده شود، آنگاه دیۀ جرمی كه برای خداوند داده میشود، از آن كاهن خواهد بود، علاوه بر قوچ كفاره كه به آن دربارۀ وی كفاره میشود.
9 و هر هدیۀ افراشتنی از همۀ موقوفات بنیاسرائیل كه نزد كاهن میآورند، از آن او باشد.
10 و موقوفات هر كس از آن او خواهد بود، و هرچه كه كسی به كاهن بدهد، از آن او باشد.»
11 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
12 « بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: هرگاه زن كسی از او برگشته، به وی خیانت ورزد،
13 و مردی دیگر با او همبستر شود، و این از چشمان شوهرش پوشیده و مستور باشد، آن زن نجس میباشد. و اگر بر او شاهدی نباشد و درعین فعل گرفتار نشود،
14 و روح غیرت بر او بیاید و به زن خود غیور شود، و آن زن نجس شده باشد، یا روح غیرت بر او بیاید و به زن خود غیور شود، و آن زن نجس نشده باشد،
15 پس آن مرد زن خود را نزد كاهن بیاورد، و بجهت او برای هدیه، یك عشر ایفۀ آرد جوین بیاورد، و روغن بر آن نریزد، و كندر بر آن ننهد، زیرا كه هدیۀ غیرت است و هدیۀ یادگار، كه گناه را بیاد میآورد.
16 « و كاهن او را نزدیك آورده، به حضور خداوند برپا دارد.
17 و كاهن آب مقدس در ظرف سفالین بگیرد، و كاهن قدری از غباری كه بر زمین مسكن باشد گرفته، بر آب بپاشد.
18 و كاهن زن را به حضور خداوند برپا داشته، موی سر او را باز كند و هدیۀ یادگار را كه هدیۀ غیرت باشد بر دست آن زن بگذارد، و آب تلخ لعنت بر دست كاهن باشد.
19 و كاهن به زن قسم داده، به وی بگوید: اگر كسی با تو همبستر نشده، و اگر بسوی نجاست به كسی غیر از شوهر خود برنگشتهای، پس از این آب تلخ لعنت مبرا شوی.
20 و لیكن اگر به غیر از شوهر خود برگشته، نجس شدهای، و كسی غیر از شوهرت با تو همبستر شدهاست،
21 آنگاه كاهن زن را قسم لعنت بدهد و كاهن به زن بگوید: خداوند تو را در میان قومت مورد لعنت و قسم بسازد به اینكه خداوند ران تو را ساقط و شكم تو را مُنْتَفَخ گرداند.
22 و این آب لعنت در احشای تو داخل شده، شكم تو را منتفخ و ران تو را ساقط بسازد. و آن زن بگوید: آمین آمین.
23 « و كاهن این لعنتها را در طوماری بنویسد، و آنها را در آب تلخ محو كند.
24 و آن آب لعنتتلخ را به زن بنوشاند، و آن آب لعنت در او داخل شده، تلخ خواهد شد.
25 و كاهن هدیۀ غیرت را از دست زن گرفته، آن هدیه را به حضور خداوند بجنباند، و آن را نزد مذبح بیاورد.
26 و كاهن مشتی از هدیه برای یادگاری آن گرفته، آن را بر مذبح بسوزاند و بعد از آن، آن آب را به زن بنوشاند.
27 و چون آب را به او نوشانید، اگر نجس شده و به شوهر خود خیانت ورزیده باشد، آن آب لعنت داخل او شده، تلخ خواهد شد، و شكم او مُنْتَفَخ و ران او ساقط خواهد گردید، و آن زن در میان قوم خود مورد لعنت خواهدبود.
28 و اگر آن زن نجس نشده، طاهر باشد، آنگاه مبرا شده، اولاد خواهد زایید.
29 « این است قانون غیرت، هنگامی كه زن از شوهر خود برگشته، نجس شده باشد.
30 یا هنگامی كه روح غیرت بر مرد بیاید، و بر زنش غیور شود، آنگاه زن را به حضور خداوند برپا بدارد، و كاهن تمامی این قانون را دربارۀ او اجرا دارد.
31 پس آن مرد از گناه مبرا شود، و زن گناه خود را متحمل خواهد بود.»
1 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
2 « بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون مرد یا زن نذر خاص، یعنی نذر نذیره بكند، و خود را برای خداوند تخصیص نماید،
3 آنگاه از شراب و مسكرات بپرهیزد و سركۀ شراب و سركۀ مسكرات را ننوشد، و هیچ عصیر انگور ننوشد، و انگور تازه یا خشك نخورد.
4 و تمام ایام تخصیصش از هر چیزی كه از تاك انگورساخته شود، از هسته تا پوست نخورد.
5 « و تمام ایام نذر تخصیص او، اُستُره بر سر او نیاید، و تا انقضای روزهایی كه خود را برای خداوند تخصیص نموده است، مقدس شده، گیسهای موی سر خود را بلند دارد.
6 « و تمام روزهایی كه خود را برای خداوند تخصیص نموده است، نزدیك بدن میت نیاید.
7 برای پدر و مادر و برادر و خواهر خود، هنگامی كه بمیرند خویشتن را نجس نسازد، زیرا كه تخصیص خدایش بر سر وی میباشد.
8 تمامی روزهای تخصیصش برای خداوند مقدس خواهد بود.
9 « و اگر كسی دفعتاً ناگهان نزد او بمیرد، پس سر خود را در روز طهارت خویش بتراشد، یعنی در روز هفتم آن را بتراشد.
10 و در روز هشتم دو فاخته یا دو جوجۀ كبوتر نزد كاهن به در خیمۀ اجتماع بیاورد.
11 و كاهن یكی را برای قربانی گناه و دیگری را برای قربانی سوختنی گذرانیده، برای وی كفاره نماید، از آنچه به سبب میت، گناه كرده است؛ و سر او را در آن روز تقدیس نمایـد.
12 و روزهای تخصیص خود را برای خداوند (از نو) تخصیص نماید، و برۀ نرینۀ یك ساله برای قربانی جرم بیاورد. لیكن روزهای اول ساقط خواهد بود، چونكه تخصیصش نجس شده است.
13 « این است قانون نذیره، چون روزهای تخصیص او تمام شود، آنگاه او را نزد دروازه خیمۀ اجتماع بیاورند.
14 و قربانی خود را برای خداوند بگذراند، یعنی یك برۀ نرینۀ یك سالۀ بیعیب بجهت قربانی سوختنی، و یك برۀ ماده یك سالۀ بیعیب، بجهت قربانی گناه، و یك قوچبیعیب بجهت ذبیحۀ سلامتی.
15 و یك سبد نان فطیر یعنی گِردههای آرد نرم سرشتهشدۀ با روغن، و قرصهای فطیر مسح شده با روغن، و هدیۀ آردی آنها و هدیۀ ریختنی آنها.
16 « و كاهن آنها را به حضور خداوند نزدیك آورده، قربانی گناه و قربانی سوختنی او را بگذراند.
17 و قوچ را با سبد نان فطیر بجهت ذبیحۀ سلامتی برای خداوند بگذراند، و كاهن هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی او را بگذراند.
18 « و آن نذیره سر تخصیص خود را نزد در خیمۀ اجتماع بتراشد، و موی سر تخصیص خود را گرفته، آن را بر آتشی كه زیر ذبیحۀ سلامتی است بگذراند.
19 « و كاهن سرْدست بریان شدۀ قوچ را با یك گِرده فطیر از سبد و یك قرص فطیر گرفته، آن را بر دست نذیره، بعد از تراشیدن سر تخصیصش بگذارد.
20 و كاهن آنها را بجهت هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند بجنباند، این با سینۀ جنبانیدنی و ران افراشتنی برای كاهن، مقدس است. و بعد از آن نذیره شراب بنوشد.
21 « این است قانون نذیرهای كه نذر بكند و قانون قربانی كه بجهت تخصیص خود برای خداوند باید بگذراند، علاوه بر آنچه دستش به آن میرسد موافق نذری كه كرده باشد، همچنین برحسب قانون تخصیص خود، باید بكند.»
22 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
23 « هارون و پسرانش را خطاب كرده، بگو: به اینطور بنیاسرائیل را بركت دهید و به ایشانبگویید:
24 « یهوه تو را بركت دهد و تو را محافظت نماید.
25 یهوه روی خود را بر تو تابان سازد و بر تو رحمت كند.
26 یهوه روی خود را بر تو برافرازد و تو را سلامتی بخشد.
27 و نام مرا بر بنیاسرائیل بگذارند، و من ایشان را بركت خواهم داد.»
1 و در روزی كه موسی از برپا داشتن مسكن فارغ شده و آن را مسح نموده و تقدیس كرده و تمامی اسبابش را و مذبح را با تمامی اسبابش مسح كرده و تقدیس نموده بود،
2 سروران اسرائیل و رؤسای خاندان آبای ایشان هدیه گذرانیدند. و اینها رؤسای اسباط بودند كه بر شمردهشدگان گماشته شدند.
3 پس ایشان بجهت هدیۀ خود، به حضور خداوند شش ارابۀ سرپوشیده و دوازده گاو آوردند، یعنی یك ارابه برای دو سرور، و برای هر نفری یك گاو، و آنها را پیش روی مسكن آوردند.
