کتاب مقدس   Farsi Bible

فصل  21  22  23  24  25  26  27  28  29  30  31  32  33  34  35  36  37  38  39  40

 سفر خروج 21

1 و این‌ است‌ احكامی‌ كه‌ پیش‌ ایشان ‌می‌گذاری:

2 « اگر غلام‌ عبری‌ بخری‌، شش‌ سال‌ خدمت‌ كند، و در هفتمین‌، بی‌قیمت‌، آزاد بیرون‌ رود.

3 اگر تنها آمده‌، تنها بیرون‌ رود و اگر صاحب‌ زن‌ بوده‌، زنش‌ همراه‌ او بیرون‌ رود.

4 اگر آقایش‌ زنی‌ بدو دهد و پسران‌ یا دختران‌ برایش‌ بزاید، آنگاه‌ زن‌ و اولادش‌ از آن‌ آقایش‌ باشند، و آن‌ مرد تنها بیرون‌ رود.

5 لیكن‌ هرگاه‌ آن‌ غلام‌ بگوید كه‌ هرآینه‌ آقایم‌ و زن‌ و فرزندان‌ خود را دوست‌ می‌دارم‌ و نمی‌خواهم‌ كه‌ آزاد بیرون‌ روم‌،

6 آنگاه‌ آقایش‌ او را به‌ حضور خدا بیاورد، و او را نزدیك‌ در یا قایمۀ در برساند، و آقایش‌ گوش‌ او را با درفشی‌ سوراخ‌ كند، و او وی‌ را همیشه‌ بندگی‌ نماید.

7 « اما اگر شخصی‌، دختر خود را به‌ كنیزی‌ بفروشد، مثل‌ غلامان‌ بیرون‌ نرود.

8 هر گاه‌ به‌ نظر آقایش‌ كه‌ او را برای‌ خود نامزد كرده‌ است‌ ناپسند آید، بگذارد كه‌ او را فدیه‌ دهند، اما هیچ‌ حق‌ ندارد كه‌ او را به‌ قوم‌ بیگانه‌ بفروشد، زیرا كه‌ بدوخیانت‌ كرده‌ است‌.

9 و هرگاه‌ او را به‌ پسر خود نامزد كند، موافق‌ رسم‌ دختران‌ با او عمل‌ نماید.

10 اگر زنی‌ دیگر برای‌ خود گیرد، آنگاه‌ خوراك‌ و لباس‌ و مباشرت‌ او را كم‌ نكند.

11 و اگر این‌ سه‌ چیز را برای‌ او نكند، آنگاه‌ بی‌قیمت‌ و رایگان‌ بیرون‌ رود.

12 « هر كه‌ انسانی‌ را بزند و او بمیرد، هر آینه‌ كشته‌ شود.

13 اما اگر قصد او نداشت‌، بلكه‌ خدا وی‌ را بدستش‌ رسانید، آنگاه‌ مكانی‌ برای‌ تو معین‌ كنم‌ تا بدانجا فرار كند.

14 لیكن‌ اگر شخصی‌ عمداً بر همسایۀ خود آید، تا او را به‌ مكر بكُشد، آنگاه‌ او را از مذبح‌ من‌ كشیده‌، به‌ قتل‌ برسان‌.

15 « و هر كه‌ پدر یا مادر خود را زند، هرآینه‌ كشته‌ شود.

16 « و هر كه‌ آدمی‌ را بدزدد و او را بفروشد یا در دستش‌ یافت‌ شود، هرآینه‌ كشته‌ شود.

17 « و هر كه‌ پدر یا مادر خود را لعنت‌ كند، هرآینه‌ كشته‌ شود.

18 « و اگر دو مرد نزاع‌ كنند، و یكی‌ دیگری‌ را به‌ سنگ‌ یا به‌ مشت‌ زند، و او نمیرد لیكن‌ بستری‌ شود،

19 اگر برخیزد و با عصا بیرون‌ رود، آنگاه‌ زنندۀ او بی‌گناه‌ شمرده‌ شود، اما عوض‌ بیكاری‌اش‌ را ادا نماید، و خرج‌ معالجۀ او را بدهد.

20 « و اگر كسی‌ غلام‌ یا كنیز خود را به‌ عصا بزند، و او زیر دست‌ او بمیرد، هرآینه‌ انتقام‌ او گرفته‌ شود.

21 لیكن‌ اگر یك‌ دو روز زنده‌ بماند، ازاو انتقام‌ كشیده‌ نشود، زیرا كه‌ زرخرید اوست‌.

22 « و اگر مردم‌ جنگ‌ كنند، و زنی‌ حامله‌ را بزنند، و اولاد او سقط‌ گردد، و ضرری‌ دیگر نشود، البته‌ غرامتی‌ بدهد موافق‌ آنچه‌ شوهر زن‌ بدو گذارد، و به‌ حضور داوران‌ ادا نماید.

23 و اگر اذیتی‌ دیگر حاصل‌ شود، آنگاه‌ جان‌ به‌ عوض‌ جان‌ بده‌،

24 و چشم‌ به‌ عوض‌ چشم‌، و دندان‌ به‌ عوض‌ دندان‌، و دست‌ به‌ عوض‌ دست‌، و پا به‌ عوض‌ پا،

25 و داغ‌ به‌ عوض‌ داغ‌، و زخم‌ به‌ عوض‌ زخم‌، و لطمه‌ به‌ عوض‌ لطمه‌.

26 « و اگر كسی‌ چشم‌ غلام‌ یا چشم‌ كنیز خود را بزند كه‌ ضایع‌ شود، او را به‌ عوض‌ چشمش‌ آزاد كند.

27 و اگر دندان‌ غلام‌ یا دندان‌ كنیز خود را بیندازد، او را به‌ عوض‌ دندانش‌ آزاد كند.

28 « و هرگاه‌ گاوی‌ به‌ شاخ‌ خود مردی‌ یا زنی‌ را بزند كه‌ او بمیرد، گاو را البته‌ سنگسار كنند، و گوشتش‌ را نخورند و صاحب‌ گاو بی‌گناه‌ باشد.

29 و لیكن‌ اگر گاو قبل‌ از آن‌ شاخ‌زن‌ می‌بود، و صاحبش‌ آگاه‌ بود، و آن‌ را نگاه‌ نداشت‌، و او مردی‌ یا زنی‌ را كشت‌، گاو را سنگسار كنند، و صاحبش‌ را نیز به‌ قتل‌ رسانند.

30 و اگر دیه‌ بر او گذاشته‌ شود، آنگاه‌ برای‌ فدیۀ جان‌ خود هرآنچه‌ بر او مقرر شود، ادا نماید.

31 خواه‌ پسر خواه‌ دختر را شاخ‌ زده‌ باشد، به‌ حسب‌ این‌ حكم‌ با او عمل‌ كنند.

32 اگر گاو، غلامی‌ یا كنیزی‌ را بزند، سی‌ مثقال‌ نقره‌ به‌ صاحب‌ او داده‌ شود، و گاو سنگسار شود.

33 « و اگر كسی‌ چاهی‌ گشاید یا كسی‌ چاهی‌ حفر كند و آن‌ را نپوشاند، و گاوی‌ یا الاغی‌ در آن‌ افتد،

34 صاحب‌ چاه‌ عوض‌ او را بدهد، و قیمتش‌را به‌ صاحبش‌ ادا نماید، و میته‌ از آن‌ او باشد.

35 « و اگر گاو شخصی‌، گاو همسایۀ او را بزند، و آن‌ بمیرد پس‌ گاو زنده‌ را بفروشند، و قیمت‌ آن‌ را تقسیم‌ كنند، و میته‌ را نیز تقسیم‌ نمایند.

36 اما اگر معلوم‌ بوده‌ باشد كه‌ آن‌ گاو قبل‌ از آن‌ شاخ‌زن‌ می‌بود، و صاحبش‌ آن‌ را نگاه‌ نداشت‌، البته‌ گاو به‌ عوض‌ گاو بدهد و میته‌ از آن‌ او باشد.

 سفر خروج 22

1 « اگر كسی‌ گاوی‌ یا گوسفندی‌ بدزدد،و آن‌ را بكشد یا بفروشد، به‌ عوض‌ گاو پنج‌ گاو، و به‌ عوض‌ گوسفند چهار گوسفند بدهد.

2 «اگر دزدی‌ در رخنه‌ كردن‌ گرفته‌ شود، و او را بزنند بطوری‌ كه‌ بمیرد، بازخواستِ خون‌ برای‌ او نباشد.

3 اما اگر آفتاب‌ بر او طلوع‌ كرد، بازخواست‌ خون‌ برای‌ او هست‌. البته‌ مكافات‌ باید داد، و اگر چیزی‌ ندارد، به‌ عوض‌ دزدی‌ كه‌ كرد، فروخته‌ شود.

4 اگر چیزی‌ دزدیده‌ شده‌، از گاو یا الاغ‌ یا گوسفند زنده‌ در دست‌ او یافت‌ شود، دو مقابل‌ آن‌ را رد كند.

5 « اگر كسی‌ مرتعی‌ یا تاكستانی‌ را بچراند، یعنی‌ مواشی‌ خود را براند تا مرتع‌ دیگری‌ را بچراند، از نیكوترین‌ مرتع‌ و از بهترین‌ تاكستان‌ خود عوض‌ بدهد.

6 « اگر آتشی‌ بیرون‌ رود، و خارها را فراگیرد و بافه‌های‌ غله‌ یا خوشه‌های‌ نادرویده‌ یا مزرعه‌ای‌ سوخته‌ گردد، هر كه‌ آتش‌ را افروخته‌ است‌، البته‌ عوض‌ بدهد.

7 « اگر كسی‌ پول‌ یا اسباب‌ نزد همسایۀ خود امانت‌ گذارد، و از خانۀ آن‌ شخص‌ دزدیده‌ شود،هر گاه‌ دزد پیدا شود، دو چندان‌ رد نماید.

8 و اگر دزد گرفته‌ نشود، آنگاه‌ صاحب‌ خانه‌ را به‌ حضور حكام‌ بیاورند، تا حكم‌ شود كه‌ آیا دست‌ خود را بر اموال‌ همسایۀ خویش‌ دراز كرده‌است‌ یا نه‌.

9 در هر خیانتی‌ از گاو و الاغ‌ و گوسفند و رخت‌ و هر چیزِ گم‌ شده‌، كه‌ كسی‌ بر آن‌ ادعا كند، امر هر دو به‌ حضور خدا برده‌ شود، و بر گناه‌ هر كدام‌ كه‌ خدا حكم‌ كند، دو چندان‌ به‌ همسایۀ خود رد نماید.

10 « اگر كسی‌ الاغی‌ یا گاوی‌ یا گوسفندی‌ یا جانوری‌ دیگر به‌ همسایۀ خود امانت‌ دهد، و آن‌ بمیرد یا پایش‌ شكسته‌ شود یا دزدیده‌ شود، و شاهدی‌ نباشد،

11 قسم‌ خداوند در میان‌ هر دو نهاده‌ شود، كه‌ دست‌ خود را به‌ مال‌ همسایۀ خویش‌ دراز نكرده‌ است‌. پس‌ مالكش‌ قبول‌ بكند و او عوض‌ ندهد.

12 لیكن‌ اگر از او دزدیده‌ شد، به‌ صاحبش‌ عوض‌ باید داد.

13 و اگر دریده‌ شد، آن‌ را برای‌ شهادت‌ بیاورد، و برای‌ دریده‌ شده‌، عوض‌ ندهد.

14 و اگر كسی‌ حیوانی‌ از همسایۀ خود عاریت‌ گرفت‌، و پای‌ آن‌ شكست‌ یا مرد، و صاحبش‌ همراهش‌ نبود، البته‌ عوض‌ باید داد.

15 اما اگر صاحبش‌ همراهش‌ بود، عوض‌ نباید داد، و اگر كرایه‌ شد، برای‌ كرایه‌ آمده‌ بود.

16 « اگر كسی‌ دختری‌ را كه‌ نامزد نبود فریب‌ داده‌، با او هم‌ بستر شد، البته‌ می‌باید او را زن‌ منكوحۀ خویش‌ سازد.

17 و هرگاه‌ پدرش‌ راضی‌باشد كه‌ او را بدو دهد، موافق‌ مهر دوشیزگان‌ نقدی‌ بدو باید داد.

18 « زن‌ جادوگر را زنده‌ مگذار.

19 « هر كه‌ با حیوانی‌ مقاربت‌ كند، هرآینه‌ كشته‌ شود.

20 « هر كه‌ برای‌ خدایی‌ غیر از یهوه‌ و بس‌ قربانی‌ گذراند، البته‌ هلاك‌ گردد.

21 « غریب‌ را اذیت‌ مرسانید و بر او ظلم‌ مكنید، زیرا كه‌ در زمین‌ مصر غریب‌ بودید.

22 « بر بیوه‌ زن‌ یا یتیم‌ ظلم‌ مكنید.

23 و هر گاه‌ بر او ظلم‌ كردی‌، و او نزد من‌ فریاد برآورد، البته‌ فریاد او را مستجاب‌ خواهم‌ فرمود

24 و خشم‌ من‌ مشتعل‌ شود، و شما را به‌ شمشیر خواهم‌ كشت‌، و زنان‌ شما بیوه‌ شوند و پسران‌ شما یتیم‌.

25 « اگر نقدی‌ به‌ فقیری‌ از قوم‌ من‌ كه‌ همسایۀ تو باشد قرض‌ دادی‌، مثل‌ رباخوار با او رفتار مكن‌ و هیچ‌ سود بر او مگذار.

26 « اگر رخت‌ همسایۀ خود را به‌ گرو گرفتی‌، آن‌ را قبل‌ از غروب‌ آفتاب‌ بدو رد كن‌،

27 زیرا كه‌ آن‌ فقط‌ پوشش‌ او و لباس‌ برای‌ بدن‌ اوست‌؛ پس‌ در چه‌ چیز بخوابد؟ و اگر نزد من‌ فریاد برآوَرَد، هرآینه‌ اجابت‌ خواهم‌ فرمود، زیرا كه‌ من‌ كریم‌ هستم‌.

28 « به‌ خدا ناسزا مگو و رئیس‌ قوم‌ خود را لعنت‌ مكن‌.

29 « درآوردن‌ نوبر غله‌ و عصیر رز خود تأخیر منما. و نخست‌زادۀ پسران‌ خود را به‌ من‌ بده‌.

30 با گاوان‌ و گوسفندان‌ خود چنین‌ بكن‌. هفت‌ روز نزدمادر خود بماند و در روز هشتمین‌ آن‌ را به‌ من‌ بده‌.

31 « و برای‌ من‌ مردان‌ مقدس‌ باشید، و گوشتی‌ را كه‌ در صحرا دریده‌ شود مخورید؛ آن‌ را نزد سگان‌ بیندازید.

 سفر خروج 23

1 « خبر باطل‌ را انتشار مده‌، و با شریران همداستان‌ مشو، كه‌ شهادت‌ دروغ‌ دهی‌.

2 « پیروی‌ بسیاری‌ برای‌ عمل‌ بد مكن‌؛ و در مرافعه‌، محضِ متابعتِ كثیری‌، سخنی‌ برای‌ انحراف‌ حق‌ مگو.

3 و در مرافعۀ فقیر نیز طرفداری او منما.