4 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
5 « اینها را از ایشان بگیر تا برای بجا آوردن خدمت خیمۀ اجتماع به كار آید، و به لاویان به هر كس به اندازۀ خدمتش تسلیم نما.»
6 پس موسی ارابهها و گاوها را گرفته، آنها را به لاویان تسلیم نمود.
7 دو ارابه و چهار گاو به بنیجَرشون، به اندازۀ خدمت ایشان تسلیم نمود.
8 و چهار ارابه و هشت گاو به بنیمَراری، به اندازۀ خدمت ایشان، به دست ایتامار بن هارون كاهن تسلیم نمود.
9 اما به بنیقَهات هیچ نداد، زیرا خدمت قدس متعلق به ایشان بود و آن را بر دوش خود برمیداشتند.
10 و سروران بجهت تبرك مذبح، در روز مسح كردن آن، هدیه گذرانیدند. و سروران هدیۀ خود را پیش مذبح آوردند.
11 و خداوند به موسی گفت كه هر سرور در روز نوبۀ خود هدیۀ خویش را بجهت تبرك مذبح بگذراند.
12 و در روز اول، نَحشون بن عَمّیناداب از سبط یهودا هدیۀ خود را گذرانید.
13 و هدیۀ او یك طَبَقِ نقره بود كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره، هفتاد مثقال به مثقال قدس كه هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط شده با روغن بود بجهت هدیۀ آردی.
14 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
15 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
16 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
17 و بجهت ذبیحه سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله، این بود هدیۀ نَحشون بن عَمّیناداب.
18 و در روز دوم، نتنائیل بن صوغر، سَروَرِ یسّاكار هدیه گذرانید.
19 و هدیهای كه او گذرانید یك طبق نقره بود كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
20 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
21 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله، بجهت قربانی سوختنی.
22 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
23 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله، این بود هدیۀ نَتَنائیل بن صوغر.
24 و در روز سوم، اَلیآب بن حیلون سرور بنیزبولون،
25 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرممخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
26 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور،
27 و یك گاو جوان و یك قوچ و برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
28 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
29 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَلیآب بن حیلون.
30 و در روز چهارم، اَلیصور بن شَدَیئور سرور بنیرؤبین.
31 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
32 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
33 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
34 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
35 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَلیصوربن شَدَیئور.
36 و در روز پنجم، شَلومیئیل بن صوریشدّای سرور بنیشمعون.
37 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیه آردی.
38 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
39 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
40 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
41 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ شَلومیئیل بن صوریشَدّای.
42 و در روز ششم، اَلیاساف بن دَعوئیل سرور بنیجاد.
43 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال،موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
44 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
45 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
46 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
47 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَلیاساف بن دَعوئیل.
48 و در روز هفتم، اَلیشَمَع بن عَمّیهود سرور بنیافرایم.
49 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
50 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
51 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
52 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
53 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَلیشَمَع بن عَمّیهود.
54 و در روز هشتم، جَمْلیئیل بن فَدَهْصور سرور بنیمَنَسّی.
55 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
56 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
57 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
58 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
59 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ جملیئیل بن فَدَهصور.
60 و در روز نهم، اَبیدان بن جِدعونی سرور بنیبنیامین.
61 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنشصد و سی مثقال بود و یك لگن نقره هفتاد مثقال موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن، بجهت هدیۀ آردی.
62 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
63 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
64 و یك بز نر به جهت قربانی گناه
65 و به جهت ذبیحۀ سلامتی دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَبیدان بن جِدعونی.
66 و در روز دهم، اَخیعَزَربن عَمّیشدّای سرور بنیدان.
67 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره، هفتاد مثقال موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
68 و یك قاشق طلا، ده مثقال پر از بخور.
69 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
70 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
71 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَخیعَزَر بن عَمّیشدای.
72 و در روز یازدهم، فَجْعیئیل بن عُكران سرور بنیاشیر.
73 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره، هفتاد مثقال موافق مثقال قدس؛ هردوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
74 و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.
75 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
76 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
77 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ فَجْعیئیل بن عُكران.
78 و در روز دوازدهم، اَخیرَع بن عینان، سَروَربنینفتالی.
79 هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال موافق مثقال قدس، هردوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.
80 و یك قاشق طلا، ده مثقال پر از بخور.
81 و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.
82 و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
83 و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بـود هدیـۀ اَخیرَع بن عینان.
84 این بود تبرك مذبح در روزی كه مسح شدهبود، از جانب سروران اسرائیل دوازده طبق نقره و دوازده لگن نقره و دوازده قاشق طلا.
85 هر طبق نقره صد و سی مثقال و هر لگن هفتاد، كه تمامی نقرۀ ظروف، دوهزار و چهارصد مثقال موافق مثقال قدس بود.
86 و دوازده قاشق طلا پُر از بخور هر كدام ده مثقال موافق مثقال قدس، كه تمامی طلای قاشقها صد و بیست مثقال بود.
87 تمامی گاوان بجهت قربانی سوختنی، دوازده گاو و دوازده قوچ و دوازده برۀ نرینۀ یك ساله. با هدیۀ آردی آنها و دوازده بزِ نر بجهت قربانی گناه.
88 و تمامی گاوان بجهت ذبیحۀ سلامتی، بیست و چهار گاو و شصت قوچ و شصت بز نر و شصت بره نرینۀ یك ساله. این بود تبرك مذبح بعد از آنكه مسح شده بود.
89 و چون موسی به خیمۀ اجتماع داخل شد تا با وی سخن گوید، آنگاه قول را میشنید كه از بالای كرسی رحمت كه بر تابوت شهادت بود، از میان دو كروبی به وی سخن میگفت، پس با او تكلم مینمود.
1 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
2 « هارون را خطاب كرده، به وی بگو: هنگامی كه چراغها را برافرازی، هفت چراغ پیش شمعدان روشنایی بدهد.»
3 پس هارون چنین كرد، و چراغها را برافراشت تا پیش شمعدان روشنایی بدهد، چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود.
4 و صنعت شمعدان این بود: از چرخكاری طلا از ساق تا گُلهایش چرخكاری بود، موافق نمونهای كه خداوند به موسی نشان داده بود، به همین طور شمعدان را ساخت.
5 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
6 « لاویان را از میان بنیاسرائیل گرفته، ایشان را تطهیر نما.
7 و بجهت تطهیر ایشان، به ایشان چنین عمل نما: آن كفاره گناه را بر ایشان بپاش و بر تمام بدن خود اُستُره بگذرانند، و رخت خود را شسته، خود را تطهیر نمایند.
8 و گاوی جوان و هدیۀ آردی آن، یعنی آرد نرم مخلوط با روغن بگیرند، و گاو جوان دیگر بجهت قربانی گناه بگیر.
9 و لاویان را پیش خیمۀ اجتماع نزدیك بیاور، و تمامی جماعت بنیاسرائیل را جمع كن.
10 و لاویان را به حضور خداوند نزدیك بیاور، و بنیاسرائیل دستهای خود را بر لاویان بگذارند.
11 و هارون لاویان را از جانب بنیاسرائیل به حضور خداوند هدیه بگذراند، تا خدمت خداوند را بجا بیاورند.
12 و لاویان دستهای خود را بر سر گاوان بنهند، و تو یكی را بجهت قربانی گناه و دیگری را بجهت قربانی سوختنی برای خداوندبگذران، تا بجهت لاویان كفاره شود.
13 و لاویان را پیش هارون و پسرانش برپا بدار، و ایشان را برای خداوند هدیه بگذران.
14 و لاویان را از میان بنیاسرائیل جدا نما و لاویان از آن من خواهند بود.
15 « و بعد از آن لاویان داخل شوند تا خدمت خیمۀ اجتماع را بجا آورند، و تو ایشان را تطهیر كرده، ایشان را هدیه بگذران.
16 زیراكه ایشان از میان بنیاسرائیل به من بالكل داده شدهاند، و به عوض هر گشایندۀ رحم، یعنی به عوض همۀ نخستزادگان بنیاسرائیل، ایشان را برای خود گرفتهام.
17 زیرا كه جمیع نخستزادگان بنیاسرائیل خواه از انسان و خواه از بهایم، از آن مناند. در روزی كه جمیع نخستزادگان را در زمین مصر زدم، ایشان را برای خود تقدیس نمودم.
18 پس لاویان را به عوض همۀ نخستزادگان بنیاسرائیل گرفتم.
19 و لاویان را از میان بنیاسرائیل به هارون و پسرانش پیشكش دادم تا خدمت بنیاسرائیل را در خیمۀ اجتماع بجا آورند، و بجهت بنیاسرائیل كفاره نمایند، و چون بنیاسرائیل به قدس نزدیك آیند، وبا به بنیاسرائیل عارض نشود.»
20 پس موسی و هارون و تمامی جماعت بنیاسرائیل به لاویان چنین كردند، برحسب هرآنچه خداوند موسی را دربارۀ لاویان امر فرمود، همچنان بنیاسرائیل به ایشان عمل نمودند.
21 و لاویان برای گناه خود كفاره كرده، رخت خود را شستند، و هارون ایشان را به حضور خداوند هدیه گذرانید، و هارون برای ایشان كفاره نموده، ایشان را تطهیر كرد.
22 و بعداز آن لاویان داخل شدند تا در خیمۀ اجتماع به حضور هارون و پسرانش به خدمت خود بپردازند، و چنانكه خداوند موسی را دربارۀ لاویان امرفرمود، همچنان به ایشان عمل نمودند.
23 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
24 « این است قانون لاویان كه از بیست و پنج ساله و بالاتر داخل شوند تا در كار خیمۀ اجتماع مشغول خدمت بشوند.
25 و از پنجاه ساله از كار خدمت بازایستند، و بعد از آن خدمت نكنند.
26 لیكن با برادران خود در خیمۀ اجتماع به نگاهبانی نمودن مشغول شوند، و خدمتی دیگر نكنند. بدین طور با لاویان دربارۀ ودیعت ایشان عمل نما.»
1 و در ماه اول سال دوم بعد از بیرون آمدن ایشان از زمین مصر، خداوند موسی را در صحرای سینا خطاب كرده، گفت:
2 « بنیاسرائیل عید فصح را در موسمش بجا آورند.
3 در روز چهاردهم این ماه آن را در وقت عصر در موسمش بجا آورید، برحسب همۀ فرایضش و همۀ احكامش آن را معمول دارید.»
4 پس موسی به بنیاسرائیل گفت كه فصح را بجا آورند.
5 و فصح را در روز چهاردهم ماه اول، در وقت عصر در صحرای سینا بجا آوردند؛ برحسب هرچه خداوند به موسی امر فرموده بود بنیاسرائیل چنان عمل نمودند.
6 اما بعضی اشخاص بودند كه از مِیت آدمی نجس شده، فصح را در آن روز نتوانستند بجا آورند، پس در آن روز نزد موسی و هارون آمدند،
7 و آناشخاص وی را گفتند كه « ما از میت آدمی نجس هستیم؛ پس چرا از گذرانیدن قربانی خداوند در موسمش در میان بنیاسرائیل ممنوع شویم؟»
8 موسی ایشان را گفت: « بایستید تا آنچه خداوند در حق شما امر فرماید، بشنوم.»
9 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
10 « بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: اگر كسی از شما یا از اعقاب شما از میت نجس شود، یا در سَفَرِ دور باشد، معهذا فصح را برای خداوند بجا آورد.
11 در روز چهاردهم ماه دوم، آن را در وقت عصر بجا آورند، و آن را با نان فطیر و سبزی تلخ بخورند.
12 چیزی از آن تا صبح نگذارند و از آن استخوانی نشكنند؛ برحسب جمیع فرایض فصح آن را معمول دارند.
13 اما كسی كه طاهر باشد و در سفر نباشد و از بجا آوردن فصح بازایستد، آن كس از قوم خود منقطع شود، چونكه قربانی خداوند را در موسمش نگذرانیده است، آن شخص گناه خود را متحمل خواهد شد.
14 و اگر غریبی در میان شما مأوا گزیند و بخواهد كه فصح را برای خداوند بجا آورد، برحسب فریضه و حكم فصح عمل نماید، برای شما یك فریضه میباشد خواه برای غریب و خواه برای متوطن.»
15 و در روزی كه مسكن برپا شد، ابر مسكن خیمۀ شهادت را پوشانید، و از شب تا صبح مثل منظر آتش بر مسكن میبود.
16 همیشه چنین بود كه ابر آن را میپوشانید و منظر آتش در شب.
17 و هرگاه ابر از خیمه برمیخاست، بعد از آنبنیاسرائیل كوچ میكردند و در هر جایی كه ابر ساكن میشد، آنجا بنیاسرائیل اردو میزدند.
18 به فرمان خداوند بنیاسرائیل كوچ میكردند و به فرمان خداوند اردو میزدند، همۀ روزهایی كه ابر بر مسكن ساكن میبود، در اردو میماندند.
19 و چون ابر، روزهای بسیار برمسكن توقف مینمود، بنیاسرائیل ودیعت خداوند را نگاه میداشتند و كوچ نمیكردند.
20 و بعضی اوقات ابر ایام قلیلی بر مسكن میماند، آنگاه به فرمان خداوند در اردو میماندند و به فرمان خداوند كوچ میكردند.
21 و بعضی اوقات، ابر از شام تا صبح میماند و در وقت صبح ابر برمیخاست، آنگاه كوچ میكردند، یا اگر روز و شب میماند چون ابر برمیخاست، میكوچیدند.
22 خواه دو روز و خواه یك ماه و خواه یك سال، هر قدر ابر بر مسكن توقف نموده، بر آن ساكن میبود، بنیاسرائیل در اردو میماندند، و كوچ نمیكردند و چون برمیخاست، میكوچیدند.
23 به فرمان خداوند اردو میزدند، و به فرمان خداوند كوچ میكردند، و ودیعت خداوند را برحسب آنچه خداوند به واسطۀ موسی فرموده بود، نگاه میداشتند.
1 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
2 « برای خود دو كَرِنّای نقره بساز، آنها را از چرخكاری درست كن، و آنها را بجهت خواندن جماعت و كوچیدن اردو بكار ببر.
3 و چون آنها را بنوازند تمامی جماعت نزد تو به در خیمۀ اجتماع جمع شوند.
4 و چون یكی را بنوازند، سروران و رؤسای هزارههای اسرائیل نزد تو جمع شوند.
5 و چون تیز آهنگ بنوازید محلههایی كه به طرف مشرق جا دارند، كوچبكنند.
6 و چون مرتبۀ دوم تیز آهنگ بنوازید، محلههایی كه به طرف جنوب جا دارند كوچ كنند؛ بجهت كوچ دادن ایشان تیز آهنگ بنوازند.
7 و بجهت جمع كردن جماعت بنوازید، لیكن تیز آهنگ منوازید.
8 « و بنیهارون كَهَنه، كَرِنّاها را بنوازند. این برای شما در نسلهای شما فریضۀ ابدی باشد.
9 و چون در زمین خود برای مقاتله با دشمنی كه بر شما تعدی مینماید میروید، كَرِنّاها را تیز آهنگ بنوازید، پس به حضور یهوه خدای خود بیاد آورده خواهید شد، و از دشمنان خود نجات خواهید یافت.
10 و در روز شادی خود و در عیدها و در اول ماههای خود كَرِنّاها را بر قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی خود بنوازید، تا برای شما به حضور خدای شما یادگاری باشد. من یهوه خدای شما هستم.»
11 و واقع شد در روز بیستم ماه دوم سال دوم كه ابر از بالای خیمۀ شهادت برداشته شد،
12 و بنیاسرائیل به مراحل خود از صحرای سینا كوچ كردند، و ابر در صحرای فاران ساكن شد،
13 و ایشان اول به فرمان خداوند به واسطۀ موسی كوچ كردند.
14 و عَلَم محلۀ بنییهودا، اول با افواج ایشان روانه شد، و بر فوج او نَحْشون بن عَمّیناداب بود.
15 و بر فوج سبط بنی یسّاكار، نَتَنائیل بن صوغر.
16 و بر فوج سبط بنیزَبولون، اَلیآب بن حیلون.
17 پس مسكن را پایین آوردند و بنیجَرشون و بنیمَراری كه حاملان مسكن بودند، كوچ كردند.
18 و عَلَم محلۀ رؤبین با افواج ایشان روانه شد، و بر فوج او اَلیصور بن شَدَیئور بود.
19 و بر فوجسبط بنیشمعون، شَلومیئیل بن صورِیشَدّای.
20 و بر فوج سبط بنیجاد، اَلیاساف بن دَعوئیل.
21 پس قَهاتیان كه حاملان قدس بودند، كوچ كردند و پیش از رسیدن ایشان، آنها مسكن را برپا داشتند.
22 پس عَلَم محلۀ بنیافرایم با افواج ایشان روانه شد، و بر فوج او اَلیشَمَع بن عَمّیهود بود.
23 و بر فوج سبط بنیمَنَسّی، جَمْلیئیل بن فَدَهصور.
24 و بر فوج سبط بنیبنیامین، اَبیدان بن جِدعونی.
25 پس علم محلۀ بنیدان كه مؤخر همۀ محلهها بود با افواج ایشان روانه شد، و بر فوج او اَخیعَزَر بن عَمیشَدّای بود.
26 و بر فوج سبط بنیاشیر، فَجعیئیل بن عُكران.
27 و بر فوج سبط بنینفتالی، اَخیرَع بن عینان.
28 این بود مراحل بنیاسرائیل با افواج ایشان. پس كوچ كردند.
29 و موسی به حوباب بن رعوئیل مدیانی كه برادرزن موسی بود، گفت: « ما به مكانی كه خداوند دربارۀ آن گفته است كه آن را به شما خواهم بخشید كوچ میكنیم، همراه ما بیا و بتو احسان خواهیم نمود، چونكه خداوند دربارۀ اسرائیل نیكو گفتهاست.»
30 او وی را گفت: « نمیآیم، بلكه به زمین و به خاندان خود خواهم رفت.»
31 گفت: « ما را ترك مكن زیرا چونكه تو منازل ما را در صحرا میدانی، بجهت ما مثل چشم خواهی بود.