4 « اگر گاو یا الاغ‌ دشمن‌ خود را یافتی‌ كه‌ گم‌ شده‌ باشد، البته‌ آن‌ را نزد او باز بیاور.

5 اگر الاغ‌ دشمن‌ خود را زیر بارش‌ خوابیده‌ یافتی‌، و از گشادن‌ او روگردان‌ هستی‌، البته‌ آن‌ را همراه‌ او باید بگشایی‌.

6 « حق‌ فقیر خود را در دعوی‌ او منحرف‌ مساز.

7 از امر دروغ‌ اجتناب‌ نما و بی‌گناه‌ و صالح‌ را به‌ قتل‌ مرسان‌ زیرا كه‌ ظالم‌ را عادل‌ نخواهم‌ شمرد.

8 « و رشوت‌ مخور زیرا كه‌ رشوت‌ بینایان‌ را كور می‌كند و سخن‌ صدّیقان‌ را كج‌ می‌سازد.

9 « و بر شخص‌ غریب‌ ظلم‌ منما زیرا كه‌ از دل‌ غریبان‌ خبر دارید، چونكه‌ در زمین‌ مصر غریب‌ بودید.

10 « و شش‌ سال‌ مزرعۀ خود را بكار و محصولش‌ را جمع‌ كن‌،

11 لیكن‌ در هفتمین‌ آن‌ را بگذار و ترك‌ كن‌ تا فقیران‌ قوم‌ تو از آن‌ بخورند و آنچه‌ از ایشان‌ باقی‌ ماند، حیوانات‌ صحرا بخورند. همچنین‌ با تاكستان‌ و درختان‌ زیتون‌ خود عمل‌ نما.

12 « شش‌ روز به‌ شغل‌ خود بپرداز و در روز هفتمین‌ آرام‌ كن‌ تا گاوت‌ و الاغت‌ آرام‌ گیرند و پسر كنیزت‌ و مهمانت‌ استراحت‌ كنند.

13 « و آنچه‌ را به‌ شما گفته‌ام‌، نگاه‌ دارید و نام‌ خدایان‌ غیر را ذكر مكنید، از زبانت‌ شنیده‌ نشود.

14 « در هر سال‌ سه‌ مرتبه‌ عید برای‌ من‌ نگاه‌ دار.

15 عید فطیر را نگاه‌ دار، و چنانكه‌ تو را امر فرموده‌ام‌، هفت‌ روز نان‌ فطیر بخور در زمان‌ معین‌ در ماه‌ اَبیب‌، زیرا كه‌ در آن‌ از مصر بیرون‌ آمدی‌. و هیچ‌ كس‌ به‌ حضور من‌ تهی‌ دست‌ حاضر نشود.

16 و عید حصاد نوبر غلات‌ خود را كه‌ در مزرعه‌ كاشته‌ای‌، و عید جمع‌ را در آخر سال‌ وقتی‌ كه‌ حاصل‌ خود را از صحرا جمع‌ كرده‌ای‌.

17 در هر سال‌ سه‌ مرتبه‌ همۀ ذكورانت‌ به‌ حضور خداوند یهوه‌ حاضر شوند.

18 « خون‌ قربانی‌ مرا با نان‌ خمیرمایه‌دار مگذران‌ و پیه‌ عید من‌ تا صبح‌ باقی‌ نماند.

19 « نوبر نخستین‌ زمین‌ خود را به‌ خانۀ یهوه‌خدای‌ خود بیاور؛«و بزغاله‌ را در شیر مادرش‌ مپز.

20 « اینك‌ من‌ فرشته‌ای‌ پیش‌ روی‌ تو می‌فرستم‌ تا تو را در راه‌ محافظت‌ نموده‌، بدان‌ مكانی‌ كه‌ مهیا كرده‌ام‌ برساند.

21 از او با حذر باش‌ و آواز او را بشنو و از او تَمَرُّد منما زیرا گناهان‌ شما را نخواهد آمرزید، چونكه‌ نام‌ من‌ در اوست.

22 و اگر قول‌ او را شنیدی‌ و به‌ آنچه‌ گفته‌ام‌ عمل‌ نمودی‌، هرآینه‌ دشمن‌ دشمنانت‌ و مخالف‌ مخالفانت‌ خواهم‌ بود،

23 زیرا فرشتۀ من‌ پیش‌ روی‌ تو می‌رود و تو را به‌ اَموریان‌ و حتیان‌ و فرزیان‌ و كنعانیان‌ و حویان‌ و یبوسیان خواهد رسانید و ایشان‌ را هلاك‌ خواهم‌ ساخت‌.

24 خدایان‌ ایشان‌ را سجده‌ منما و آنها را عبادت‌ مكن‌ و موافق‌ كارهای‌ ایشان‌ مكن‌، البته‌ آنها را منهدم‌ ساز و بتهای ایشان‌ را بشكن‌.

25 و یهوه‌، خدای‌ خود را عبادت‌ نمایید تا نان‌ و آب‌ تو را بركت‌ دهد و بیماری‌ را از میان‌ تو دور خواهم‌ كرد،

26 و در زمینت‌ سقط‌ كننده‌ و نازاد نخواهد بود و شمارۀ روزهایت‌ را تمام‌ خواهم‌ كرد.

27 و خوف‌ خود را پیش‌ روی‌ تو خواهم‌ فرستاد و هر قومی‌ را كه‌ بدیشان‌ برسی‌ متحیر خواهم‌ ساخت‌ و جمیع‌ دشمنانت‌ را پیش‌ تو روگردان‌ خواهم‌ ساخت‌.

28 و زنبورها پیش‌ روی‌ تو خواهم‌ فرستاد تا حویان‌ و كنعانیان‌ و حتیان‌ را از حضورت‌ برانند.

29 ایشان‌ را در یك‌ سال‌ از حضور تو نخواهم‌ راند، مبادا زمین‌ ویران‌ گردد و حیوانات‌ صحرا بر تو زیاده‌ شوند.

30 ایشان‌ را از پیش‌ روی‌ تو به‌ تدریج‌ خواهم‌ راند تا كثیر شوی‌ و زمین‌ را متصرف‌ گردی‌.

31 و حدود تو را از بحر قلزم‌ تا بحر فلسطین‌، و از صحرا تا نهر فرات‌ قرار دهم‌ زیرا ساكنان‌ آن زمین‌ را بدست‌ شما خواهم‌ سپرد و ایشان‌ را از پیش‌ روی‌ خود خواهی‌ راند.

32 با ایشان‌ و با خدایان‌ ایشان‌ عهد مبند.

33 در زمین‌ تو ساكن‌ نشوند، مبادا تو را بر من‌ عاصی‌ گردانند و خدایان‌ ایشان‌ را عبادت‌ كنی‌ و دامی‌ برای‌ تو باشد.»

 سفر خروج 24

1 و به‌ موسی‌ گفت‌: «نزد خداوند بالا بیا، تو و هارون‌ و ناداب‌ و اَبِیهُو و هفتاد نفر از مشایخ‌ اسرائیل‌ و از دور سجده‌ كنید.

2 و موسی‌ تنها نزدیك‌ خداوند بیاید و ایشان‌ نزدیك‌ نیایند و قوم‌ همراه‌ او بالا نیایند.»

3 پس‌ موسی‌ آمده‌، همۀ سخنان‌ خداوند و همۀ این‌ احكام‌ را به‌ قوم‌ باز گفت‌ و تمامی قوم‌ به‌ یك‌ زبان‌ در جواب‌ گفتند: «همۀ سخنانی‌ كه‌ خداوند گفته‌ است‌، بجا خواهیم‌ آورد.»

4 و موسی‌ تمامی‌ سخنان‌ خداوند را نوشت‌ و بامدادان‌ برخاسته‌، مذبحی‌ در پای‌ كوه‌ و دوازده‌ ستون‌، موافق‌ دوازده‌ سبط‌ اسرائیل بنا نهاد.

5 و بعضی‌ از جوانان‌ بنی‌اسرائیل را فرستاد و قربانی‌های‌ سوختنی‌ گذرانیدندو قربانی‌های‌ سلامتی‌ از گاوان‌ برای‌ خداوند ذبح‌ كردند.

6 و موسی‌ نصف‌ خون‌ را گرفته‌، در لگنها ریخت‌ و نصف‌ خون‌ را بر مذبح‌ پاشید،

7 و كتاب‌ عهد را گرفته‌، به‌ سمع‌ قوم‌ خواند. پس‌ گفتند: «هر آنچه‌ خداوند گفته‌ است‌، خواهیم‌ كرد و گوش‌ خواهیم‌ گرفت‌.»

8 و موسی‌ خون‌ را گرفت‌ و بر قوم‌ پاشیده‌، گفت‌: «اینك‌ خون‌ آن‌ عهدی‌ كه‌ خداوند بر جمیع‌ این‌ سخنان‌ با شما بسته‌ است‌.»

9 و موسی‌ با هارون‌ و ناداب‌ و ابیهو و هفتاد نفر از مشایخ‌ اسرائیل‌ بالا رفت‌.

10 و خدای‌ اسرائیل‌ را دیدند، و زیر پایهایش‌ مثل‌ صنعتی‌ از یاقوت‌ كبود شفاف‌ و مانند ذات‌ آسمان‌ در صفا.

11 و بر سروران‌ بنی‌اسرائیل‌ دست‌ خود را نگذارد، پس‌ خدا را دیدند و خوردند و آشامیدند.

12 و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «نزد من‌ به‌ كوه‌ بالا بیا، و آنجا باش‌ تا لوحهای‌ سنگی‌ و تورات‌ و احكامی‌ را كه‌ نوشته‌ام‌ تا ایشان‌ را تعلیم‌ نمایی‌، به‌ تو دهم‌.»

13 پس‌ موسی‌ با خادم‌ خود یوشع‌ برخاست‌، و موسی‌ به‌ كوه‌ خدا بالا آمد.

14 و به‌ مشایخ‌ گفت‌: «برای‌ ما در اینجا توقف‌ كنید، تا نزد شما برگردیم‌؛ همانا هارون‌ و حور با شما می‌باشند. پس‌ هر كه‌ امری‌ دارد، نزد ایشان‌ برود.»

15 و چون‌ موسی‌ به‌ فراز كوه‌ برآمد، ابر كوه‌ را فرو گرفت‌.

16 و جلال‌ خداوند بر كوه‌ سینا قرار گرفت‌، و شش‌ روز ابر آن‌ را پوشانید، و روز هفتمین‌، موسی‌ را از میان‌ ابر ندا درداد.

17 و منظر جلال‌ خداوند ، مثل‌ آتش‌ سوزنده‌ در نظر بنی‌اسرائیل‌ بر قله‌ كوه‌ بود.

18 و موسی‌ به‌ میان‌ ابر داخل‌ شده‌، به‌ فراز كوه‌ برآمد. و موسی‌ چهل‌ روز و چهل‌ شب‌ در كوه‌ ماند.

 سفر خروج 25

1 و خداوند موسی‌ را خطاب‌ كرده‌،گفت‌:

2 «به‌ بنی‌اسرائیل‌ بگو كه‌ برای‌ من‌هدایا بیاورند؛ از هر كه‌ به‌ میلِ دل‌ بیاورد، هدایای‌ مرا بگیرید.

3 و این‌ است‌ هدایا كه‌ از ایشان‌ می‌گیرید: طلا و نقره‌ و برنج‌،

4 و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ و پشم‌ بز،

5 و پوست‌ قوچ‌ سرخ‌ شده‌ و پوست‌ خز و چوب‌ شطیم‌،

6 و روغن‌ برای‌ چراغها، و ادویه‌ برای‌ روغن‌ مسح‌، و برای‌ بخور معطر،

7 و سنگهای‌ عقیق‌ و سنگهای‌ مرصعی‌ برای‌ ایفود و سینه‌ بند.

8 و مقامی‌ و مَقدَسی‌ برای‌ من‌ بسازند تا در میان‌ ایشان‌ ساكن‌ شوم‌.

9 موافق‌ هر آنچه‌ به‌ تو نشان‌ دهم‌ از نمونۀ مسكن‌ و نمونۀ جمیع‌ اسبابش‌، همچنین‌ بسازید.

10 « و تابوتی‌ از چوب‌ شطیم‌ بسازند كه‌ طولش‌ دو ذراع‌ و نیم‌، و عرضش‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌ و بلندیش‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌ باشد.

11 و آن‌ را به‌ طلای‌ خالص‌ بپوشان‌. آن‌ را از درون‌ و بیرون‌ بپوشان‌، و بر زبرش‌ به‌ هر طرف‌ تاجی‌ زرین‌ بساز.

12 و برایش‌ چهار حلقۀ زرین‌ بریز، و آنها را بر چهار قایمه‌اش‌ بگذار، دو حلقه‌ بر یك‌ طرفش‌ و دو حلقه‌ بر طرف‌ دیگر.

13 و دو عصا از چوب‌ شطیم‌ بساز، و آنها را به‌ طلا بپوشان‌.

14 و آن‌ عصاها را در حلقه‌هایی‌ كه‌ بر طرفین‌ تابوت‌ باشد بگذران‌، تا تابوت‌ را به‌ آنها بردارند.

15 و عصاها در حلقه‌های‌ تابوت‌ بماند و از آنها برداشته‌ نشود.

16 و آن‌ شهادتی‌ را كه‌ به‌ تو می‌دهم‌، در تابوت‌ بگذار.

17 و تخت‌ رحمت‌ را از طلای‌ خالص‌ بساز. طولش‌ دو ذراع‌ و نیم‌، و عرضش‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌.

18 و دو كروبی‌ از طلا بساز، آنها را ازچرخكاری‌ از هر دو طرف‌ تخت‌ رحمت‌ بساز.

19 و یك‌ كروبی‌ در این‌ سر و كروبی‌ دیگر در آن‌ سر بساز. كروبیان‌ را از تخت‌ رحمت‌ بر هر دو طرفش‌ بساز.

20 و كروبیان‌ بالهای‌ خود را بر زِبَر آن‌ پهن‌ كنند، و تخت‌ رحمت‌ را به‌ بالهای‌ خود بپوشانند. و رویهای‌ ایشان‌ به‌ سوی‌ یكدیگر باشد، و رویهای‌ كروبیان‌ به‌ طرف‌ تخت‌ رحمت‌ باشد.

21 و تخت‌ رحمت‌ را بر روی‌ تابوت‌ بگذار و شهادتی‌ را كه‌ به‌ تو می‌دهم‌ در تابوت‌ بنه‌.

22 و در آنجا با تو ملاقات‌ خواهم‌ كرد و از بالای‌ تخت‌ رحمت‌ از میان‌ دو كروبی‌ كه‌ بر تابوت‌ شهادت‌ می‌باشند، با تو سخن‌ خواهم‌ گفت‌، دربارۀ همۀ اموری‌ كه‌ بجهت‌ بنی‌اسرائیل‌ تو را امر خواهم‌ فرمود.

23 « و خوانی‌ از چوب‌ شطیم‌ بساز كه‌ طولش‌ دو ذراع‌، و عرضش‌ یك‌ ذراع‌، و بلندیش‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌ باشد.

24 و آن‌ را به‌ طلای‌ خالص‌ بپوشان‌، و تاجی‌ از طلا به‌ هر طرفش‌ بساز.

25 و حاشیه‌ای‌ به‌ قدر چهار انگشت‌ به‌ اطرافش‌ بساز، و برای‌ حاشیه‌اش‌ تاجی‌ زرین‌ از هر طرف‌ بساز.