32 و اگر همراه ما بیایی، هر احسانی كه خداوند بر ما بنماید، همان را بر تو خواهیم نمود.»
33 و از كوه خداوند سفر سه روزه كوچ كردند، و تابوت عهد خداوند سفر سه روزه پیش روی ایشان رفت تا آرامگاهی برای ایشان بطلبد.
34 وابر خداوند در روز بالای سر ایشان بود، وقتی كه از لشكرگاه روانه میشدند.
35 و چون تابوت روانه میشد، موسی میگفت: « ای خداوند برخیز و دشمنانت پراكنده شوند و مُبغِضانت از حضور تو منهزم گردند.»
36 و چون فرود میآمد، میگفت: « ای خداوند نزد هزاران هزارِ اسرائیل رجوع نما.»
1 و قوم شكایت كنان در گوش خداوند بد گفتند، و خداوند این را شنیده، غضبش افروخته شد، و آتش خداوند در میان ایشان مشتعل شده، در اطراف اردو بسوخت.
2 و قوم نزد موسی فریاد برآورده، موسی نزد خداوند دعا نمود و آتش خاموش شد.
3 پس آن مكان را تَبعیرَه نام نهادند، زیرا كه آتش خداوند در میان ایشان مشتعل شد.
4 و گروه مختلف كه در میان ایشان بودند، شهوت پرست شدند، و بنیاسرائیل باز گریان شده، گفتند: « كیست كه ما را گوشت بخوراند!
5 ماهیای را كه در مصر مفت میخوردیم و خیار و خربوزه و تره و پیاز و سیر را بیاد میآوریم.
6 و الا´ن جان ما خشك شده، و چیزی نیست و غیر از این مَنّ، در نظر ما هیچ نمیآید!»
7 و مَنّ مثل تخم گشنیز بود و شكل آن مثل شكل مُقُل.
8 و قوم گردش كرده، آن را جمع مینمودند، و آن را در آسیا خرد میكردند یا در هاون میكوبیدند، و در دیگها پخته، گِرْدهها از آن میساختند. و طعم آن مثل طعم قرصهای روغنی بود.
9 و چون شبنم در وقت شب بر اردومیبارید، منّ نیز بر آن میریخت.
10 و موسی قوم را شنید كه با اهل خانۀ خود هر یك به در خیمۀ خویش میگریستند، و خشم خداوند به شدت افروختهشد، و در نظر موسی نیز قبیح آمد.
11 و موسی به خداوند گفت: « چرا به بندۀ خود بدی نمودی؟ و چرا در نظر تو التفات نیافتم كه بار جمیع این قوم را بر من نهادی؟
12 آیا من به تمامی این قوم حامله شده، یا من ایشان را زاییدهام كه به من میگویی ایشان را در آغوش خود بردار، به زمینی كه برای پدران ایشان قسم خوردی مثل لالا كه طفل شیرخواره را برمیدارد؟
13 گوشت از كجا پیدا كنم تا به همۀ این قوم بدهم؟ زیرا نزد من گریان شده، میگویند ما را گوشت بده تا بخوریم.
14 من به تنهایی نمیتوانم تحمل تمامی این قوم را بنمایم زیرا بر من زیاد سنگین است.
15 و اگر با من چنین رفتار نمایی، پس هرگاه در نظر تو التفات یافتم مرا كشته، نابود ساز تا بدبختی خود را نبینم.»
16 پس خداوند موسی را خطاب كرده، گفت: « هفتاد نفر از مشایخ بنیاسرائیل كه ایشان را میدانی كه مشایخ قوم و سروران آنها میباشند نزد من جمع كن، و ایشان را به خیمۀ اجتماع بیاور تا در آنجا با تو بایستند.
17 و من نازل شده، در آنجا با تو سخن خواهم گفت، و از روحی كه بر توست گرفته، بر ایشان خواهم نهاد تا با تو متحمل بار این قوم باشند و تو به تنهایی متحمل آن نباشی.
18 « و قوم را بگو كه برای فردا خود را تقدیس نمایید تا گوشت بخورید، چونكه در گوش خداوند گریان شده، گفتید، كیست كه ما را گوشت بخوراند! زیرا كه در مصر ما را خوش میگذشت! پس خداوند شما را گوشت خواهد داد تابخورید.
19 نه یك روز و نه دو روز خواهید خورد، و نه پنج روز و نه ده روز و نه بیست روز،
20 بلكه یك ماه تمام تا از بینی شما بیرون آید و نزد شما مكروه شود، چونكه خداوند را كه در میان شماست رد نمودید، و به حضور وی گریان شده، گفتید، چرا از مصر بیرون آمدیم.»
21 موسی گفت: « قومی كه من در میان ایشانم، ششصد هزار پیادهاند و تو گفتی ایشان را گوشت خواهم داد تا یك ماه تمام بخورند.
22 آیا گلهها و رمهها برای ایشان كشته شود تا برای ایشان كفایت كند؟ یا همۀ ماهیان دریا برای ایشان جمع شوند تا برای ایشان كفایت كند؟»
23 خداوند موسی را گفت: « آیا دست خداوند كوتاه شده است؟ الا´ن خواهی دید كه كلام من بر تو واقع میشود یا نه.»
24 پس موسی بیرون آمده، سخنان خداوند را به قوم گفت، و هفتاد نفر از مشایخ قوم را جمع كرده، ایشان را به اطراف خیمه برپا داشت.
25 و خداوند در ابر نازل شده، با وی تكلم نمود، و از روحی كه بر وی بود، گرفته، بر آن هفتاد نفر مشایخ نهاد و چون روح بر ایشان قرار گرفت، نبوت كردند، لیكن مزید نكردند.
26 اما دو نفر در لشكرگاه باقی ماندند كه نام یكی اَلْداد بود و نام دیگری میداد، و روح بر ایشان نازل شد و نامهای ایشان در ثبت بود، لیكن نزد خیمه نیامده، در لشكرگاه نبوت كردند.
27 آنگاه جوانی دوید و به موسی خبر داده، گفت: « الداد و میداد در لشكرگاه نبوت میكنند.»
28 و یوشع بن نون خادم موسی كه از برگزیدگان او بود، در جواب گفت: « ای آقایم موسی ایشان را منع نما!»
29 موسی وی را گفت: « آیا تو برای من حسدمیبری؟ كاشكه تمامی قوم خداوند نبی میبودند و خداوند روح خود را بر ایشان افاضه مینمود!»
30 پس موسی با مشایخ اسرائیل به لشكرگاه آمدند.
31 و بادی از جانب خداوند وزیده، سَلوی را از دریا برآورد و آنها را به اطراف لشكرگاه تخمیناً یك روز راه به این طرف و یك روز راه به آن طرف پراكنده ساخت، و قریب به دو ذراع از روی زمین بالا بودند.
32 و قوم برخاسته تمام آن روز و تمام آن شب و تمام روز دیگر سَلوی را جمع كردند و آنكه كمتر یافته بود، ده حومر جمع كرده بود، و آنها را به اطراف اردو برای خود پهن كردند.
33 و گوشت هنوز در میان دندان ایشان میبود پیش از آنكه خاییده شود، كه غضب خداوند بر ایشان افروخته شده، خداوند قوم را به بلای بسیار سخت مبتلا ساخت.
34 و آن مكان را قِبْروت هَتّاوَه نامیدند، زیرا قومی را كه شهوتپرست شدند، در آنجا دفن كردند.
35 و قوم از قِبْروت هَتّاوَه به حضیروت كوچ كرده، در حضیروت توقف نمودند.
1 و مریم و هارون دربارۀ زن حبشی كه موسی گرفته بود، بر او شكایت آوردند، زیرا زن حبشی گرفته بود.
2 و گفتند: « آیا خداوند با موسی به تنهایی تكلم نموده است، مگر به ما نیز تكلم ننموده؟» و خداوند این را شنید.
3 و موسی مرد بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی كه بر روی زمیناند.
4 در ساعت خداوند به موسی و هارون و مریمگفت: « شما هر سه نزد خیمۀ اجتماع بیرون آیید.» و هر سه بیرون آمدند.
5 و خداوند در ستون ابر نازل شده، به در خیمه ایستاد، و هارون و مریم را خوانده، ایشان هر دو بیرون آمدند.
6 و او گفت: « الا´ن سخنان مرا بشنوید: اگر در میان شما نبیای باشد، من كه یهوه هستم، خود را در رؤیا بر او ظاهر میكنم و در خواب به او سخن میگویم.
7 اما بندۀ من موسی چنین نیست. او در تمامی خانۀ من امین است.
8 با وی روبرو و آشكارا و نه در رمزها سخن میگویم، و شبیه خداوند را معاینه میبیند. پس چرا نترسیدید كه بر بندۀ من موسی شكایت آوردید؟»
9 و غضب خداوند بر ایشان افروخته شده، برفت.
10 و چون ابر از روی خیمه برخاست، اینك مریم مثل برف مبروص بود، و هارون بر مریم نگاه كرد و اینك مبروص بود.
11 و هارون به موسی گفت: « وای ای آقایم، بار این گناه را بر ما مگذار زیرا كه حماقت كرده، گناه ورزیدهایم.
12 و او مثل میتهای نباشد كه چون از رحم مادرش بیرون آید، نصف بدنش پوسیده باشد.»
13 پس موسی نزد خداوند استغاثه كرده، گفت: « ای خدا او را شفا بده!»
14 خداوند به موسی گفت: « اگر پدرش به روی وی فقط آب دهان میانداخت، آیا هفت روز خجل نمیشد؟ پس هفت روز بیرون لشكرگاه محبوس بشود، و بعد از آن داخل شود.»
15 پس مریم هفت روز بیرون لشكرگاه محبوس ماند، و تا داخل شدن مریم، قوم كوچ نكردند.
16 و بعد از آن، قوم از حضیروت كوچ كرده، در صحرای فاران اردو زدند.
1 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
2 « كسان بفرست تا زمین كنعان را كه به بنیاسرائیل دادم، جاسوسی كنند؛ یك نفر را از هر سبط آبای ایشان كه هركدام در میان ایشان سرور باشد، بفرستید.»
3 پس موسی به فرمان خداوند ، ایشان را از صحرای فاران فرستاد، و همۀ ایشان رؤسای بنیاسرائیل بودند.
4 و نامهای ایشان اینهاست: از سبط رؤبین، شَمّوع بن زَكّور.
5 از سبط شمعون، شافاط بن حوری.
6 از سبط یهودا، كالیب بن یفُنَّه.
7 از سبط یسّاكار، یجْآل بن یوسف.
8 از سبط افرایم، هوشَع بن نون.
9 از سبط بنیامین، فَلطی بن رافو.
10 از سبط زبولون، جَدّیئیل بن سودی.
11 از سبط یوسف از سبط مَنَسّی، جَدّی بن سوسی.
12 از سبط دان، عَمّیئیل بن جَمَلّی.
13 از سبط اشیر، سَتور بن میكائیل.
14 از سبط نفتالی، نَحبی بن وَفْسی.
15 از سبط جاد، جاؤئیل بن ماكی.
16 این است نامهای كسانی كه موسی برای جاسوسی زمین فرستاد، و موسی هوشع بن نون را یهوشوع نام نهاد.
17 و موسی ایشان را برای جاسوسی زمین كنعان فرستاده، به ایشان گفت: « از اینجا به جنوب رفته، به كوهستان برآیید.
18 و زمین را ببینید كه چگونه است و مردم را كه در آن ساكنند كه قویاند یا ضعیف، قلیلاند یا كثیر.
19 و زمینی كه در آن ساكنند چگونه است، نیك یا بد؟ و در چه قسم شهرها ساكنند، در چادرها یا در قلعهها؟
20 و چگونهاست زمین، چرب یا لاغر؟ درخت دارد یا نه؟ پس قوی دل شده، از میوۀ زمین بیاورید.» و آن وقت موسم نوبر انگور بود.
21 پس رفته، زمین را از بیابان سین تا رَحوبنزد مدخل حَمات جاسوسی كردند.
22 و به جنوب رفته، به حبرون رسیدند، و اَخیمان و شیشای و تلمای بنیعناق در آنجا بودند، اما حبرون هفت سال قبل از صوعنِ مصر بنا شده بود.
23 و به وادی اَشْكول آمدند، و شاخهای با یك خوشۀ انگور بریده، آن را بر چوبدستی، میان دو نفر با قدری از انار و انجیر برداشته، آوردند.
24 و آن مكان به سبب خوشۀ انگور كه بنیاسرائیل از آنجا بریده بودند، به وادی اَشكول نامیده شد.
25 و بعد از چهل روز، از جاسوسی زمین برگشتند.
26 و روانه شده، نزد موسی و هارون و تمامی جماعت بنیاسرائیل به قادش در بیابان فاران رسیدند، و برای ایشان و برای تمامی جماعت خبر آوردند، و میوۀ زمین را به ایشان نشان دادند.
27 و برای او حكایت كرده، گفتند: « به زمینی كه ما را فرستادی رفتیم، و به درستی كه به شیر و شهد جاری است، و میوهاش این است.
28 لیكن مردمانی كه در زمین ساكنند زورآورند، و شهرهایش حصاردار و بسیار عظیم، و بنیعناق را نیز در آنجا دیدیم.
29 و عمالقه در زمین جنوب ساكنند، و حِتّیان و یبوسیان و اموریان در كوهستان سكونت دارند. و كنعانیان نزد دریا و بر كنارۀ اردن ساكنند.»
30 و كالیب قوم را پیش موسی خاموش ساخته، گفت: « فیالفور برویم و آن را در تصرف آریم، زیرا كه میتوانیم بر آن غالب شویم.»
31 اما آن كسانی كه با وی رفته بودند، گفتند: « نمیتوانیم با این قوم مقابله نماییم زیرا كه ایشان از ما قویترند.»
32 و دربارۀ زمینی كه آن را جاسوسی كرده بودند، خبر بد نزد بنیاسرائیل آورده، گفتند: « زمینی كه برای جاسوسی آن از آن گذشتیم زمینی است كه ساكنان خود را میخورد،و تمامی قومی كه در آن دیدیم، مردان بلند قد بودند.
33 و در آنجا جباران بنیعناق را دیدیم كه اولاد جبّارانند، و ما در نظر خود مثل ملخ بودیم و همچنین در نظر ایشان مینمودیم.»
1 و تمامی جماعت آواز خود را بلند كرده، فریاد نمودند. و قوم در آن شب میگریستند.
2 و جمیع بنیاسرائیل بر موسی و هارون همهمه كردند، و تمامی جماعت به ایشان گفتند: « كاش كه در زمین مصر میمردیم یا در این صحرا وفات مییافتیم!
3 و چرا خداوند ما را به این زمین میآورد تا به دم شمشیر بیفتیم، و زنان و اطفال ما به یغما برده شوند؟ آیا برگشتن به مصر برای ما بهتر نیست؟»
4 و به یكدیگر گفتند: « سرداری برای خود مقرر كرده، به مصر برگردیم.»
5 پس موسی و هارون به حضور تمامی گروه جماعت بنیاسرائیل به رو افتادند.
6 و یوشع بن نون و كالیب بن یفُنَّه كه از جاسوسان زمین بودند، رخت خود را دریدند.
7 و تمامی جماعت بنیاسرائیل را خطاب كرده، گفتند: « زمینی كه برای جاسوسی آن از آن عبور نمودیم، زمین بسیار بسیار خوبی است.
8 اگر خداوند از ما راضی است ما را به این زمین آورده، آن را به ما خواهد بخشید، زمینی كه به شیر و شهد جاری است.
9 زنهار از خداوند متمرد مشوید، و از اهل زمین ترسان مباشید، زیراكه ایشان خوراك ما هستند، سایۀ ایشان از ایشان گذشته است، و خداوند با ماست، از ایشان مترسید.»
10 لیكن تمامی جماعت گفتند كه باید ایشان را سنگسار كنند.آنگاه جلال خداوند در خیمۀ اجتماع بر تمامی بنیاسرائیل ظاهر شد.
11 و خداوند به موسی گفت: « تا به كی این قوم مرا اهانت نمایند؟ و تا به كی با وجود همۀ آیاتی كه در میان ایشان نمودم، به من ایمان نیاورند؟
12 ایشان را به وبا مبتلا ساخته، هلاك میكنم و از تو قومی بزرگ و عظیمتر از ایشان خواهم ساخت.»
13 موسی به خداوند گفت: « آنگاه مصریان خواهند شنید، زیراكه این قوم را به قدرت خود از میان ایشان بیرون آوردی.
14 و به ساكنان این زمین خبر خواهند داد و ایشان شنیدهاند كه تو ای خداوند ، در میان این قوم هستی، زیراكه تو ای خداوند ، معاینه دیده میشوی، و ابر تو بر ایشان قایم است، و تو پیش روی ایشان روز در ستون ابر و شب در ستون آتش میخرامی.
15 پس اگر این قوم را مثل شخص واحد بكُشی، طوایفی كه آوازۀ تو را شنیدهاند، خواهند گفت:
16 چون كه خداوند نتوانست این قوم را به زمینی كه برای ایشان قسم خورده بود درآورد، از این سبب ایشان را در صحرا كشت.
17 پس الا´ن قدرت خداوند عظیم بشود، چنانكه گفته بودی
18 كه یهوه دیرخشم و بسیار رحیم و آمرزندۀ گناه و عصیان است، لیكن مجرم را هرگز بیسزا نخواهد گذاشت بلكه عقوبت گناه پدران را بر پسران تا پشت سوم و چهارم میرساند.
19 پس گناه این قوم را برحسب عظمتِ رحمت خود بیامرز،چنانكه این قوم را از مصر تا اینجا آمرزیدهای.»
20 خداوند گفت: « برحسب كلام تو آمرزیدم.
21 لیكن به حیات خودم قسم كه تمامی زمین از جلال یهوه پر خواهد شد.
22 چونكه جمیع مردانی كه جلال و آیات مرا كه در مصر و بیابان نمودم دیدند، مرا ده مرتبه امتحان كرده، آواز مرا نشنیدند.
23 به درستی كه ایشان زمینی را كه برای پدران ایشان قسم خوردم، نخواهند دید، و هركه مرا اهانت كرده باشد، آن را نخواهد دید.