26 و چهار حلقۀ زرین‌ برایش‌ بساز، و حلقه‌ها را بر چهار گوشۀ چهار قایمه‌اش‌ بگذار.

27 و حلقه‌ها در برابر حاشیه‌ باشد، تا خانه‌ها باشد بجهت‌ عصاها برای‌ برداشتن‌ خوان‌.

28 و عصاها را از چوب‌ شطیم‌ بساز، و آنها را به‌ طلا بپوشان‌ تا خوان‌ را بدانها بردارند.

29 و صحنها و كاسه‌ها و جامها و پیاله‌هایش‌ را كه‌ به‌ آنها هدایای‌ ریختنی‌ می‌ریزند بساز، آنها را از طلای‌ خالص‌ بساز.

30 ونانِ تَقْدِمِه‌ را بر خوان‌، همیشه‌ به‌ حضور من‌ بگذار.

31 « و چراغدانی‌ از طلای‌ خالص‌ بساز، و از چرخكاری‌ چراغدان‌ ساخته‌ شود؛ قاعده‌اش‌ و پایه‌اش‌ و پیاله‌هایش‌ و سیبهایش‌ و گلهایش‌ از همان‌ باشد.

32 و شش‌ شاخه‌ از طرفینش‌ بیرون‌ آید، یعنی‌ سه‌ شاخۀ چراغدان‌ از یك‌ طرف‌ و سه‌ شاخۀ چراغدان‌ از طرف‌ دیگر.

33 سه‌ پیالۀ بادامی‌ با سیبی‌ و گلی‌ در یك‌ شاخه‌ و سه‌ پیالۀ بادامی‌ با سیبی‌ و گلی‌ در شاخۀ دیگر و هم‌ چنین‌ در شش‌ شاخه‌ای‌ كه‌ از چراغدان‌ بیرون‌ می‌آید.

34 و در چراغدان‌ چهار پیالۀ بادامی‌ با سیبها و گلهای‌ آنها باشد.

35 و سیبی‌ زیر دو شاخۀ آن‌ و سیبی‌ زیر دو شاخۀ آن‌ و سیبی‌ زیر دو شاخۀ آن‌ بر شش‌ شاخه‌ای‌ كه‌ از چراغدان‌ بیرون‌ می‌آید.

36 و سیبها و شاخه‌هایش‌ از همان‌ باشد، یعنی‌ از یك‌ چرخكاری‌ طلای‌ خالص‌.

37 و هفت‌ چراغ‌ برای‌ آن‌ بساز، و چراغهایش‌ را بر بالای‌ آن‌ بگذار تا پیش‌ روی‌ آن‌ را روشنایی‌ دهند.

38 و گُل‌گیرها و سینیهایش‌ از طلای‌ خالص‌ باشد.

39 خودش‌ با همۀ اسبابش‌ از یك‌ وزنۀ طلای‌ خالص‌ ساخته‌ شود.

40 و آگاه‌ باش‌ كه‌ آنها را موافق‌ نمونۀ آنها كه‌ در كوه‌ به‌ تو نشان‌ داده‌ شد بسازی‌.

 سفر خروج 26

1 « و مسكن‌ را از ده‌ پردۀ كتان‌ نازك‌تابیده‌، و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز بساز. با كروبیان‌ از صنعت‌ نساج‌ ماهر آنها را ترتیب‌ نما.

2 طول‌ یك‌ پرده‌ بیست‌ و هشت‌ ذراع‌، و عرض‌یك‌ پرده‌ چهار ذراع‌، و همۀ پرده‌ها را یك‌ اندازه‌ باشد.

3 پنج‌ پرده‌ با یكدیگر پیوسته‌ باشد، و پنج‌ پرده‌ با یكدیگر پیوسته‌.

4 و مادگیهای‌ لاجورد بر كنار هر پرده‌ای‌ بر لب‌ پیوستگی‌اش‌ بساز، و بر كنار پردۀ بیرونی‌ در پیوستگی‌ دوم‌ چنین‌ بساز.

5 پنجاه‌ مادگی‌ در یك‌ پرده‌ بساز، و پنجاه‌ مادگی‌ در كنار پرده‌ای‌ كه‌ در پیوستگی‌ دوم‌ است‌ بساز، به‌ قسمی‌ كه‌ مادگیها مقابل‌ یكدیگر باشد.

6 و پنجاه‌ تكمۀ زرین‌ بساز و پرده‌ها را به‌ تكمه‌ها با یكدیگر پیوسته‌ ساز، تا مسكن‌ یك‌ باشد.

7 و خیمۀ بالای‌ مسكن‌ را از پرده‌های‌ پشم‌ بز بساز، و برای‌ آن‌ یازده‌ پرده‌ درست‌ كن‌.

8 طول‌ یك‌ پرده‌ سی‌ ذراع‌، و عرض‌ یك‌ پرده‌ چهار ذراع‌، و اندازۀ هر یازده‌ پرده‌ یك‌ باشد.

9 و پنج‌ پرده‌ را جدا و شش‌ پرده‌ را جدا، پیوسته‌ ساز، و پردۀ ششم‌ را پیش‌ روی‌ خیمه‌ دولا كن‌.

10 و پنجاه‌ مادگی‌ بر كنار پرده‌ای‌ كه‌ در پیوستگی‌ بیرون‌ است‌ بساز، و پنجاه‌ مادگی‌ بر كنار پرده‌ای‌ كه‌ در پیوستگی‌ دوم‌ است‌.

11 و پنجاه‌ تكمۀ برنجین‌ بساز، و تكمه‌ها را در مادگیها بگذران‌، و خیمه‌ را با هم‌ پیوسته‌ ساز تا یك‌ باشد.

12 و زیادتی پرده‌های‌ خیمه‌ كه‌ باقی‌ باشد، یعنی‌ نصف‌ پرده‌ كه‌ زیاده‌ است‌، از پشت‌ خیمه‌ آویزان‌ شود.

13 و ذراعی‌ از این‌ طرف‌ و ذراعی‌ از آن‌ طرف‌ كه‌ در طول‌ پرده‌های‌ خیمه‌ زیاده‌ باشد، بر طرفین‌ مسكن‌ از هر دو جانب‌ آویزان‌ شود تا آن‌ را بپوشد.

14 و پوششی‌ برای‌ خیمه‌ از پوست‌ قوچ‌ سرخ‌ شده‌ بساز، و پوششی‌ از پوست‌ خز بر زبر آن‌.

15 « و تخته‌های‌ قایم‌ از چوب‌ شطیم‌ برای‌ مسكن‌ بساز.

16 طول‌ هر تخته‌ ده‌ ذراع‌، و عرض‌ هر تخته‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌.

17 و در هر تخته‌ دو زبانه‌ قرینۀ یكدیگر باشد، و همۀ تخته‌های‌ مسكن‌ راچنین‌ بساز.

18 و تخته‌ها برای‌ مسكن‌ بساز، یعنی‌ بیست‌ تخته‌ از طرف‌ جنوب‌ به‌ سمت‌ یمانی‌.

19 و چهل‌ پایۀ نقره‌ در زیر آن‌ بیست‌ تخته‌ بساز، یعنی‌ دو پایه‌ زیر یك‌ تخته‌ برای‌ دو زبانه‌اش‌، و دو پایه‌ زیر یك‌ تخته‌ برای‌ دو زبانه‌اش‌.

20 و برای‌ جانب‌ دیگر مسكن‌، از طرف‌ شمال‌ بیست‌ تخته‌ باشد.

21 و چهل‌ پایۀ نقرۀ آنها، یعنی‌ دو پایه‌ زیر یك‌ تخته‌ و دو پایه‌ زیر تختۀ دیگر.

22 و برای‌ مؤخر مسكن‌ از جانب‌ غربی‌ شش‌ تخته‌ بساز.

23 و برای‌ گوشه‌های‌ مسكن‌ در مؤخرش‌ دو تخته‌ بساز.

24 و از زیر وصل‌ كرده‌ شود، و تا بالا نیز در یك‌ حلقه‌ با هم‌ پیوسته‌ شود، و برای‌ هر دو چنین‌ بشود، در هر دو گوشه‌ باشد.

25 و هشت‌ تخته‌ باشد و پایه‌های‌ آنها از نقره‌ شانزده‌ پایه‌ باشد، یعنی‌ دو پایه‌ زیر یك‌ تخته‌ و دو پایه‌ زیر تختۀ دیگر.

26 « و پشت‌بندها از چوب‌ شطیم‌ بساز، پنج‌ از برای‌ تخته‌های‌ یك‌ طرف‌ مسكن‌،

27 و پنج‌ پشت‌بند برای‌ تخته‌های‌ طرف‌ دیگر مسكن‌، و پنج‌ پشت‌بند برای‌ تخته‌های‌ طرف‌ مسكن‌ در مؤخرش‌ به‌ سمت‌ مغرب‌.

28 و پشت‌ بند وسطی‌ كه‌ میان‌ تخته‌هاست‌، از این‌ سر تا آن‌ سر بگذرد.

29 و تخته‌ها را به‌ طلا بپوشان‌ و حلقه‌های‌ آنها را از طلا بساز تا خانه‌های‌ پشت‌بندها باشد و پشت‌بندها را به‌ طلا بپوشان‌.

30 « پس‌ مسكن‌ را برپا كن‌ موافق‌ نمونه‌ای‌ كه‌ در كوه‌ به‌ تو نشان‌ داده‌ شد.

31 و حجابی‌ از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ بساز، از صنعت‌ نساج‌ ماهر با كروبیان‌ ساخته‌ شود.

32 و آن‌ را بر چهار ستون‌ چوب‌ شطیم‌ پوشیده‌ شدۀ به‌ طلا بگذار، و قلابهای‌ آنها از طلاباشد و بر چهار پایۀ نقره‌ قایم‌ شود.

33 و حجاب‌ را زیر تكمه‌ها آویزان‌ كن‌، و تابوت‌ شهادت‌ را در آنجا به‌ اندرون‌ حجاب‌ بیاور، و حجاب‌، قدس‌ را برای‌ شما از قدس‌الاقداس‌ جدا خواهد كرد.

34 و تخت‌ رحمت‌ را بر تابوت‌ شهادت‌ در قدس‌الاقداس‌ بگذار.

35 و خوان‌ را بیرون‌ حجاب‌ و چراغدان‌ را برابر خوان‌ به‌ طرف‌ جنوبی‌ مسكن‌ بگذار، و خوان‌ را به‌ طرف‌ شمالی‌ آن‌ برپا كن‌.

36 و پرده‌ای‌ برای‌ دروازۀ مسكن‌ از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ از صنعت‌ طراز بساز.

37 و برای‌ پرده‌ پنج‌ ستون‌ از چوب‌ شطیم‌ بساز، و آنها را به‌ طلا بپوشان‌، و قلابهای‌ آنها از طلا باشد، و برای‌ آنها پنج‌ پایۀ برنجین‌ بریز.

 سفر خروج 27

1 « و مذبح‌ را از چوب‌ شطیم‌ بساز،طولش‌ پنج‌ ذراع‌ و عرضش‌ پنج‌ ذراع‌. و مذبح‌ مربع‌ باشد. و بلندی‌اش‌ سه‌ ذراع‌.

2 و شاخه‌هایش‌ را بر چهار گوشه‌اش‌ بساز و شاخه‌هایش‌ از همان‌ باشد و آن‌ را به‌ برنج‌ بپوشان‌.

3 و لگنهایش‌ را برای‌ برداشتن‌ خاكسترش‌ بساز. و خاك‌ اندازهایش‌ و جامهایش‌ و چنگالهایش‌ و مِجْمَرهایش‌ و همۀ اسبابش‌ را از برنج‌ بساز.

4 و برایش‌ آتش‌دانی‌ مشبك‌ برنجین‌ بساز و بر آن‌ شبكه‌ چهار حلقۀ برنجین‌ بر چهار گوشه‌اش‌ بساز.

5 و آن‌ را در زیر، كنار مذبح‌ بگذار تا شبكه‌ به‌ نصف‌ مذبح‌ برسد.

6 و دو عصا برای‌ مذبح‌ بساز. عصاها از چوب‌ شطیم‌ باشد و آنها را به‌ برنج‌ بپوشان‌.

7 و عصاها را در حلقه‌ها بگذرانند، و عصاها بر هر دو طرف‌ مذبح‌ باشد تا آن‌ را بردارند.

8 و آن‌ را مُجَوَّف‌ از تخته‌ها بساز، همچنانكه‌ در كوه‌ به‌ تو نشان‌ داده‌ شد، به‌ این‌ طور ساخته‌ شود.

9 « و صحن‌ مسكن‌ را بساز به‌ طرف‌ جنوب‌ به‌ سمت‌ یمانی‌. پرده‌های‌ صحن‌ از كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ باشد، و طولش‌ صد ذراع‌ به‌ یك‌ طرف‌.

10 و ستونهایش‌ بیست‌ و پایه‌های‌ آنها بیست‌، از برنج‌ باشد و قلابهای‌ ستونها و پشت‌بندهای‌ آنها از نقره‌ باشد.

11 و همچنین‌ به‌ طرف‌ شمال‌، در طولش‌ پرده‌ها باشد كه‌ طول‌ آنها صد ذراع‌ باشد و بیست‌ ستون‌ آن‌ و بیست‌ پایۀ آنها از برنج‌ باشد و قلابهای‌ ستونها و پشت‌ بندهای‌ آنها از نقره‌ باشد.

12 و برای‌ عرض‌ صحن‌ به‌ سمت‌ مغرب‌، پرده‌های‌ پنجاه‌ ذراعی‌ باشد. و ستونهای‌ آنها ده‌ و پایه‌های‌ آنها ده‌.

13 و عرض‌ صحن‌ به‌ جانب‌ مشرق‌ از سمت‌ طلوع‌ پنجاه‌ ذراع‌ باشد.

14 و پرده‌های‌ یك‌ طرفِ دروازه‌، پانزده‌ ذراع‌ و ستونهای‌ آنها سه‌ و پایه‌های‌ آنها سه‌.

15 و پرده‌های‌ طرف‌ دیگر پانزده‌ ذراعی‌ و ستونهای‌ آنها سه‌ و پایه‌های‌ آنها سه‌.

16 و برای‌ دروازۀ صحن‌، پردۀ بیست‌ ذراعی‌ از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ از صنعت‌ طراز باشد. و ستونهایش‌ چهار و پایه‌هایش‌ چهار.

17 همۀ ستونهای‌ گرداگرد صحن‌ با پشت‌بندهای‌ نقره‌ پیوسته‌ شود، و قلابهای‌ آنها از نقره‌ و پایه‌های‌ آنها از برنج‌ باشد.

18 طول‌ صحن‌ صد ذراع‌، و عرضش‌ در هر جا پنجاه‌ ذراع‌، و بلندی‌اش‌ پنج‌ ذراع‌ از كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌، و پایه‌هایش‌ از برنج‌ باشد.

19 و همۀ اسباب‌ مسكن‌برای‌ هر خدمتی‌، و همۀ میخهایش‌، و همۀ میخهای‌ صحن‌ از برنج‌ باشد.

20 « و تو بنی‌اسرائیل‌ را امر فرما كه‌ روغن‌ زیتون‌ مصفی‌ و كوبیده‌ شده‌ برای‌ روشنایی‌ نزد تو بیاورند تا چراغها دائماً روشن‌ شود.