24 لیكن بندۀ من كالیب چونكه روح دیگر داشت و مرا تماماً اطاعت نمود، او را به زمینی كه رفته بود داخل خواهم ساخت، و ذریت او وارث آن خواهند شد.
25 و چونكه عمالیقیان و كنعانیان در وادی ساكنند، فردا رو گردانیده، از راه بحر قلزم به صحرا كوچ كنید.»
26 و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:
27 « تا به كی این جماعت شریر را كه بر من همهمه میكنند متحمل بشوم؟ همهمۀ بنیاسرائیل را كه بر من همهمه میكنند، شنیدم.
28 به ایشان بگو خداوند میگوید: به حیات خودم قسم كه چنانكه شما در گوش من گفتید، همچنان با شما عمل خواهم نمود.
29 لاشههای شما در این صحرا خواهد افتاد، و جمیع شمردهشدگان شما برحسب تمامی عدد شما، از بیست ساله و بالاتر كه بر من همهمه كردهاید.
30 شما به زمینی كه دربارۀ آن دست خود را بلند كردم كه شما را در آن ساكن گردانم، هرگز داخل نخواهید شد، مگر كالیب بن یفُنَّه و یوشع بن نون.
31 اما اطفال شما كه دربارۀ آنها گفتید كه به یغما برده خواهند شد، ایشان را داخل خواهم كرد و ایشان زمینی را كهشما رد كردید، خواهند دانست.
32 لیكن لاشههای شما در این صحرا خواهد افتاد.
33 و پسران شما در این صحرا چهل سال آواره بوده، بار زناكاری شما را متحمل خواهند شد، تا لاشههای شما در صحرا تلف شود.
34 برحسب شمارۀ روزهایی كه زمین را جاسوسی میكردید، یعنی چهل روز. یك سال به عوض هر روز، بار گناهان خود را چهل سال متحمل خواهید شد، و مخالفت مرا خواهید دانست.
35 من كه یهوه هستم، گفتم كه البته این را به تمامی این جماعت شریر كه به ضد من جمع شدهاند خواهم كرد، و در این صحرا تلف شده، در اینجا خواهند مرد.»
36 و اما آن كسانی كه موسی برای جاسوسی زمین فرستاده بود، و ایشان چون برگشتند خبر بد دربارۀ زمین آورده، تمام جماعت را از او گلهمند ساختند،
37 آن كسانی كه این خبر بد را دربارۀ زمین آورده بودند، به حضور خداوند از وبا مردند.
38 اما یوشع بن نون و كالیب بن یفُنَّه از جملۀ آنانی كه برای جاسوسی زمین رفته بودند، زنده ماندند.
39 و چون موسی این سخنان را به جمیع بنیاسرائیل گفت، قوم بسیار گریستند.
40 و بامدادان به زودی برخاسته، به سر كوه برآمده، گفتند: « اینك حاضریم و به مكانی كه خداوند وعده داده است میرویم، زیرا گناه كردهایم.»
41 موسی گفت: « چرا از فرمان خداوند تجاوز مینمایید؟ لیكن این كار به كام نخواهد شد!
42 مروید زیرا خداوند در میان شما نیست، مبادا از پیش دشمنان خود منهزم شوید.
43 زیرا عمالیقیان و كنعانیان آنجا پیش روی شما هستند،پس به شمشیر خواهید افتاد؛ و چونكه از پیروی خداوند روگردانیدهاید، لهذا خداوند با شما نخواهد بود.»
44 لیكن ایشان از راه تكبر به سر كوه رفتند، اما تابوت عهد خداوند و موسی از میان لشكرگاه بیرون نرفتند.
45 آنگاه عمالیقیان و كنعانیان كه در آن كوهستان ساكن بودند فرودآمده، ایشان را زدند و تا حُرما منهزم ساختند.
1 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
2 « بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون به زمین سكونت خود كه من آن را به شما میدهم داخل شوید،
3 و میخواهید هدیۀ آتشین برای خداوند بگذرانید، چه قربانی سوختنی و چه ذبیحۀ وفای نذر، یا برای نافله یا در عیدهای خود، برای گذرانیدن هدیۀ خوشبو بجهت خداوند ، خواه از رمه و خواه از گله،
4 آنگاه كسی كه هدیۀ خود را میگذراند، برای هدیۀ آردی یك عشر ایفۀ آرد نرم مخلوط شده با یك ربع هین روغن بجهت خداوند بگذراند.
5 و برای هدیۀ ریختنی یك ربع هین شراب با قربانی سوختنی یا برای ذبیحه بجهت هر بره حاضركن.
6 « یا بجهت قوچ برای هدیۀ آردی دو عشر ایفۀ آرد نرم مخلوط شده با یك ثلث هینِ روغن حاضركن.
7 و بجهت هدیۀ ریختنی یك ثلث هین شراب برای خوشبویی بجهت خداوند حاضركن.
8 « و چون گاوی برای قربانی سوختنی یا ذبیحهای برای ادای نذر یا برای ذبیحۀ سلامتی بجهت خداوند حاضر میكنی،
9 آنگاه بجهت هدیۀ آردی، سه عشر آرد نرم مخلوط شده با نصف هین روغن با گاو بگذراند.
10 و برای هدیۀ ریختنی نصف هین شراب بگذران تا هدیۀ آتشین خوشبو برای خداوند بشود.
11 « همچنین برای هر گاو و برای هر قوچ و برای هر برۀ نرینه و هر بزغاله كرده شود.
12 برحسب شمارهای كه حاضر كنید بدین قسم برای هریك، موافق شمارۀ آنها عمل نمایید.
13 « هر متوطن چون هدیۀ آتشین خوشبو برای خداوند میگذراند، این اوامر را به اینطور بجا بیاورد.
14 و اگر غریبی كه در میان شما مأوا گزیند، هركه در قرنهای شما در میان شما باشد، میخواهد هدیۀ آتشین خوشبو برای خداوند بگذراند، به نوعی كه شما عمل مینمایید، او نیز عمل نماید.
15 برای شما كه اهل جماعت هستید و برای غریبی كه نزد شما مأوا گزیند یك فریضه باشد، فریضۀ ابدی در نسلهای شما؛ مَثَل شما به حضور خداوند مَثَل غریب است.
16 یك قانون و یك حكم برای شما و برای غریبی كه در میان شما مأوا گزیند، خواهد بود.»
17 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
18 « بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون به زمینی كه من شما را در آن درمیآورم داخل شوید،
19 و از محصول زمین بخورید، آنگاه هدیۀ افراشتنی برای خداوند بگذرانید.
20 از خمیر اول خود گِردهای بجهت هدیۀ افراشتنی بگذرانید؛ مثل هدیۀ افراشتنی خرمن، همچنان آن را بگذرانید.
21 از خمیر اول خود، هدیۀ افراشتنی در قرنهای خود برای خداوندبگذرانید.
22 « و هرگاه سهواً خطا كرده، جمیع این اوامر را كه خداوند به موسی گفته است، بجا نیاورده باشید،
23 یعنی هرچه خداوند به واسطۀ موسی شما را امر فرمود، از روزی كه خداوند امر فرمود و از آن به بعد در قرنهای شما.
24 پس اگر این كار سهواً و بدون اطلاع جماعت كرده شد، آنگاه تمامی جماعت یك گاو جوان برای قربانی سوختنی و خوشبویی بجهت خداوند با هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی آن، موافق رسم بگذرانند، و یك بز نر بجهت قربانی گناه.
25 و كاهن برای تمامی جماعت بنیاسرائیل كفاره نماید، و ایشان آمرزیده خواهندشد، زیراكه آن كار سهواً شده است؛ و ایشان قربانی خود را بجهت هدیۀ آتشین خداوند و قربانی گناه خود را بجهت سهو خویش، به حضور خداوند گذرانیدهاند.
26 و تمامی جماعت بنیاسرائیل و غریبی كه در میان ایشان ساكن باشد، آمرزیده خواهند شد، زیراكه به تمامی جماعت سهواً شده بود.
27 « و اگر یك نفر سهواً خطا كرده باشد، آنگاه بز مادۀ یك ساله برای قربانی گناه بگذراند.
28 و كاهن بجهت آن كسی كه سهو كرده است چونكه خطای او از نادانستگی بود، به حضور خداوند كفاره كند تا بجهت وی كفاره بشود و آمرزیده خواهد شد.
29 بجهت كسی كه سهواً خطا كند، خواه متوطنـی از بنیاسرائیل و خواه غریبی كه در میان ایشان ساكن باشـد، یك قانـون خواهد بود.
30 « و اما كسی كه به دست بلند عمل نماید،چه متوطن و چه غریب، او به خداوند كفر كرده باشد. پس آن شخص از میان قوم خود منقطع خواهد شد.
31 چونكه كلام خداوند را حقیر شمرده، حكم او را شكسته است، آن كس البته منقطع شود و گناهش بر وی خواهد بود.»
32 و چون بنیاسرائیل در صحرا بودند، كسی را یافتند كه در روز سَبَّت هیزم جمع میكرد.
33 و كسانی كه او را یافتند كه هیزم جمع میكرد، او را نزد موسی و هارون و تمامی جماعت آوردند.
34 و او را در حبس نگاه داشتند، زیراكه اعلام نشده بود كه با وی چه باید كرد.
35 و خداوند به موسی گفت: « این شخص البته كشته شود، تمامی جماعت او را بیرون از لشكرگاه با سنگها سنگسار كنند.»
36 پس تمامی جماعت او را بیرون از لشكرگاه آورده، او را سنگسار كردند و بمرد، چنانكه خداوند به موسی امر كرده بود.
37 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
38 « بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو كه برای خود بر گوشههای رخت خویش در قرنهای خود صیصیت بسازند و رشتۀ لاجوردی بر هر گوشۀ صیصیت بگذارند.
39 و بجهت شما صیصیت خواهد بود تا برآن بنگرید و تمام اوامر خداوند را بیاد آورده، بجا آورید، و در پی دلها و چشمان خود كه شما در پی آنها زنا میكنید، منحرف نشوید.
40 تا تمامی اوامر مرا بیاد آورده، بجا آورید، و بجهت خدای خود مقدس باشید.
41 من یهوه خدای شما هستم كه شما را از زمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم. من یهوه خدای شما هستم.»
1 و قورح بن یصهار بن قَهات بن لاوی و داتان و اَبیرام پسران اَلیآب و اُوْن بن فالِت پسران رؤبین (كسان) گرفته،
2 با بعضی از بنیاسرائیل، یعنی دویست و پنجاه نفر از سروران جماعت كه برگزیدگان شورا و مردان معروف بودند، به حضور موسی برخاستند.
3 و به مقابل موسی و هارون جمع شده، به ایشان گفتند: « شما از حد خود تجاوز مینمایید، زیرا تمامی جماعت هریك از ایشان مقدساند، و خداوند در میان ایشان است. پس چرا خویشتن را بر جماعتِ خداوند برمیافرازید؟»
4 و چون موسی این را شنید، به روی خود درافتاد
5 و قورح و تمامی جمعیت او را خطاب كرده، گفت: « بامدادان خداوند نشان خواهد داد كه چه كس از آن وی و چه كس مقدس است، و او را نزد خود خواهد آورد؛ و هركه را برای خود برگزیده است، او را نزد خود خواهد آورد.
6 این را بكنید كه مِجْمَرها برای خود بگیرید، ای قورح و تمامی جمعیت تو.
7 و آتش در آنها گذارده، فردا به حضور خداوند بخور در آنها بریزید، و آن كس كه خداوند برگزیده است، مقدس خواهد شد. ای پسران لاوی شما از حد خود تجاوز مینمایید!»
8 و موسی به قورح گفت: « ای بنیلاوی بشنوید!
9 آیا نزد شما كم است كه خدای اسرائیل شما را از جماعت اسرائیل ممتاز كرده است، تا شما را نزد خود بیاورد تا در مسكن خداوند خدمت نمایید، و به حضور جماعت برای خدمت ایشان بایستید؟
10 و تو را و جمیع برادرانت بنیلاوی را با تو نزدیك آورد، و آیا كهانت را نیز میطلبید؟
11 از این جهت تو و تمامی جمعیت تو به ضد خداوند جمع شدهاید. و اما هارون چیست كه بر او همهمه میكنید؟»
12 و موسی فرستاد تا داتان و ابیرام پسران الیاب را بخواند، و ایشان گفتند: « نمیآییم!
13 آیا كم است كه ما را از زمینی كه به شیر و شهد جاری است، بیرون آوردی تا ما را در صحرا نیز هلاك سازی كه میخواهی خود را بر ما حكمران سازی؟
14 و ما را هم به زمینی كه به شیر و شهد جاری است درنیاوردی و ملكیتی از مزرعهها و تاكستانها به ما ندادی. آیا چشمان این مردمان را میكنی؟ نخواهیمآمد!»
15 و موسی بسیار خشمناك شده، به خداوند گفت: « هدیۀ ایشان را منظور منما، یك خر از ایشان نگرفتم، و به یكی از ایشان زیان نرساندم.»
16 و موسی به قورح گفت: « تو با تمامی جمعیت خود فردا به حضور خداوند حاضر شوید، تو و ایشان و هارون.
17 و هر كس مِجْمَر خود را گرفته، بخور بر آنها بگذارد؛ و شما هر كس مِجْمَر خود، یعنی دویست و پنجاه مِجْمَر به حضور خداوند بیاورید، تو نیز و هارون هر یك مِجْمَر خود را بیاورید.»
18 پس هر كس مِجْمَر خود را گرفته، و آتش در آنها نهاده، و بخور بر آنها گذارده، نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع، با موسی و هارون ایستادند.
19 و قورح تمامی جماعت را به مقابل ایشان نزد در خیمۀ اجتماع جمع كرد، و جلال خداوند بر تمامی جماعت ظاهرشد.
20 و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:
21 « خود را از این جماعت دور كنید تا ایشان را در لحظهای هلاك كنم.»
22 پس ایشان بهروی در افتاده، گفتند: « ای خدا كه خدای روحهای تمام بشر هستی، آیا یك نفر گناه ورزد و بر تمام جماعت غضبناك شوی؟»
23 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
24 « جماعت را خطاب كرده، بگو از اطراف مسكن قورح و داتان و ابیرام دور شوید.»
25 پس موسی برخاسته، نزد داتان و ابیرام رفت و مشایخ اسرائیل در عقب وی رفتند.
26 و جماعت را خطاب كرده، گفت: « از نزد خیمههای این مردمان شریر دور شوید، و چیزی را كه از آن ایشان است لمس منمایید، مبادا در همۀ گناهان ایشان هلاك شوید.»
27 پس از اطراف مسكن قورح و داتان و ابیرام دور شدند، و داتان و ابیرام بیرون آمده، با زنان و پسران و اطفال خود به در خیمههای خود ایستادند.
28 و موسی گفت: « از این خواهید دانست كه خداوند مرا فرستاده است تا همۀ این كارها را بكنم و به ارادۀ من نبوده است.
29 اگر این كسان مثل موت سایر بنیآدم بمیرند و اگر مثل وقایع جمیع بنیآدم بر ایشان واقع شود، خداوند مرا نفرستاده است.
30 و اما اگر خداوند چیز تازهای بنماید و زمین دهان خود را گشاده، ایشان را با جمیع مایملك ایشان ببلعد كه به گور زنده فرود روند، آنگاه بدانید كه این مردمان خداوند را اهانت نمودهاند.»
31 و چون از گفتن همۀ این سخنان فارغ شد، زمینی كه زیر ایشان بود، شكافته شد.
32 و زمین دهان خود را گشوده، ایشان را و خانههای ایشان و همۀ كسان را كه تعلق به قورح داشتند، با تمامی اموال ایشان بلعید.
33 و ایشان با هرچه به ایشان تعلق داشت، زنده به گور فرورفتند، و زمین بر ایشان به هم آمد كه از میان جماعت هلاك شدند.
34 و جمیع اسرائیلیان كه به اطراف ایشان بودند،از نعرۀ ایشان گریختند، زیرا گفتند مبادا زمین ما را نیز ببلعد.
35 و آتش از حضور خداوند بدر آمده، دویست و پنجاه نفر را كه بخور میگذرانیدند، سوزانید.
36 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
37 « به العازار بن هارون كاهن بگو كه مِجْمَرها را از میان آتش بردار، و آتش را به آن طرف بپاش زیراكه آنها مقدس است،
38 یعنی مِجْمَرهای این گناهكاران را به ضد جان ایشان؛ و از آنها تختهای پهن برای پوشش مذبح بسازند، زیرا چونكه آنها را به حضور خداوند گذرانیدهاند، مقدس شده است، تا برای بنیاسرائیل آیتی باشد.»
39 پس العازار كاهن مِجْمَرهای برنجین را كه سوخته شدگان گذرانیده بودند گرفته، از آنها پوشش مذبح ساختند.
40 تا برای بنیاسرائیل یادگار باشد تا هیچ غریبی كه از اولاد هارون نباشد بجهت سوزانیدن بخور به حضور خداوند نزدیك نیاید، مبادا مثل قورح و جمعیتش بشود، چنانكه خداوند به واسطۀ موسی او را امر فرموده بود.
41 و در فردای آن روز تمامی جماعت بنیاسرائیل بر موسی و هارون همهمه كرده، گفتند كه شما قوم خداوند را كشتید.
42 و چون جماعت بر موسی و هارون جمع شدند، به سوی خیمۀ اجتماع نگریستند، و اینك ابر آن را پوشانید و جلال خداوند ظاهر شد.
43 و موسی و هارون پیش خیمۀ اجتماع آمدند.
44 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
45 « از میان این جماعت دور شوید تا ایشان را ناگهان هلاك سازم.» و ایشان به روی خود درافتادند.
46 و موسی به هارون گفت: « مِجْمَر خود را گرفته، آتش از روی مذبح در آن بگذار، و بخور بر آن بریز، و به زودی به سوی جماعت رفته، برایایشان كفاره كن، زیرا غضب از حضور خداوند برآمده، و وبا شروع شده است.»
47 پس هارون به نحوی كه موسی گفته بود آن را گرفته، در میان جماعت دوید و اینك وبا در میان قوم شروع شده بود. پس بخور را بریخت و بجهت قوم كفاره نمود.