21 در خیمۀ اجتماع‌، بیرون‌ پرده‌ای‌ كه‌ در برابر شهادت‌ است‌، هارون‌ و پسرانش‌ از شام‌ تا صبح‌، به‌ حضور خداوند آن‌ را درست‌ كنند. و این‌ برای‌ بنی‌اسرائیل‌ نسلاً بعد نسل‌ فریضۀ ابدی‌ باشد.

 سفر خروج 28

1 « و تو برادر خود، هارون‌ و پسرانش‌را با وی‌ از میان‌ بنی‌اسرائیل‌ نزد خود بیاور تا برای‌ من‌ كهانت‌ بكند، یعنی‌ هارون‌ و ناداب‌ و ابیهو و العازار و ایتامار، پسران‌ هارون‌.

2 و رختهای‌ مقدس‌ برای‌ برادرت‌، هارون‌، بجهت‌ عزت‌ و زینت‌ بساز.

3 و تو به‌ جمیع‌ دانادلانی‌ كه‌ ایشان‌ را به‌ روح‌ حكمت‌ پر ساخته‌ام‌، بگو كه‌ رختهای‌ هارون‌ را بسازند برای‌ تقدیس‌ كردن‌ او تا برای‌ من‌ كهانت‌ كند.

4 و رختهایی‌ كه‌ می‌سازند این‌ است‌: سینه‌بند و ایفود و ردا و پیراهن‌ مُطَرَّز و عمامه‌ و كمربند. این‌ رختهای‌ مقدس‌ را برای‌ برادرت‌ هارون‌ و پسرانش‌ بسازند تا بجهت‌ من‌ كهانت‌ كنند.

5 و ایشان‌ طلا و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ را بگیرند.

6 « و ایفود را از طلا و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتانِ نازكِ تابیده‌ شده‌، از صنعت‌ نساج‌ ماهر بسازند.

7 و دو كتفش‌ را بر دو كناره‌اش‌ بپیوندند تا پیوسته‌ شود.

8 و زُنّار ایفود كه‌ برآن‌ است‌، از همان‌ صنعت‌ و از همان‌ پارچه‌ باشد، یعنی‌ از طلاو لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌.

9 و دو سنگ‌ جزع‌ بگیر و نامهای‌ بنی‌اسرائیل‌ را بر آنها نقش‌ كن‌.

10 شش‌ نام‌ ایشان‌ را بر یك‌ سنگ‌ و شش‌ نام‌ باقی‌ ایشان‌ را بر سنگ‌ دیگر موافق‌ تولد ایشان‌.

11 از صنعتِ نقاشِ سنگ‌ مثل‌ نقش‌ خاتم‌ نامهای‌ بنی‌اسرائیل‌ را بر هر دو سنگ‌ نقش‌ نما و آنها را در طوقهای‌ طلا نصب‌ كن‌.

12 و آن‌ دو سنگ‌ را بر كتفهای‌ ایفود بگذار تا سنگهای‌ یادگاری‌ برای‌ بنی‌اسرائیل‌ باشد، و هارون‌ نامهای‌ ایشان‌ را بر دو كتف‌ خود، بحضور خداوند برای‌ یادگاری‌ بردارد.

13 و دو طوق‌ از طلا بساز.

14 و دو زنجیر از طلای‌ خالص‌ بساز مثل‌ طناب‌ بهم‌ پیچیده‌ شده‌، و آن‌ دو زنجیر بهم‌ پیچیده‌ شده‌ را در طوقها بگذار.

15 « و سینه‌بند عدالت‌ را از صنعت‌ نساج‌ ماهر، موافق‌ كار ایفود بساز و آن‌ را از طلا و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ بساز.

16 و مربع‌ و دولا باشد، طولش‌ یك‌ وجب‌ و عرضش‌ یك‌ وجب‌.

17 و آن‌ را به‌ ترصیع‌ سنگها، یعنی‌ به‌ چهار رسته‌ از سنگها مرصع‌ كن‌ كه‌ رستۀ اول‌ عقیق‌ احمر و یاقوت‌ اصفر و زمرد باشد،

18 و رستۀ دوم‌ بهرمان‌ و یاقوت‌ كبود و عقیق‌ سفید،

19 و رستۀ سوم‌ عین‌ الهر و یشم‌ و جمشت‌،

20 و رستۀ چهارم‌ زبرجد و جزع‌ و یشب‌. و آنها در رسته‌های‌ خود با طلا نشانده‌ شود.

21 و سنگها موافق‌ نامهای‌ بنی‌اسرائیل‌ مطابق‌ اسامی‌ ایشان‌، دوازده‌ باشد، مثل‌ نقش‌ خاتم‌، و هر یك‌ برای‌ دوازده‌ سبط‌ موافق‌ اسمش‌ باشد.

22 و بر سینه‌بند، زنجیرهای‌ بهم‌ پیچیده‌ شده‌، مثل‌ طناب‌ از طلای‌ خالص‌ بساز.

23 و بر سینه‌بند، دو حلقه‌ از طلا بساز و آن‌ دو حلقه‌ را بر دو طرف‌ سینه‌بند بگذار.

24 و آن‌ دو زنجیر طلا را بر آن‌ دو حلقه‌ای‌ كه‌ برسر سینه‌بند است‌ بگذار.

25 و دو سر دیگر آن‌ دو زنجیر را در آن‌ دو طوق‌ ببند و بر دو كتف‌ ایفود بطرف‌ پیش‌ بگذار.

26 و دو حلقۀ زرین‌ بساز و آنها را بر دو سر سینه‌بند، به‌ كنار آن‌ كه‌ بطرف‌ اندرون‌ ایفود است‌، بگذار.

27 و دو حلقۀ دیگر زرین‌ بساز و آنها را بر دو كتف‌ ایفود از پایین‌ بجانب‌ پیش‌، در برابر پیوستگی‌ آن‌، بر زبر زنار ایفود بگذار.

28 و سینه‌بند را به‌ حلقه‌هایش‌ بر حلقه‌های‌ ایفود به‌ نوار لاجورد ببندند تا بالای‌ زنار ایفود باشد و تا سینه‌بند از ایفود جدا نشود.

29 و هارون‌ نامهای‌ بنی‌اسرائیل‌ را بر سینه‌بند عدالت‌ بر دل‌ خود، وقتی‌ كه‌ به‌ قدس‌ داخل‌ شود، به‌ حضور خداوند بجهت‌ یادگاری‌ دائماً بردارد.

30 و اوریم‌ و تُمّیم‌ را در سینه‌بند عدالت‌ بگذار تا بر دل‌ هارون‌ باشد، وقتی‌ كه‌ به‌ حضور خداوند بیاید، و عدالت‌ بنی‌اسرائیل‌ را بر دل‌ خود بحضور خداوند دائماً متحمل‌ شود.

31 « و ردای‌ ایفود را تماماً از لاجورد بساز.

32 و شكافی‌ برای‌ سر، در وسطش‌ باشد. و حاشیۀ گرداگرد شكافش‌ از كار نساج‌ مثل‌ گریبان‌ زره‌، تا دریده‌ نشود.

33 و در دامنش‌، انارها بساز از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز، گرداگرد دامنش‌، و زنگوله‌های‌ زرین‌ در میان‌ آنها به‌ هر طرف‌.

34 زنگولۀ زرین‌ و اناری‌ و زنگولۀ زرین‌ و اناری‌ گرداگرد دامن‌ ردا.

35 و در بر هارون‌ باشد، هنگامی‌ كه‌ خدمت‌ می‌كند، تا آواز آنها شنیده‌ شود، هنگامی‌ كه‌ در قدس‌ بحضور خداوند داخل‌ می‌شود و هنگامی‌ كه‌ بیرون‌ می‌آید تا نمیرد.

36 و تُنكه‌ای‌ از طلای‌ خالص‌ بساز و بر آن‌ مثل‌ نقش‌ خاتم‌ قدوسیت‌ برای‌ یهوه‌ نقش‌ كن‌.

37 و آن‌ را به‌نوار لاجوردی‌ ببند تا بر عمامه‌ باشد، بر پیشانی‌ عمامه‌ خواهد بود.

38 و بر پیشانی‌ هارون‌ باشد تا هارون‌ گناه‌ موقوفاتی‌ كه‌ بنی‌اسرائیل‌ وقف‌ می‌نمایند، در همۀ هدایای‌ مقدس‌ ایشان‌ متحمل‌ شود. و آن‌ دائماً بر پیشانی‌ او باشد تا بحضور خداوند مقبول‌ شوند.

39 و پیراهن‌ كتان‌ نازك‌ را بباف‌ و عمامه‌ای‌ از كتان‌ نازك‌ بساز و كمربندی‌ از صنعت‌ طراز بساز.

40 و برای‌ پسران‌ هارون‌ پیراهنها بساز و بجهت‌ ایشان‌ كمربندها بساز و برای‌ ایشان‌ عمامه‌ها بساز بجهت‌ عزت‌ و زینت‌.

41 و برادر خود هارون‌ و پسرانش‌ را همراه‌ او به‌ آنها آراسته‌ كن‌، و ایشان‌ را مسح‌ كن‌ و ایشان‌ را تخصیص‌ و تقدیس‌ نما تا برای‌ من‌ كهانت‌ كنند.

42 و زیر جامه‌های‌ كتان‌ برای‌ ستر عورت‌ ایشان‌ بساز كه‌ از كمر تا ران‌ برسد،

43 و بر هارون‌ و پسرانش‌ باشد، هنگامی‌كه‌ به‌ خیمۀ اجتماع‌ داخل‌ شوند یا نزد مذبح‌ آیند تا در قدس‌ خدمت‌ نمایند، مبادا متحمل‌ گناه‌ شوند و بمیرند. این‌ برای‌ وی‌ و بعد از او برای‌ ذریتش‌ فریضۀ ابدی‌ است‌.

 سفر خروج 29

1 « و این‌ است‌ كاری‌ كه‌ بدیشان‌ می‌كنی‌،برای‌ تقدیس‌ نمودن‌ ایشان‌ تا بجهت‌ من‌ كهانت‌ كنند: یك‌ گوساله‌ و دو قوچ‌ بی‌عیب‌ بگیر،

2 و نان‌ فطیر و قرصهای‌ فطیر سرشته‌ به‌ روغن‌ و رقیقهای‌ فطیر مسح‌ شده‌ به‌ روغن‌. آنها را از آرد نرم‌ گندم‌ بساز.

3 و آنها را در یك‌ سبد بگذار و آنها را در سبد با گوساله‌ و دو قوچ‌ بگذران‌.

4 و هارون‌ و پسرانش‌ را نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع‌ آورده‌، ایشان‌ را به‌ آب‌ غسل‌ ده‌،

5 و آن‌ رختها را گرفته‌،هارون‌ را به‌ پیراهن‌ و ردای‌ ایفود و ایفود و سینه‌بند آراسته‌ كن‌ و زنار ایفود را بر وی‌ ببند.

6 و عمامه‌ را بر سرش‌ بنه‌ و افسر قدوسیت‌ را بر عمامه‌ بگذار،

7 و روغن‌ مسح‌ را گرفته‌، برسرش‌ بریز و او را مسح‌ كن‌.

8 و پسرانش‌ را نزدیك‌ آورده‌، ایشان‌ را به‌ پیراهنها بپوشان‌.

9 و بر ایشان‌، یعنی‌ هارون‌ و پسرانش‌ كمربندها ببند و عمامه‌ها را بر ایشان‌ بگذار و كهانت‌ برای‌ ایشان‌ فریضۀ ابدی‌ خواهد بود. پس‌ هارون‌ و پسرانش‌ را تخصیص‌ نما.

10 و گوساله‌ را پیش‌ خیمۀ اجتماع‌ برسان‌، و هارون‌ و پسرانش‌ دستهای‌ خود را بر سر گوساله‌ بگذارند.

11 و گوساله‌ را به‌ حضور خداوند نزد در خیمۀ اجتماع‌ ذبح‌ كن‌.

12 و از خون‌ گوساله‌ گرفته‌، بر شاخهای‌ مذبح‌ به‌ انگشت‌ خود بگذار، و باقی‌ خون‌ را بر بنیان‌ مذبح‌ بریز.

13 و همۀ پیه‌ را كه‌ احشا را می‌پوشاند، و سفیدی‌ كه‌ بر جگر است‌، و دو گُرده‌ را با پیهی‌ كه‌ بر آنهاست‌، گرفته‌، بر مذبح‌ بسوزان‌.

14 اما گوشت‌ گوساله‌ را و پوست‌ و سرگینش‌ را بیرون‌ از اردو به‌ آتش‌ بسوزان‌، زیرا قربانی‌ گناه‌ است‌.

15 « و یك‌ قوچ‌ بگیر و هارون‌ و پسرانش‌، دستهای‌ خود را بر سر قوچ‌ بگذارند.

16 و قوچ‌ را ذبح‌ كرده‌، خونش‌ را بگیر و گرداگرد مذبح‌ بپاش‌.

17 و قوچ‌ را به‌ قطعه‌هایش‌ ببر، و احشا و پاچه‌هایش‌ را بشوی‌، و آنها را بر قطعه‌ها و سرش‌ بنه‌.

18 و تمام‌ قوچ‌ را بر مذبح‌ بسوزان‌، زیرا برای‌ خداوند قربانی‌ سوختنی‌ است‌، و عطر خوشبو، و قربانی‌ آتشین‌ برای‌ خداوند است‌.

19 پس‌ قوچ‌ دوم‌ را بگیر و هارون‌ و پسرانش‌ دستهای‌ خود را بر سر قوچ‌ بگذارند.

20 و قوچ‌ را ذبح‌ كرده‌، ازخونش‌ بگیر و به‌ نرمۀ گوش‌ راست‌ هارون‌، و به‌ نرمۀ گوش‌ پسرانش‌، و به‌ شست‌ دست‌ راست‌ ایشان‌، و به‌ شست‌ پای‌ راست‌ ایشان‌، بگذار، و باقی‌ خون‌ را گرداگرد مذبح‌ بپاش‌.

21 و از خونی‌ كه‌ بر مذبح‌ است‌، و از روغن‌ مسح‌ گرفته‌، آن‌ را بر هارون‌ و رخت‌ وی‌ و بر پسرانش‌ و رخت‌ پسرانش‌ با وی‌ بپاش‌، تا او و رختش‌ و پسرانش‌ و رخت‌ پسرانش‌ با وی‌ تقدیس‌ شوند.

22 پس‌ پیه‌ قوچ‌ را، و دنبه‌ و پیهی‌ كه‌ احشا را می‌پوشاند، و سفیدی‌ جگر، و دو گُرده‌ و پیهی‌ كه‌ بر آنهاست‌، و ساق‌ راست‌ را بگیر، زیرا كه‌ قوچ‌، قربانی تخصیص‌ است‌.

23 و یك‌ گِردۀ نان‌ و یك‌ قرص‌ نان‌ روغنی‌، و یك‌ رقیق‌ از سبد نان‌ فطیر را كه‌ به‌ حضور خداوند است‌،

24 و این‌ همه‌ را به‌ دست‌ هارون‌ و به‌ دست‌ پسرانش‌ بنه‌، و آنها را برای‌ هدیۀ جنبانیدنی‌ به‌ حضور خداوند بجنبان‌.

25 و آنها را از دست‌ ایشان‌ گرفته‌، برای‌ قربانی‌ سوختنی‌ بر مذبح‌ بسوزان‌، تا برای‌ خداوند عطر خوشبو باشد، زیرا كه‌ این‌ قربانی‌ آتشین‌ خداوند است‌.

26 و سینۀ قوچِ قربانی تخصیص‌ را كه‌ برای‌ هارون‌ است‌ گرفته‌، آن‌ را برای‌ هدیۀ جنبانیدنی‌ به‌ حضور خداوند بجنبان‌. و آن‌ حصۀ تو می‌باشد.

27 و سینۀ جنبانیدنی‌ و ساق‌ رفیعه‌ را كه‌ از قوچ‌ قربانی تخصیصِ هارون‌ و پسرانش‌ جنبانیده‌، و برداشته‌ شد، تقدیس‌ نمای‌.

28 و آن‌ از آنِ هارون‌ و پسرانش‌ از جانب‌ بنی‌اسرائیل‌ به‌ فریضۀ ابدی‌ خواهد بود، زیرا كه‌ هدیۀ رفیعه‌ است‌ و هدیۀ رفیعه‌ از جانب‌ بنی‌اسرائیل‌ از قربانی‌های‌ سلامتی‌ ایشان‌ برای‌ خداوند خواهد بود.

29 و رخت‌ مقدس‌ هارون‌ بعد از او، از آن‌ پسرانش‌خواهد بود، تا در آنها مسح‌ و تخصیص‌ شوند.

30 هفت‌ روز، آن‌ كاهن‌ كه‌ جانشین‌ او می‌باشد از پسرانش‌ و به‌ خیمۀ اجتماع‌ داخل‌ شده‌، خدمت‌ قدس‌ را می‌كند، آنها را بپوشد.

31 و قوچ‌ قربانی‌ تخصیص‌ را گرفته‌، گوشتش‌ را در قدس‌ آب‌پز كن‌.

32 و هارون‌ و پسرانش‌ گوشت‌ قوچ‌ را با نانی‌ كه‌ در سبد است‌، به‌ در خیمۀ اجتماع‌ بخورند.

33 و آنانی‌ كه‌ برای‌ تخصیص‌ و تقدیس‌ خود بدین‌ چیزها كفاره‌ كرده‌ شدند، آنها را بخورند، لیكن‌ شخص‌ اجنبی‌ نخورد زیرا كه‌ مقدس‌ است‌.

34 و اگر چیزی‌ از گوشت‌ هدیۀ تخصیص‌ و از نان‌، تا صبح‌ باقی‌ ماند، آن‌ باقی‌ را به‌ آتش‌ بسوزان‌، و آن‌ را نخورند، زیرا كه‌ مقدس‌ است‌.

35 « همچنان‌ به‌ هارون‌ و پسرانش‌ عمل‌ نما، موافق‌ آنچه‌ به‌ تو امر فرموده‌ام‌، هفت‌ روز ایشان‌ را تخصیص‌ نما.

36 و گوسالۀ قربانی‌ گناه‌ را هر روز بجهت‌ كفاره‌ ذبح‌ كن‌. و مذبح‌ را طاهر ساز به‌ كفاره‌ای‌ كه‌ بر آن‌ می‌كنی‌، و آن‌ را مسح‌ كن‌ تا مقدس‌ شود.

37 هفت‌ روز برای‌ مذبح‌ كفاره‌ كن‌، و آن‌ را مقدّس‌ ساز، و مذبح‌، قدس‌اقداس‌ خواهد بود. هر كه‌ مذبح‌ را لمس‌ كند، مقدّس‌ باشد.

38 و این‌ است‌ قربانی‌هایی‌ كه‌ بر مذبح‌ باید گذرانید: دو برۀ یكساله‌. هر روز پیوسته‌

39 یك‌ بره‌ را در صبح‌ ذبح‌ كن‌، و برۀ دیگر را در عصر ذبح‌ نما.

40 و ده‌ یك‌ از آرد نرم‌ سرشته‌ شده‌ با یك‌ ربع‌ هین‌ روغن‌ كوبیده‌، و برای‌ هدیۀ ریختنی‌، یك‌ ربع‌ هین‌ شراب‌ برای‌ هر بره‌ خواهد بود.

41 و برۀ دیگر را در عصر ذبح‌ كن‌ و برای‌ آن‌ موافق‌ هدیۀ صبح‌ و موافق‌ هدیۀ ریختنی‌ آن‌ بگذران‌، تا عطر خوشبو و قربانی‌ آتشین‌ برای‌ خداوند باشد.

42 این‌ قربانی‌ سوختنی‌ دائمی‌، در نسلهای‌ شما نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع‌ خواهد بود، به‌ حضور خداوند ، درجایی‌ كه‌ با شما ملاقات‌ می‌كنم‌ تا آنجا به‌ تو سخن‌ گویم‌.

43 و در آنجا با بنی‌اسرائیل‌ ملاقات‌ می‌كنم‌، تا از جلال‌ من‌ مقدس‌ شود.

44 و خیمۀ اجتماع‌ و مذبح‌ را مقدس‌ می‌كنم‌، و هارون‌ و پسرانش‌ را تقدیس‌ می‌كنم‌ تا برای‌ من‌ كهانت‌ كنند.

45 و در میان‌ بنی‌اسرائیل‌ ساكن‌ شده‌، خدای‌ ایشان‌ می‌باشم‌.

46 و خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌، خدای‌ ایشان‌ هستم‌، كه‌ ایشان‌ را از زمین‌ مصر بیرون‌ آورده‌ام‌، تا در میان‌ ایشان‌ ساكن‌ شوم‌. من‌ یهوه‌ خدای‌ ایشان‌ هستم‌.

 سفر خروج 30

1 « و مذبحی‌ برای‌ سوزانیدن‌ بخور بساز. آن‌ را از چوب‌ شطیم‌ بساز.

2 طولش‌ ذراعی‌ باشد، و عرضش‌ ذراعی‌، یعنی‌ مربع‌ باشد، و بلندی‌اش‌ دو ذراع‌، و شاخهایش‌ از خودش‌ باشد.

3 و آن‌ را به‌ طلای‌ خالص‌ بپوشان‌. سطحش‌ و جانبهایش‌ به‌ هر طرف‌ و شاخهایش‌ را و تاجی‌ از طلا گرداگردش‌ بساز.

4 و دو حلقۀ زرین‌ برایش‌ در زیر تاجش‌ بساز، بر دو گوشه‌اش‌، بر هر دو طرفش‌، آنها را بساز. و آنها خانه‌ها باشد برای‌ عصاها، تا آن‌ را بدانها بردارند.

5 و عصاها را از چوب‌ شطیم‌ بساز و آنها را به‌ طلا بپوشان‌.

6 و آن‌ را پیش‌ حجابی‌ كه‌ روبروی‌ تابوت‌ شهادت‌ است‌، در مقابل‌ كرسی‌ رحمت‌ كه‌ بر زبر شهادت‌ است‌، در جایی‌ كه‌ با تو ملاقات‌ می‌كنم‌، بگذار.

7 و هر بامداد هارون‌ بخور معطر بر روی‌ آن‌ بسوزاند، وقتی‌ كه‌ چراغها را می‌آراید، آن‌ را بسوزاند.

8 و در عصر چون‌ هارون‌ چراغها را روشن‌ می‌كند، آن‌ را بسوزاند تا بخور دائمی‌ به‌ حضور خداوند در نسلهای‌ شما باشد.

9 هیچ‌ بخور غریب‌ و قربانی‌ سوختنی‌ و هدیه‌ای‌ بر آن‌مگذرانید، و هدیۀ ریختنی‌ بر آن‌ مریزید.

10 و هارون‌ سالی‌ یك‌ مرتبه‌ بر شاخهایش‌ كفاره‌ كند، به‌ خون‌ قربانی‌ گناه‌ كه‌ برای‌ كفاره‌ است‌، سالی‌ یك‌ مرتبه‌ بر آن‌ كفاره‌ كند در نسلهای‌ شما، زیرا كه‌ آن‌ برای‌ خداوند قدس‌اقداس‌ است‌.»

11 و خداوند به‌ موسی‌ خطاب‌ كرده‌، گفت‌:

12 «وقتی‌ كه‌ شمارۀ بنی‌اسرائیل‌ را برحسب‌ شمرده‌شدگان‌ ایشان‌ می‌گیری‌، آنگاه‌ هركس‌ فدیۀ جان‌ خود را به‌ خداوند دهد، هنگامی‌ كه‌ ایشان‌ را می‌شماری‌، مبادا در حین‌ شمردن‌ ایشان‌، وبایی‌ در ایشان‌ حادث‌ شود.

13 هر كه‌ به‌ سوی‌ شمرده‌شدگان‌ می‌گذرد، این‌ را بدهد، یعنی‌ نیم‌ مثقال‌ موافق‌ مثقال‌ قدس‌، كه‌ یك‌ مثقال‌ بیست‌ قیراط‌ است‌، و این‌ نیم‌ مثقال‌ هدیۀ خداوند است‌.

14 هركس‌ از بیست‌ ساله‌ و بالاتر كه‌ بسوی‌ شمرده‌شدگان‌ بگذرد، هدیۀ خداوند را بدهد.

15 دولتمند از نیم‌ مثقال‌ زیاده‌ ندهد، و فقیر كمتر ندهد، هنگامی‌ كه‌ هدیه‌ای‌ برای‌ كفاره‌ جانهای‌ خود به‌ خداوند می‌دهند.

16 و نقد كفاره‌ را از بنی‌اسرائیل‌ گرفته‌، آن‌ را برای‌ خدمت‌ خیمۀ اجتماع‌ بده‌، تا برای‌ بنی‌اسرائیل‌ یادگاری‌ به‌ حضور خداوند باشد، و بجهت‌ جانهای‌ ایشان‌ كفاره‌ كند.»

17 و خداوند به‌ موسی‌ خطاب‌ كرده‌، گفت‌:

18 «حوضی‌ نیز برای‌ شستن‌ از برنج‌ بساز، و پایه‌اش‌ از برنج‌ و آن‌ را در میان‌ خیمۀ اجتماع‌ ومذبح‌ بگذار، و آب‌ در آن‌ بریز.

19 و هارون‌ و پسرانش‌ دست‌ و پای‌ خود را از آن‌ بشویند.

20 هنگامی‌ كه‌ به‌ خیمۀ اجتماع‌ داخل‌ شوند، به‌ آب‌ بشویند، مبادا بمیرند. و وقتی‌ كه‌ برای‌ خدمت‌ كردن‌ و سوزانیدن‌ قربانی‌های‌ آتشین‌ بجهت‌ خداوند به‌ مذبح‌ نزدیك‌ آیند،

21 آنگاه‌ دست‌ و پای‌ خود را بشویند، مبادا بمیرند. و این‌ برای‌ ایشان‌، یعنی‌ برای‌ او و ذریتش‌، نسلاً بعد نسل‌ فریضۀ ابدی‌ باشد.»

22 و خداوند موسی‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌:

23 «و تو عطریات‌ خاص‌ بگیر، از مُرّ چكیده‌ پانصد مثقال‌، و از دارچینی‌ معطر، نصف‌ آن‌، دویست‌ و پنجاه‌ مثقال‌، و از قصب‌الذریره‌، دویست‌ و پنجاه‌ مثقال‌.

24 و از سلیخه‌ پانصد مثقال‌ موافق‌ مثقال‌ قدس‌، و از روغن‌ زیتون‌ یك‌ هین‌.

25 و از آنها روغن‌ مسح‌ مقدس‌ را بساز، عطری‌ كه‌ از صنعت‌ عطار ساخته‌ شود، تا روغن‌ مسح‌ مقدس‌ باشد.

26 و خیمۀ اجتماع‌ و تابوت‌ شهادت‌ را بدان‌ مسح‌ كن‌.

27 و خوان‌ را با تمامی‌ اسبابش‌، و چراغدان‌ را با اسبابش‌، و مذبح‌ بخور را،

28 و مذبح‌ قربانی‌ سوختنی‌ را با همۀ اسبابش‌، و حوض‌ را با پایه‌اش‌.

29 و آنها را تقدیس‌ نما، تا قدس‌ اقداس‌ باشد. هر كه‌ آنها را لمس‌ نماید مقدس‌ باشد.

30 و هارون‌ و پسرانش‌ را مسح‌ نموده‌، ایشان‌ را تقدیس‌ نما، تا برای‌ من‌ كهانت‌ كنند.

31 و بنی‌اسرائیل‌ را خطاب‌ كرده‌، بگو: این‌ است‌ روغن‌ مسح‌ مقدس‌ برای‌ من‌ در نسلهای‌ شما.

32 و بر بدن‌ انسان‌ ریخته‌ نشود، و مثل‌ آن‌موافق‌ تركیبش‌ مسازید، زیرا كه‌ مقدّس‌ است‌ و نزد شما مقدّس‌ خواهد بود.

33 هر كه‌ مثل‌ آن‌ تركیب‌ نماید، و هر كه‌ چیزی‌ از آن‌ بر شخصی‌ بیگانه‌ بمالد، از قوم‌ خود منقطع‌ شود.»

34 و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «عطریات‌ بگیر، یعنی‌ مَیعه‌ و اظفار و قِنّه‌ و از این‌ عطریات‌ با ندر صاف‌ حصه‌ها مساوی‌ باشد.

35 و از اینها بخور بساز، عطری‌ از صنعت‌ عطار نمكین‌ و مصفی‌ و مقدس‌.

36 و قدری‌ از آن‌ را نرم‌ بكوب‌، و آن‌ را پیش‌ شهادت‌ در خیمۀ اجتماع‌، جایی‌ كه‌ با تو ملاقات‌ می‌كنم‌ بگذار، و نزد شما قدس‌ اقداس‌ باشد.

37 و موافق‌ تركیب‌ این‌ بخور كه‌ می‌سازی‌، دیگری‌ برای‌ خود مسازید؛ نزد تو برای‌ خداوند مقدس‌ باشد.

38 هر كه‌ مثل‌ آن‌ را برای‌ بوییدن‌ بسازد، از قوم‌ خود منقطع‌ شود.»

 سفر خروج 31

1 و خداوند موسی‌ را خطاب‌ كرده‌،گفت‌:

2 «آگاه‌ باش‌ بَصَلْئیل‌ بن‌ اوری‌ بن‌ حور را از سبط‌ یهودا به‌ نام‌ خوانده‌ام‌.

3 و او را به‌ روح‌ خدا پر ساخته‌ام‌، و به‌ حكمت‌ و فهم‌ و معرفت‌ و هر هنری‌،

4 برای‌ اختراع‌ مُخْتَرَعات‌، تا در طلا و نقره‌ و برنج‌ كار كند.

5 و برای‌ تراشیدن‌ سنگ‌ و ترصیع‌ آن‌ و درودگری‌ چوب‌، تا در هر صنعتی‌ اشتغال‌ نماید.

6 و اینك‌ من‌، اُهُولیاب‌ بن‌ اخیسامَك‌ را از سبط‌ دان‌، انباز او ساخته‌ام‌، و در دل‌ همۀ دانادلان‌ حكمت‌ بخشیده‌ام‌، تا آنچه‌ را به توامرفرموده‌ام‌،بسازند.