48 و او در میان مردگان و زندگان ایستاد و وبا بازداشته شد.
49 و عدد كسانی كه از وبا مردند چهارده هزار و هفتصد بود، سوای آنانی كه در حادثۀ قورح هلاك شدند.
50 پس هارون نزد موسی به در خیمۀ اجتماع برگشت و وبا رفع شد.
1 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
2 « به بنیاسرائیل سخن بگو و از ایشان عصاها بگیر، یك عصا از هر خاندان آبا، از جمیع سروران ایشان دوازده عصا برحسب خاندان آبای ایشان، و نام هركس را بر عصای او بنویس.
3 و اسم هارون را بر عصای لاوی بنویس، زیراكه برای هر سرور خاندان آبای ایشان یك عصا خواهد بود.
4 و آنها را در خیمۀ اجتماع پیش شهادت، جایی كه من با شما ملاقات میكنم بگذار.
5 و شخصی را كه من اختیار میكنم، عصای او شكوفه خواهد آورد. پس همهمۀ بنیاسرائیل را كه بر شما میكنند از خود ساكت خواهم نمود.»
6 و موسی این را به بنیاسرائیل گفت، پس جمیع سروران ایشان او را عصاها دادند، یك عصا برای هر سرور، یعنی دوازده عصا برحسب خاندان آبای ایشان، و عصای هارون در میان عصاهای آنها بود.
7 و موسی عصاها را به حضور خداوند در خیمۀ شهادت گذارد.
8 و در فردای آن روز چون موسی به خیمۀ شهادت داخل شد، اینك عصای هارون كه بجهت خاندان لاوی بود شكفته بود، و شكوفه آورده و گل داده، و بادام رسانیده بود.
9 و موسی همۀ عصاها را از حضور خداوند نزد جمیع بنیاسرائیل بیرون آورده، هر یك نگاه كرده، عصای خود را گرفتند.
10 و خداوند به موسی گفت: « عصای هارون را پیش روی شهادت باز بگذار تا بجهت علامت برای ابنای تمرد نگاه داشته شود، و همهمۀ ایشان را از من رفع نمایی تا نمیرند.»
11 پس موسی چنان كرد، و به نحوی كه خداوند او را امر فرموده بود، عمل نمود.
12 و بنیاسرائیل به موسی عرض كرده، گفتند: « اینك فانی و هلاك میشویم. جمیع ما هلاك شدهایم!
13 هركه نزدیك میآید كه به مسكن خداوند نزدیك میآید میمیرد. آیا تماماً فانی شویم؟»
1 و خداوند به هارون گفت: « تو و پسرانتو خاندان آبایت با تو، گناه مَقدَس را متحمل شوید، و تو و پسرانت با تو، گناه كهانت خود را متحمل شوید.
2 و هم برادران خود یعنی سبط لاوی راكه سبط آبای توباشند باخود نزدیك بیاور تا با تو متفق شده، تو را خدمت نمایند، و اما تو با پسرانت پیش خیمۀ شهادت باشید.
3 و ایشان ودیعت تو را و ودیعت تمامی مسكن را نگاه دارند؛ لیكن به اسباب قدس و به مذبح نزدیك نیایند مبادا بمیرند، ایشان و شما نیز.
4 و ایشان با تو متفق شده، ودیعت خیمۀ اجتماع را با تمامیخدمت خیمه بجا آورند و غریبی به شما نزدیك نیاید.
5 و ودیعت قدس و ودیعت مذبح را نگاه دارید تا غضب بر بنیاسرائیل دیگر مستولی نشود.
6 و اما من اینك برادران شما لاویان را از میان بنیاسرائیل گرفتم، و برای شما پیشكش میباشند كه به خداوند داده شدهاند، تا خدمت خیمۀ اجتماع را بجا آورند.
7 و اما تو با پسرانت، كهانت خود را بجهت هر كار مذبح و برای آنچه اندرون حجاب است نگاه دارید، و خدمت بكنید. كهانت را به شما دادم تا خدمت از راه بخشش باشد، و غریبی كه نزدیك آید، كشته شود.»
8 و خداوند به هارون گفت: « اینك من ودیعت هدایای افراشتنی خود را با همۀ چیزهای مقدس بنیاسرائیل به تو بخشیدم. آنها را به تو و پسرانت به سبب مسح شدن به فریضۀ ابدی دادم.
9 از قدس اقداس كه از آتش نگاه داشته شود، این از آن تو خواهد بود، هر هدیۀ ایشان یعنی هر هدیۀ آردی و هر قربانی گناه و هر قربانی جرم ایشان كه نزد من بگذرانند، اینها برای تو و پسرانت قدس اقداس باشد.
10 مثل قدس اقداس آنها را بخور. هر ذكور از آن بخورد، برای تو مقدس باشد.
11 و این هم از آن تو باشد، هدیۀ افراشتنی از عطایای ایشان با هر هدیۀ جنبانیدنی بنیاسرائیل را به تو و به پسرانت و دخترانت به فریضۀ ابدی دادم، هركه در خانۀ تو طاهر باشد، از آن بخورد.
12 تمامی بهترین روغن و تمامی بهترین حاصل مو و غله یعنی نوبرهای آنها را كه به خداوند میدهند، به تو بخشیدم.
13 نوبرهای هرچه در زمین ایشان است كه نزد خداوند میآورند از آن تو باشد، هركه در خانۀ تو طاهر باشد، از آن بخورد.
14 وهرچه در اسرائیل وقف بشود، از آن تو باشد.
15 و هرچه رحم را گشاید از هر ذیجسدی كه برای خداوند میگذرانند چه از انسان و چه از بهایم از آن تو باشد؛ اما نخستزادۀ انسان را البته فدیه دهی، و نخستزادۀ بهایم ناپاك را فدیهای بده.
16 « و اما دربارۀ فدیۀ آنها، آنها را از یك ماهه به حساب خود به پنج مثقال نقره، موافق مثقال قدس كه بیست جیره باشد فدیه بده.
17 ولی نخستزادۀ گاو یا نخستزادۀ گوسفند یا نخستزادۀ بز را فدیه ندهی؛ آنها مقدسند؛ خون آنها را بر مذبح بپاش و پیه آنها را بجهت هدیۀ آتشین و عطر خوشبو برای خداوند بسوزان.
18 و گوشت آنها مثل سینۀ جنبانیدنی، از آن تو باشد و ران راست، از آن تو باشد.
19 جمیع هدایای افراشتنی را از چیزهای مقدس كه بنیاسرائیل برای خداوند میگذرانند به تو و پسرانت و دخترانت با تو به فریضۀ ابدی دادم. این به حضور خداوند برای تو و ذریت تو با تو عهد نمك تا به ابد خواهد بود.»
20 و خداوند به هارون گفت: « تو در زمین ایشان هیچ ملك نخواهی یافت، و در میان ایشان برای تو نصیبی نخواهد بود، نصیب تو و ملك تو در میان بنیاسرائیل من هستم.
21 « و به بنیلاوی اینك تمامی عشر اسرائیل را برای ملكیت دادم، به عوض خدمتی كه میكنند، یعنی خدمت خیمۀ اجتماع.
22 و بعد از این بنیاسرائیل به خیمۀ اجتماع نزدیك نیایند، مبادا گناه را متحمل شده، بمیرند.
23 اما لاویان خدمت خیمۀ اجتماع را بكنند و متحمل گناه ایشان بشوند، این در قرنهای شما فریضهای ابدیخواهد بود، و ایشان در میان بنیاسرائیل ملك نخواهندیافت.
24 زیراكه عشر بنیاسرائیل را كه آن را نزد خداوند برای هدیۀ افراشتنی بگذرانند به لاویان بجهت ملك بخشیدم. بنابراین به ایشان گفتم كه در میان بنیاسرائیل ملك نخواهند یافت.»
25 و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:
26 « كه لاویان را نیز خطاب كرده، به ایشان بگو: چون عشری را كه از بنیاسرائیل به شما برای ملكیت دادم از ایشان بگیرید، آنگاه هدیۀ افراشتنی خداوند را از آن، یعنی عشری از عشر بگذرانید.
27 و هدیۀ افراشتنی شما برای شما، مثل غلۀ خرمن و پری چرخشت حساب میشود.
28 بدینطور شما نیز از همۀ عشرهایی كه از بنیاسرائیل میگیرید، هدیۀ افراشتنی برای خداوند بگذرانید، و از آنها هدیۀ افراشتنی خداوند را به هارون كاهن بدهید.
29 از جمیع هدایای خود، هر هدیۀ خداوند را از تمامی پیه آنها و از قسمت مقدس آنها بگذرانید.
30 و ایشان را بگو هنگامی كه پیه آنها را از آنها گذرانیده باشید، آنگاه برای لاویان مثل محصول خرمن و حاصل چرخشت حساب خواهد شد.
31 و شما و خاندان شما آن را در هرجا بخورید زیراكه این مزد شما است، به عوض خدمتی كه در خیمۀ اجتماع میكنید.
32 و چون پیه آنها را از آنها گذرانیده باشید، پس به سبب آنها متحمل گناه نخواهید بود، و چیزهای مقدس بنیاسرائیل را ناپاك نكنید، مبادا بمیرند.»
#@#