7 خیمۀ اجتماع‌ وتابوت‌ شهادت‌ و كرسی‌ رحمت‌ كه‌ بر آن‌ است‌، و تمامی‌ اسباب‌ خیمه‌،

8 و خوان‌ و اسبابش‌ و چراغدان‌ طاهر و همۀ اسبابش‌ و مذبح‌ بخور،

9 و مذبح‌ قربانی‌ سوختنی‌ و همۀ اسبابش‌، و حوض‌ و پایه‌اش‌،

10 و لباس‌ خدمت‌ و لباس‌ مقدّس‌ برای‌ هارون‌ كاهن‌، و لباس‌ پسرانش‌ بجهت‌ كهانت‌،

11 و روغن‌ مسح‌ و بخور معطر بجهت‌ قدس‌، موافق‌ آنچه‌ به‌ تو امر فرموده‌ام‌، بسازند.»

12 و خداوند موسی‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌:

13 «و تو بنی‌اسرائیل‌ را مخاطب‌ ساخته‌، بگو: البته‌ سَبَّت‌های‌ مرا نگاه‌ دارید. زیرا كه‌ این‌ در میان‌ من‌ و شما در نسلهای‌ شما آیتی‌ خواهد بود تا بدانید كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌ كه‌ شما را تقدیس‌ می‌كنم‌.

14 پس‌ سَبَّت‌ را نگاه‌ دارید، زیرا كه‌ برای‌ شما مقدس‌ است‌، هر كه‌ آن‌ را بی‌حرمت‌ كند، هرآینه‌ كشته‌ شود، و هر كه‌ در آن‌ كار كند، آن‌ شخص‌ از میان‌ قوم‌ خود منقطع‌ شود.

15 شش‌ روز كار كرده‌ شود، و در روز هفتم‌ سَبَّت‌ آرام‌ و مقدس‌ خداوند است‌. هر كه‌ در روز سَبَّت‌ كار كند، هرآینه كشته‌ شود.

16 پس‌ بنی‌اسرائیل‌ سَبَّت‌ را نگاه‌ بدارند، نسلاً بعد نسل‌ سَبَّت‌ را به‌ عهد ابدی‌ مَرعی دارند.

17 این‌ در میان‌ من‌ و بنی‌اسرائیل‌ آیتی‌ ابدی‌ است‌، زیرا كه‌ در شش‌ روز، خداوند آسمان‌ و زمین‌ را ساخت‌ و در روز هفتمین‌ آرام‌ فرموده‌، استراحت‌ یافت‌.»

18 و چون‌ گفتگو را با موسی‌ در كوه‌ سینا بپایان‌ برد، دو لوح‌ شهادت‌، یعنی‌ دو لوح‌ سنگ‌ مرقوم‌ به‌ انگشت‌ خدا را به‌ وی‌ داد.

 سفر خروج 32

1 و چون‌ قوم‌ دیدند كه‌ موسی‌ در فرود آمدن‌ از كوه‌ تأخیر نمود، قوم‌ نزد هارون‌ جمع‌ شده‌، وی‌ را گفتند: «برخیز و برای‌ ما خدایان‌ بساز كه‌ پیش‌ روی‌ ما بخرامند، زیرا این‌ مرد، موسی‌، كه‌ ما را از زمین‌ مصر بیرون‌ آورد، نمی‌دانیم‌ او را چه‌ شده‌ است‌.»

2 هارون‌ بدیشان‌ گفت‌: «گوشواره‌های‌ طلا را كه‌ در گوش‌ زنان‌ و پسران‌ و دختران‌ شماست‌، بیرون‌ كرده‌، نزد من‌ بیاورید.»

3 پس‌ تمامی‌ قومْ گوشواره‌های‌ زرین‌ را كه‌ در گوشهای‌ ایشان‌ بود بیرون‌ كرده‌، نزد هارون‌ آوردند.

4 و آنها را از دست‌ ایشان‌ گرفته‌، آن‌ را با قلم‌ نقش‌ كرد، و از آن‌ گوسالۀ ریخته‌ شده‌ ساخت‌، و ایشان‌ گفتند: «ای‌ اسرائیل‌ این‌ خدایان‌ تو می‌باشند، كه‌ تو را از زمین‌ مصر بیرون‌ آوردند.»

5 و چون‌ هارون‌ این‌ را بدید، مذبحی‌ پیش‌ آن‌ بنا كرد و هارون‌ ندا درداده‌، گفت‌: «فردا عید یهوه‌ می‌باشد.»

6 و بامدادان‌ برخاسته‌، قربانی‌های‌ سوختنی‌ گذرانیدند، و هدایای‌ سلامتی‌ آوردند، و قوم‌ برای‌ خوردن‌ و نوشیدن‌ نشستند، و بجهت‌ لعب‌ برپا شدند.

7 و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «روانه‌ شده‌، بزیر برو، زیرا كه‌ این‌ قوم‌ تو كه‌ از زمین‌ مصر بیرون‌ آورده‌ای‌، فاسد شده‌اند.

8 و به‌ زودی‌ از آن‌ طریقی‌ كه‌ بدیشان‌ امر فرموده‌ام‌، انحراف‌ ورزیده‌، گوسالۀ ریخته‌ شده‌ برای‌ خویشتن‌ ساخته‌اند، و نزد آن‌ سجده‌ كرده‌، و قربانی‌ گذرانیده‌، می‌گویند كه‌ ای‌ اسرائیل‌ این‌ خدایان‌ تو می‌باشند كه‌ تو را از زمین‌ مصر بیرون‌ آورده‌اند.»

9 و خداوند به‌ موسی‌گفت‌: «این‌ قوم‌ را دیده‌ام‌ و اینك‌ قوم‌ گردنكش‌ می‌باشند.

10 و اكنون‌ مرا بگذار تا خشم‌ من‌ بر ایشان‌ مشتعل‌ شده‌، ایشان‌ را هلاك‌ كنم‌ و تو را قوم‌ عظیم‌ خواهم‌ ساخت‌.»

11 پس‌ موسی‌ نزد یهوه‌، خدای‌ خود تضرع‌ كرده‌، گفت‌: «ای‌ خداوند چرا خشم‌ تو بر قوم‌ خود كه‌ با قوت‌ عظیم‌ و دست‌ زورآور از زمین‌ مصر بیرون‌ آورده‌ای‌، مشتعل‌ شده‌ است‌؟

12 چرا مصریان‌ این‌ سخن‌ گویند كه‌ ایشان‌ را برای‌ بدی‌ بیرون‌ آورد، تا ایشان‌ را در كوهها بكشد، و از روی‌ زمین‌ تلف‌ كند؟ پس‌ از شدت‌ خشم‌ خود برگرد، و از این‌ قصد بدی قوم‌ خویش‌ رجوع‌ فرما.

13 بندگان‌ خود ابراهیم‌ و اسحاق‌ و اسرائیل‌ را بیاد آور كه‌ برای‌ ایشان‌ به‌ ذات‌ خود قسم‌ خورده‌، بدیشان‌ گفتی‌ كه‌ ذریت‌ شما را مثل‌ ستارگان‌ آسمان‌ كثیر گردانم‌، و تمامی‌ این‌ زمین‌ را كه‌ دربارۀ آن‌ سخن‌ گفته‌ام‌ به‌ ذریت‌ شما بخشم‌، تا آن‌ را متصرف‌ شوند تا ابدالا´باد.»

14 پس‌ خداوند از آن‌ بدی‌ كه‌ گفته‌ بود كه‌ به‌ قوم‌ خود برساند، رجوع‌ فرمود.

15 آنگاه‌ موسی‌ برگشته‌، از كوه‌ به‌ زیر آمد، و دو لوح‌ شهادت‌ به‌ دست‌ وی‌ بود، و لوحها به‌ هر دو طرف‌ نوشته‌ بود، بدین‌ طرف‌ و بدان‌ طرف‌ مرقوم‌ بود.

16 و لوح‌ها صنعت‌ خدا بود، و نوشته‌، نوشتۀ خدا بود، منقوش‌ بر لوح‌ها.

17 و چون‌ یوشع‌ آواز قوم‌ را كه‌ می‌خروشیدند شنید، به‌ موسی‌ گفت‌: «در اردو صدای‌ جنگ‌ است‌.»

18 گفت‌: «صدای‌ خروش‌ ظفر نیست‌، و صدای‌ خروش‌ شكست‌ نیست‌، بلكه‌ آواز مُغَنّیان‌ را من‌ می‌شنوم‌.»

19 و واقع‌ شد كه‌ چون‌ نزدیك‌ به‌ اردو رسید، و گوساله‌ و رقص‌كنندگان‌ را دید، خشم‌ موسی‌ مشتعل‌ شد، و لوحها را از دست‌ خود افكنده‌، آنها را زیر كوه‌ شكست‌.

20 و گوساله‌ای‌ را كه‌ ساخته‌ بودند گرفته‌، به‌ آتش‌ سوزانید، و آن‌ را خرد كرده‌، نرم‌ ساخت‌، و بر روی‌ آب‌ پاشیده‌، بنی‌اسرائیل‌ را نوشانید.

21 و موسی‌ به‌ هارون‌ گفت‌: «این‌ قوم‌ به‌ تو چه‌ كرده‌ بودند كه‌ گناه‌ عظیمی‌ بر ایشان‌ آوردی‌؟»

22 هارون‌ گفت‌: «خشم‌ آقایم‌ افروخته‌ نشود، تو این‌ قوم‌ را می‌شناسی‌ كه‌ مایل‌ به‌ بدی‌ می‌باشند.

23 و به‌ من‌ گفتند، برای‌ ما خدایان‌ بساز كه‌ پیش‌ روی‌ ما بخرامند، زیرا كه‌ این‌ مَرد، موسی‌، كه‌ ما را از زمین‌ مصر بیرون‌ آورده‌ است‌، نمی‌دانیم‌ او را چه‌ شده‌.

24 بدیشان‌ گفتم‌ هر كه‌ را طلا باشد آن‌ را بیرون‌ كند، پس‌ به‌ من‌ دادند، و آن‌ را در آتش‌ انداختم‌ و این‌ گوساله‌ بیرون‌ آمد.»

25 و چون‌ موسی‌ قوم‌ را دید كه‌ بی‌لگام‌ شده‌اند، زیرا كه‌ هارون‌ ایشان‌ را برای‌ رسوایی‌ ایشان‌ در میان‌ دشمنان‌ ایشان‌ بی‌لگام‌ ساخته‌ بود،

26 آنگاه‌ موسی‌ به‌ دروازۀ اردو ایستاده‌، گفت‌: «هر كه‌ به‌ طرف‌ خداوند باشد، نزد من‌ آید.» پس‌ جمیع‌ بنی‌لاوی‌ نزد وی‌ جمع‌ شدند.

27 او بدیشان‌ گفت‌: «یهوه‌، خدای‌ اسرائیل‌، چنین‌ می‌گوید: هر كس‌ شمشیر خود را بر ران‌ خویش‌ بگذارد، و از دروازه‌ تا دروازۀ اردو آمد و رفت‌ كند، و هر كس‌ برادر خود و دوست‌ خویش‌ و همسایۀ خود را بكشد.»

28 و بنی‌لاوی‌ موافق‌ سخن‌ موسی‌ كردند. و در آن‌ روز قریب‌ سه‌ هزار نفر از قوم‌ افتادند.

29 و موسی‌ گفت‌: «امروز خویشتن‌ را برای‌خداوند تخصیص‌ نمایید حتی‌ هر كس‌ به‌ پسر خود و به‌ برادر خویش‌؛ تا امروز شما را بركت‌ دهد.»

30 و بامدادان‌ واقع‌ شد كه‌ موسی‌ به‌ قوم‌ گفت‌: «شما گناهی‌ عظیم‌ كرده‌اید. اكنون‌ نزد خداوند بالا می‌روم‌، شاید گناه‌ شما را كفاره‌ كنم‌.»

31 پس‌ موسی‌ به‌ حضور خداوند برگشت‌ و گفت‌: «آه‌، این‌ قوم‌ گناهی‌ عظیم‌ كرده‌، و خدایان‌ طلا برای‌ خویشتن‌ ساخته‌اند.

32 الا´ن‌ هرگاه‌ گناه‌ ایشان‌ را می‌آمرزی‌ و اگرنه‌ مرا از دفترت‌ كه‌ نوشته‌ای‌، محو ساز.»

33 خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «هر كه‌ گناه‌ كرده‌ است‌، او را از دفتر خود محو سازم‌.

34 و اكنون‌ برو و این‌ قوم‌ را بدانجایی‌ كه‌ به‌ تو گفته‌ام‌، راهنمایی‌ كن‌. اینك‌ فرشتۀ من‌ پیش‌ روی‌ تو خواهد خرامید، لیكن‌ در یوم‌ تفقد من‌، گناه‌ ایشان‌ را از ایشان‌ بازخواست‌ خواهم‌ كرد.»

35 و خداوند قوم‌ را مبتلا ساخت‌ زیرا گوساله‌ای‌ را كه‌ هارون‌ ساخته‌ بود، ساخته‌ بودند.

 سفر خروج 33

1 و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «روانه‌ شده‌،از اینجا كوچ‌ كن‌، تو و این‌ قوم‌ كه‌ از زمین‌ مصر برآورده‌ای‌، بدان‌ زمینی‌ كه‌ برای‌ ابراهیم‌، اسحاق‌ و یعقوب‌ قسم‌ خورده‌، گفته‌ام‌ آن‌ را به‌ ذریت‌ تو عطا خواهم‌ كرد.

2 و فرشته‌ای‌ پیش‌ روی‌ تو می‌فرستم‌، و كنعانیان‌ و اَموریان‌ و حتیان‌ و فرزیان‌ و حویان‌ و یبوسیان‌ را بیرون‌ خواهم‌ كرد

3 به‌ زمینی‌ كه‌ به‌ شیر و شهد جاری‌ است‌؛ زیرا كه‌ در میان‌ شما نمی‌آیم‌، چونكه‌ قوم‌ گردن‌كش‌ هستی‌، مبادا تو را در بین‌ راه‌ هلاك‌ سازم‌.»

4 و چون‌ قوم‌ این‌ سخنان‌ بد را شنیدند، ماتم‌ گرفتند، و هیچكس‌ زیور خود را برخود ننهاد.

5 و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «بنی‌اسرائیل‌ را بگو: شما قوم‌ گردن‌كش‌ هستید؛ اگر لحظه‌ای‌ در میان‌ تو آیم‌، همانا تو را هلاك‌ سازم‌. پس‌ اكنون‌ زیور خود را از خود بیرون‌ كن‌ تا بدانم‌ با تو چه‌ كنم‌.»

6 پس‌ بنی‌اسرائیل‌ زیورهای‌ خود را از جَبَل‌ حوریب‌ از خود بیرون‌ كردند.

7 و موسی‌ خیمۀ خود را برداشته‌، آن‌ را بیرون‌ لشكرگاه‌، دور از اردو زد، و آن‌ را «خیمۀ اجتماع‌» نامید. و واقع‌ شد كه‌ هر كه‌ طالب‌ یهوه‌ می‌بود، به‌ خیمۀ اجتماع‌ كه‌ خارج‌ لشكرگاه‌ بود، بیرون‌ می‌رفت‌.

8 و هنگامی‌ كه‌ موسی‌ به‌ سوی‌ خیمه‌ بیرون‌ می‌رفت‌، تمامی‌ قوم‌ برخاسته‌، هر یكی‌ به‌ در خیمۀ خود می‌ایستاد، و در عقب‌ موسی‌ می‌نگریست‌ تا داخل‌ خیمه‌ می‌شد.

9 و چون‌ موسی‌ به‌ خیمه‌ داخل‌ می‌شد، ستون‌ ابر نازل‌ شده‌، به‌ در خیمه‌ می‌ایستاد، و خدا با موسی‌ سخن‌ می‌گفت‌.

10 و چون‌ تمامی‌ قوم‌، ستون‌ ابر را بر در خیمه‌ ایستاده‌ می‌دیدند، همۀ قوم‌ برخاسته‌، هر كس‌ به‌ در خیمۀ خود سجده‌ می‌كرد.

11 و خداوند با موسی‌ روبرو سخن‌ می‌گفت‌، مثل‌ شخصی‌ كه‌ با دوست‌ خود سخن‌ گوید. پس‌ به‌ اردو برمی‌گشت‌. اما خادم او یوشع‌ بن‌ نونِ جوان‌، از میان‌ خیمه‌ بیرون‌ نمی‌آمد.

12 و موسی‌ به‌ خداوند گفت‌: «اینك‌ تو به‌ من‌ می‌گویی‌: این‌ قوم‌ را ببر. و تو مرا خبر می‌دهی‌ كه‌همراه‌ من‌ كه‌ را می‌فرستی‌. و تو گفته‌ای‌، تو را به‌ نام‌ می‌شناسم‌، و ایضاً در حضور من‌ فیض‌ یافته‌ای‌.

13 الا´ن‌ اگر فی‌الحقیقه‌ منظور نظر تو شده‌ام‌، طریق‌ خود را به‌ من‌ بیاموز تا تو را بشناسم‌، و در حضور تو فیض‌ یابم‌، و ملاحظه‌ بفرما كه‌ این‌ طایفه‌، قوم‌ تو می‌باشند.»

14 گفت‌: «روی‌ من‌ خواهد آمد و تو را آرامی‌ خواهم‌ بخشید.»

15 به‌ وی‌ عرض‌ كرد: «هر گاه‌ روی‌ تو نیاید، ما را از اینجا مبر.

16 زیرا به‌ چه‌ چیز معلوم‌ می‌شود كه‌ من‌ و قوم‌ تو منظور نظر تو شده‌ایم‌؟ آیا نه‌ از آمدن‌ تو با ما؟ پس‌ من‌ و قوم‌ تو از جمیع‌ قومهایی‌ كه‌ بر روی‌ زمینند، ممتاز خواهیم‌ شد.»

17 خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «این‌ كار را نیز كه‌ گفته‌ای‌ خواهم‌ كرد، زیرا كه‌ در نظر من‌ فیض‌ یافته‌ای‌ و تو را بنام‌ می‌شناسم‌.»

18 عرض‌ كرد: «مستدعی‌ آنكه‌ جلال‌ خود را به‌ من‌ بنمایی‌.»

19 گفت‌: «من تمامی‌ احسان‌ خود را پیش‌ روی‌ تو می‌گذرانم‌ و نام‌ یهوه‌ را پیش‌ روی‌ تو ندا می‌كنم‌، و رأفت‌ می‌كنم‌ بر هر كه‌ رئوف‌ هستم‌ و رحمت‌ خواهم‌ كرد بر هر كه‌ رحیم‌ هستم‌.»

20 و گفت‌: «روی‌ مرا نمی‌توانی‌ دید، زیرا انسان‌ نمی‌تواند مرا ببیند و زنده‌ بماند.»

21 و خداوند گفت‌: «اینك‌ مقامی‌ نزد من‌ است‌. پس‌ بر صخره‌ بایست‌.

22 و واقع‌ می‌شود كه‌ چون‌ جلال‌ من‌ می‌گذرد، تو را در شكاف‌ صخره‌ می‌گذارم‌، و تو را به‌ دست‌ خود خواهم‌ پوشانید تا عبور كنم‌.

23 پس‌ دست‌ خود را خواهم‌ برداشت‌ تا قفای‌ مرا ببینی‌، اما روی‌ من‌ دیده‌ نمی‌شود.»

 سفر خروج 34

1 و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «دو لوح‌سنگی‌ مثل‌ اولین‌ برای‌ خود بتراش‌، و سخنانی‌ را كه‌ بر لوح‌های‌ اول‌ بود و شكستی‌، بر این‌ لوح‌ها خواهم‌ نوشت‌.

2 و بامدادان‌ حاضر شو و صبحگاهان‌ به‌ كوه‌ سینا بالا بیا، و در آنجا نزد من‌ بر قله‌ كوه‌ بایست‌.

3 و هیچكس‌ با تو بالا نیاید، و هیچكس‌ نیز در تمامی‌ كوه‌ دیده‌ نشود، و گله‌ و رمه‌ نیز به‌ طرف‌ این‌ كوه‌ چرا نكند.»

4 پس‌ موسی‌ دو لوح‌ سنگی‌ مثل‌ اولین‌ تراشید و بامدادان‌ برخاسته‌، به‌ كوه‌ سینا بالا آمد، چنانكه‌ خداوند او را امر فرموده‌ بود، و دو لوح‌ سنگی‌ را به‌ دست‌ خود برداشت‌.

5 و خداوند در ابر نازل‌ شده‌، در آنجا با وی‌ بایستاد، و به‌ نام‌ خداوند ندا درداد.

6 و خداوند پیش‌ روی‌ وی‌ عبور كرده‌، ندا درداد كه‌ «یهوه‌، یهوه‌، خدای‌ رحیم‌ و رئوف‌ و دیرخشم‌ و كثیر احسان‌ و وفا؛

7 نگاه‌ دارندۀ رحمت‌ برای‌ هزاران‌، و آمرزندۀ خطا و عصیان‌ و گناه‌؛ لكن‌ گناه‌ را هرگز بی‌سزا نخواهد گذاشت‌، بلكه‌ خطایای‌ پدران‌ را بر پسران‌ و پسران‌ پسران‌ ایشان‌ تا پشت‌ سوم‌ و چهارم‌ خواهد گرفت‌.»

8 و موسی‌ به‌ زودی‌ رو به‌ زمین‌ نهاده‌، سجده‌ كرد.

9 و گفت‌: «ای‌ خداوند اگر فی‌الحقیقه‌ منظور نظر تو شده‌ام‌، مستدعی‌ آنكه‌ خداوند در میان‌ ما بیاید، زیرا كه‌ این‌ قوم‌ گردن‌كش‌ می‌باشند، پس‌ خطا و گناه‌ ما را بیامرز و ما را میراث‌ خود بساز.»

10 گفت‌: «اینك‌ عهدی‌ می‌بندم‌ و در نظر تمامی‌ قوم‌ تو كارهای‌ عجیب‌ می‌كنم‌، كه‌ درتمامی‌ جهان‌ و در جمیع‌ امتها كرده‌ نشده‌ باشد، و تمامی‌ این‌ قومی‌ كه‌ تو در میان‌ ایشان‌ هستی‌، كار خداوند را خواهند دید، زیراكه‌ این‌ كاری‌ كه‌ با تو خواهم‌ كرد، كاری‌ هولناك‌ است‌.

11 آنچه‌ را من‌ امروز به‌ تو امر می‌فرمایم‌، نگاه‌ دار. اینك‌ من‌ از پیش‌ روی‌ تو اموریان‌ و كنعانیان‌ و حتیان‌ و فرزیان‌ و حویان‌ و یبوسیان‌ را خواهم‌ راند.

12 با حذر باش‌ كه‌ با ساكنان‌ آن‌ زمین‌ كه‌ تو بدانجا می‌روی‌، عهد نبندی‌، مبادا در میان‌ شما دامی‌ باشد.

13 بلكه‌ مذبحهای‌ ایشان‌ را منهدم‌ سازید، و بتهای‌ ایشان‌ را بشكنید و اشیریم‌ ایشان‌ را قطع‌ نمایید.

14 زنهار خدای‌ غیر را عبادت‌ منما، زیرا یهوه‌ كه‌ نام‌ او غیور است‌، خدای‌ غیور است‌.

15 زنهار با ساكنان‌ آن‌ زمین‌ عهد مبند، والاّ از عقب‌ خدایان‌ ایشان‌ زنا می‌كنند، و نزد خدایان‌ ایشان‌ قربانی‌ می‌گذرانند، و تو را دعوت‌ می‌نمایند و از قربانی‌های‌ ایشان‌ می‌خوری‌.

16 و از دختران‌ ایشان‌ برای‌ پسران‌ خود می‌گیری‌، و چون‌ دختران‌ ایشان‌ از عقب‌ خدایان‌ خود زنا كنند، آنگاه‌ پسران‌ شما را در پیروی‌ خدایان‌ خود مرتكب‌ زنا خواهند نمود.

17 خدایان‌ ریخته‌ شده‌ برای‌ خویشتن‌ مساز.

18 عید فطیر را نگاه‌ دار، و هفت‌ روز نان‌ فطیر چنانكه‌ تو را امر فرمودم‌، در وقت‌ معین‌ در ماه‌ اَبیب‌ بخور، زیراكه‌ در ماه‌ ابیب‌ از مصر بیرون‌ آمدی‌.

19 هر كه‌ رحم‌ را گشاید، از آن‌ من‌ است‌ و هر نخست‌زادۀ ذكور از مواشی‌ تو، چه‌ از گاو چه‌ از گوسفند؛

20 و برای‌ نخست‌زادۀ الاغ‌، بره‌ای‌ فدیه‌ بده‌، و اگر فدیه‌ ندهی‌، گردنش‌ را بشكن‌. و هرنخست‌زاده‌ای‌ از پسرانت‌ را فدیه‌ بده‌. و هیچكس‌ به‌ حضور من‌ تهی‌ دست‌ حاضر نشود.

21 شش‌ روز مشغول‌ باش‌، و روز هفتمین‌، سَبَّت‌ را نگاه‌ دار. در وقت‌ شیار و در حصاد، سَبَّت‌ را نگاه‌ دار.

22 و عید هفته‌ها را نگاه‌دار، یعنی‌ عید نوبر حصاد گندم‌ و عید جمع‌ در تحویل‌ سال‌.

23 سالی‌ سه‌ مرتبه‌ همۀ ذكورانت‌ به‌ حضور خداوند یهوه‌، خدای‌ اسرائیل‌، حاضر شوند.

24 زیرا كه‌ امتها را از پیش‌ روی‌ تو خواهم‌ راند، و حدود تو را وسیع‌ خواهم‌ گردانید. و هنگامی‌ كه‌ در هر سال‌ سه‌ مرتبه‌ می‌آیی‌ تا به‌ حضور یهوه‌، خدای‌ خود حاضر شوی‌، هیچكس‌ زمین‌ تو را طمع‌ نخواهد كرد.

25 خون‌ قربانی‌ مرا با خمیرمایه‌ مگذران‌، و قربانی‌ عید فِصَح‌ تا صبح‌ نماند.

26 نخستین‌ نوبر زمین‌ خود را به‌ خانۀ یهوه‌، خدای‌ خود، بیاور. و بزغاله‌ را در شیر مادرش‌ مپز.»

27 و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «این‌ سخنان‌ را تو بنویس‌، زیرا كه‌ به‌ حسب‌ این‌ سخنان‌، عهد با تو و با اسرائیل‌ بسته‌ام‌.»

28 و چهل‌ روز و چهل‌ شب‌ آنجا نزد خداوند بوده‌، نان‌ نخورد و آب‌ ننوشید و او سخنان‌ عهد، یعنی‌ ده‌ كلام‌ را بر لوحها نوشت‌.

29 و چون‌ موسی‌ از كوه‌ سینا بزیر می‌آمد، و دو لوح‌ سنگی‌ در دست‌ موسی‌ بود، هنگامی‌ كه‌ از كوه‌ بزیر می‌آمد، واقع‌ شد كه‌ موسی‌ ندانست‌ كه‌ به‌ سبب‌ گفتگوی‌ با او پوست‌ چهرۀ وی‌ می‌درخشید.

30 اما هارون‌ و جمیع‌ بنی‌اسرائیل‌ موسی‌ را دیدند كه‌ اینك‌ پوست‌ چهرۀ او می‌درخشد. پس‌ ترسیدند كه‌ نزدیك‌ او بیایند.

31 و موسی‌ ایشان‌ را خواند، و هارون‌ و همۀ سرداران‌ جماعت‌ نزد او برگشتند، و موسی‌ بدیشان‌ سخن‌ گفت‌.

32 و بعد از آن‌ همۀ بنی‌اسرائیل‌ نزدیك‌ آمدند، و آنچه‌ خداوند در كوه‌ سینا بدو گفته‌ بود، بدیشان‌ امر فرمود.

33 و چون‌ موسی‌ از سخن‌ گفتن‌ با ایشان‌ فارغ‌ شد، نقابی‌ بر روی‌ خود كشید.

34 و چون‌ موسی‌ به‌ حضور خداوند داخل‌ می‌شد كه‌ با وی‌ گفتگو كند، نقاب‌ را برمی‌داشت‌ تا بیرون‌ آمدن‌ او. پس‌ بیرون‌ آمده‌، آنچه‌ به‌ وی‌ امر شده‌ بود، به‌ بنی‌اسرائیل‌ می‌گفت‌.

35 و بنی‌اسرائیل‌ روی‌ موسی‌ را می‌دیدند كه‌ پوست‌ چهرۀ او می‌درخشد. پس‌ موسی‌ نقاب‌ را به‌ روی‌ خود باز می‌كشید، تا وقتی‌ كه‌ برای‌ گفتگوی‌ او می‌رفت‌.

 سفر خروج 35

1 و موسی‌ تمام‌ جماعت‌ بنی‌اسرائیل را جمع‌ كرده‌، بدیشان‌ گفت‌: «این‌ است‌ سخنانی‌ كه‌ خداوند امر فرموده‌ است‌ كه‌ آنها را بكنی‌:

2 شش‌ روز كار كرده‌ شود، و در روز هفتمین‌، سَبَّتِ آرامی مقدس‌ خداوند برای‌ شماست‌؛ هر كه‌ در آن‌ كاری‌ كند، كشته‌ شود.

3 در روز سَبَّت‌ آتش‌ در همۀ مسكنهای‌ خود میفروزید.»

4 و موسی‌ تمامی‌ جماعت‌ بنی‌اسرائیل‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌: «این‌ است‌ امری‌ كه‌ خداوندفرموده‌، و گفته‌ است‌:

5 از خودتان‌ هدیه‌ای‌ برای‌ خداوند بگیرید. هر كه‌ از دل‌ راغب‌ است‌، هدیۀ خداوند را از طلا و نقره‌ و برنج‌ بیاورد،

6 و از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ و پشم‌ بز،

7 و پوست‌ قوچ‌ سرخ‌شده‌ و پوست‌ خز و چوب‌ شطیم‌،

8 و روغن‌ برای‌ روشنایی‌، و عطریات‌ برای‌ روغن‌ مسح‌ و برای‌ بخور معطر،

9 و سنگهای‌ جزع‌ و سنگهای‌ ترصیع‌ برای‌ ایفود و سینه‌بند.»

10 و همۀ دانادلان‌ از شما بیایند و آنچه‌ را خداوند امر فرموده‌ است‌، بسازند.

11 مسكن‌ و خیمه‌اش‌ و پوشش‌ آن‌ و تكمه‌هایش‌ و تخته‌هایش‌ و پشت‌بندهایش‌ و ستونهایش‌ و پایه‌هایش‌،

12 و تابوت‌ و عصاهایش‌ و كرسی‌ رحمت‌ و حجاب‌ ستر،

13 و خوان‌ و عصاهایش‌ و كل‌ اسبابش‌ و نانِ تَقْدِمِه‌،

14 و چراغدان‌ برای‌ روشنایی‌ و اسبابش‌ و چراغهایش‌ و روغن‌ برای‌ روشنایی‌،

15 و مذبح‌ بخور و عصاهایش‌ و روغن‌ مسح‌ و بخور معطر، و پردۀ دروازه‌ برای‌ درگاه‌ مسكن‌،

16 و مذبح‌ قربانی‌ سوختنی‌ و شبكۀ برنجین‌ آن‌، و عصاهایش‌ و كل‌ اسبابش‌ و حوض‌ و پایه‌اش‌،

17 و پرده‌های‌ صحن‌ و ستونهایش‌ و پایه‌های‌ آنها و پردۀ دروازۀ صحن‌،

18 و میخهای‌ مسكن‌ و میخهای‌ صحن‌ و طنابهای‌ آنها،

19 و رختهای‌ بافته‌ شده‌ برای‌ خدمت‌ قدس‌، یعنی‌ رخت‌ مقدس‌ هارون‌ كاهن‌، و رختهای‌ پسرانش‌ را تا كهانت‌ نمایند.»

20 پس‌ تمامی‌ جماعت‌ بنی‌اسرائیل‌ از حضور موسی‌ بیرون‌ شدند.

21 و هر كه‌ دلش‌ او را ترغیب‌ كرد، و هر كه‌ روحش‌ او را با اراده‌ گردانید، آمدند و هدیۀ خداوند را برای‌ كار خیمۀ اجتماع‌، و برای‌ تمام‌ خدمتش‌ و برای‌ رختهای‌ مقدس‌ آوردند.

22 مردان‌ و زنان‌ آمدند، هر كه‌ از دل‌ راغب‌ بود، وحلقه‌های‌ بینی‌ و گوشواره‌ها و انگشتریها و گردن‌بندها و هر قسم‌ آلات‌ طلا آوردند، و هر كه‌ هدیۀ طلا برای‌ خداوند گذرانیده‌ بود.

23 و هر كسی‌ كه‌ لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ و پشم‌ بز و پوست‌ قوچ‌ سرخ‌شده‌ و پوست‌ خز نزد او یافت‌ شد، آنها را آورد.

24 هر كه‌ خواست‌ هدیۀ نقره‌ و برنج‌ بیاورد، هدیۀ خداوند را آورد، و هر كه‌ چوب‌ شطیم‌ برای‌ هر كار خدمت‌ نزد او یافت‌ شد، آن‌ را آورد.

25 و همۀ زنان‌ دانادل‌ به‌ دستهای‌ خود می‌رشتند، و رشته‌ شده‌ را از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌، آوردند.

26 و همۀ زنانی‌ كه‌ دل‌ ایشان‌ به‌ حكمت‌ مایل‌ بود، پشم‌ بز را می‌رشتند.

27 و سروران‌، سنگهای‌ جزع‌ و سنگهای‌ ترصیع‌ برای‌ ایفود و سینه‌بند آوردند.

28 و عطریات‌ و روغن‌ برای‌ روشنایی‌ و برای‌ روغن‌ مسح‌ و برای‌ بخور معطر.

29 و همۀ مردان‌ و زنان‌ بنی‌اسرائیل‌ كه‌ دل‌ ایشان‌، ایشان‌ را راغب‌ ساخت‌ كه‌ چیزی‌ برای‌ هر كاری‌ كه‌ خداوند امر فرموده‌ بود كه‌ به‌ وسیلۀ موسی‌ ساخته‌ شود، برای‌ خداوند به‌ ارادۀ دل‌ آوردند.

30 و موسی‌ بنی‌اسرائیل‌ را گفت‌: «آگاه‌ باشید كه‌ خداوند بَصَلئیل‌ بن‌ اوری‌ بن‌ حور را از سبط‌ یهودا به‌ نام‌ دعوت‌ كرده‌ است‌،

31 و او را به‌ روح‌ خدا از حكمت‌ و فطانت‌ و علم‌ و هر هنری‌ پر ساخته‌،

32 و برای‌ اختراع‌ مخترعات‌ و برای‌ كار كردن‌ در طلا و نقره‌ و برنج‌،

33 و برای‌ تراشیدن‌ و مرصع‌ ساختن‌ سنگها، و برای‌ درودگری‌ چوب‌ تا هر صنعت‌ هنری‌ را بكند.

34 و در دل‌ او تعلیم‌ دادن‌ را القا نمود، و همچنین‌ اُهُولیاب‌ بن‌ اخیسامك‌ را از سبط‌ دان‌،

35 و ایشان‌ را به‌ حكمت‌ دلی‌ پر ساخت‌، برای‌ هر عمل‌ نقاش‌ و نساج‌ ماهر و طراز در لاجورد و ارغوان‌ و قرمز وكتان‌ نازك‌، و در هر كار نساج‌ تا صانع‌ هر صنعتی‌ و مخترع‌ مخترعات‌ بشوند.

 سفر خروج 36

1 « و بصلئیل‌ و اهولیاب‌ و همۀ دانادلانی كه‌ خداوند حكمت‌ و فطانت‌ بدیشان‌ داده‌ است‌، تا برای‌ كردن‌ هر صنعتِ خدمتِ قدس‌، ماهر باشند، موافق‌ آنچه‌ خداوند امر فرموده‌ است‌، كار بكنند.»

2 پس‌ موسی‌، بصلئیل‌ و اهولیاب‌ و همۀ دانادلانی‌ را كه‌ خداوند در دل‌ ایشان‌ حكمت‌ داده‌ بود، و آنانی‌ را كه‌ دل‌ ایشان‌، ایشان‌ را راغب‌ ساخته‌ بود كه‌ برای‌ كردن‌ كار نزدیك‌ بیایند، دعوت‌ كرد.

3 و همۀ هدایایی‌ را كه‌ بنی‌اسرائیل‌ برای‌ بجا آوردن‌ كار خدمت‌ قدس‌ آورده‌ بودند، از حضور موسی‌ برداشتند، و هر بامداد هدایای‌ تبرعی‌ دیگر نزد وی‌ می‌آوردند.

4 و همۀ دانایانی‌ كه‌ هر گونه‌ كار قدس‌ را می‌ساختند، هر یك‌ از كار خود كه‌ در آن‌ مشغول‌ می‌بود، آمدند.

5 و موسی‌ را عرض‌ كرده‌، گفتند: «قوم‌ زیاده‌ از آنچه‌ لازم‌ است‌ برای‌ عمل‌ آن‌ كاری‌ كه‌ خداوند فرموده‌است‌ كه‌ ساخته‌ شود، می‌آورند.»

6 و موسی‌ فرمود تا در اردو ندا كرده‌، گویند كه‌ «مردان‌ و زنان‌ هیچ‌ كاری‌ دیگر برای‌ هدایای‌ قدس‌ نكنند.» پس‌ قوم‌ از آوردن‌ باز داشته‌ شدند.

7 و اسباب‌ برای‌ انجام‌ تمام‌ كار، كافی‌، بلكه‌ زیاده‌ بود.

8 پس‌ همۀ دانادلانی‌ كه‌ در كار اشتغال‌ داشتند، ده‌ پردۀ مسكن‌ را ساختند، از كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز، و آنها را با كروبیان‌ از صنعت‌ نساج‌ ماهر ترتیب‌ دادند.

9 طول‌ هر پرده‌ بیست‌ و هشت‌ ذراع‌، و عرض‌ هر پرده‌ چهار ذراع‌. همۀ پرده‌ها را یك‌ اندازه‌ بود.

10 وپنج‌ پرده‌ را با یكدیگر بپیوست‌، و پنج‌ پرده‌ را با یكدیگر بپیوست‌،

11 و بر لب‌ یك‌ پرده‌ در كنار پیوستگی‌اش‌ مادگیهای‌ لاجورد ساخت‌، و همچنین‌ در لب‌ پردۀ بیرونی‌ در پیوستگی‌ دوم‌ ساخت‌.

12 و در یك‌ پرده‌، پنجاه‌ مادگی‌ ساخت‌، و در كنار پرده‌ای‌ كه‌ در پیوستگی‌ دومین‌ بود، پنجاه‌ مادگی‌ ساخت‌. و مادگیها مقابل‌ یكدیگر بود.

13 و پنجاه‌ تكمۀ زرین‌ ساخت‌، و پرده‌ها را به‌ تكمه‌ها با یكدیگر بپیوست‌، تا مسكن‌ یك‌ باشد.

14 و پرده‌ها از پشم‌ بز ساخت‌ بجهت‌ خیمه‌ای‌ كه‌ بالای‌ مسكن‌ بود؛ آنها را پانزده‌ پرده‌ ساخت‌.

15 طول‌ هر پرده‌ سی‌ ذراع‌، و عرض‌ هر پرده‌ چهار ذراع‌؛ و یازده‌ پرده‌ را یك‌ اندازه‌ بود.

16 و پنج‌ پرده‌ را جدا پیوست‌، و شش‌ پرده‌ را جدا.

17 و پنجاه‌ مادگی‌ بر كنار پرده‌ای‌ كه‌ در پیوستگی‌ بیرونی‌ بود ساخت‌، و پنجاه‌ مادگی‌ در كنار پرده‌ در پیوستگی‌ دوم‌.

18 و پنجاه‌ تكمۀ برنجین‌ برای‌ پیوستن‌ خیمه‌ بساخت‌ تا یك‌ باشد.

19 و پوششی‌ از پوست‌ قوچ‌ سرخ‌شده‌ برای‌ خیمه‌ ساخت‌، و پوششی‌ بر زبر آن‌ از پوست‌ خز.

20 و تخته‌های‌ قایم‌ از چوب‌ شطیم‌ برای‌ مسكن‌ ساخت‌.

21 طول‌ هر تخته‌ ده‌ ذراع‌، و عرض‌ هر تخته‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌.

22 هر تخته‌ را دو زبانه‌ بود مقرون‌ یكدیگر، و بدین‌ تركیب‌ همۀ تخته‌های‌ مسكن‌ را ساخت‌.

23 و تخته‌های‌ مسكن‌ را ساخت‌، بیست‌ تخته‌ به‌ جانب‌ جنوب‌ به‌ طرف‌ یمانی‌،

24 و چهل‌ پایۀ نقره‌ زیر بیست‌ تخته‌ ساخت‌، یعنی‌ دو پایه‌ زیر تخته‌ای‌ برای‌ دو زبانه‌اش‌، و دو پایه‌ زیر تختۀ دیگر برای‌ دو زبانه‌اش‌.

25 و برای‌ جانب‌ دیگر مسكن‌ به‌ طرف‌ شمال‌، بیست‌ تخته‌ ساخت‌.

26 و چهل‌ پایۀ نقرۀ آنها را یعنی‌ دو پایه‌ زیر یك‌ تخته‌ای‌ و دو پایه‌ زیرتختۀ دیگر.

27 و برای‌ مؤخر مسكن‌ به‌ طرف‌ مغرب‌، شش‌ تخته‌ ساخت‌.

28 و دو تخته‌ برای‌ گوشه‌های‌ مسكن‌ در هر دو جانبش‌ ساخت‌.

29 و از زیر با یكدیگر پیوسته‌ شد، و تا سر آن‌ با هم‌ در یك‌ حلقه‌ تمام‌ شد. و همچنین‌ برای‌ هر دو در هر دو گوشه‌ كرد.

30 پس‌ هشت‌ تخته‌ بود، و پایه‌های‌ آنها از نقره‌ شانزده‌ پایه‌، یعنی‌ دو پایه‌ زیر هر تخته‌.

31 و پشت‌بندها از چوب‌ شطیم‌ ساخت‌، یعنی‌ پنج‌ برای‌ تخته‌های‌ یك‌ جانب‌ مسكن‌،

32 و پنج‌ پشت‌بند برای‌ تخته‌های‌ جانب‌ دیگر مسكن‌، و پنج‌ پشت‌بند برای‌ تخته‌های‌ مؤخر جانب‌ غربی‌ مسكن‌.

33 و پشت‌بند وسطی‌ را ساخت‌ تا در میان‌ تخته‌ها از سر تا سر بگذرد.

34 تخته‌ها را به‌ طلا پوشانید، و حلقه‌های‌ آنها را از طلا ساخت‌ تا برای‌ پشت‌بندها، خانه‌ها باشد، و پشت‌بندها را به‌ طلا پوشانید.

35 و حجاب‌ را از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ ساخت‌، و آن‌ را با كروبیان‌ از صنعت‌ نساج‌ ماهر ترتیب‌ داد.

36 و چهار ستون‌ از چوب‌ شطیم‌ برایش‌ ساخت‌، و آنها را به‌ طلا پوشانید و قلابهای‌ آنها از طلا بود، و برای‌ آنها چهار پایۀ نقره‌ ریخت‌.

37 و پرده‌ای‌ برای‌ دروازۀ خیمه‌ از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ از صنعت‌ طراز بساخت‌.

38 و پنج‌ ستون‌ آن‌ و قلابهای‌ آنها را ساخت‌ و سرها و عصاهای‌ آنها را به‌ طلا پوشانید و پنج‌ پایۀ آنها از برنج‌ بود.

 سفر خروج 37

1 و بَصلئِیل‌، تابوت‌ را از چوب‌ شطیم‌ساخت‌، طولش‌ دو ذراع‌ و نیم‌، و عرضش‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌، و بلندیش‌ یك‌ ذراع‌ ونیم‌.

2 و آن‌ را به‌ طلای‌ خالص‌ از درون‌ و بیرون‌ پوشانید. و برای‌ آن‌ تاجی‌ از طلا بر طرفش‌ ساخت.

3 و چهار حلقۀ زرین‌ برای‌ چهار قایمه‌اش‌ بریخت‌، یعنی‌ دو حلقه‌ بر یك‌ طرفش‌ و دو حلقه‌ بر طرف‌ دیگر.

4 و دو عصا از چوب‌ شطیم‌ ساخته‌، آنها را به‌ طلا پوشانید.

5 و عصاها را در حلقه‌ها بر دو جانب‌ تابوت‌ گذرانید، برای‌ برداشتن‌ تابوت‌.

6 و كرسی‌ رحمت‌ را از طلای‌ خالص‌ ساخت‌. طولش‌ دو ذراع‌ و نیم‌، و عرضش‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌.

7 و دو كروبی‌ از طلا ساخت‌. و آنها را بر هر دو طرف‌ كرسی‌ رحمت‌ از چرخكاری‌ ساخت‌.

8 یك‌ كروبی‌ بر این‌ طرف‌ و كروبی‌ دیگر بر آن‌ طرف‌، و از كرسی‌ رحمت‌، كروبیان‌ را بر هر دو طرفش‌ ساخت‌.

9 و كروبیان‌ بالهای‌ خود را بر زبر آن‌ پهن‌ می‌كردند، و به‌ بالهای‌ خویش‌ كرسی‌ رحمت‌ را می‌پوشانیدند، و رویهای‌ ایشان‌ به‌ سوی‌ یكدیگر می‌بود، یعنی‌ رویهای‌ كروبیان‌ به‌ جانب‌ كرسی‌ رحمت‌ می‌بود.

10 و خوان‌ را از چوب‌ شطیم‌ ساخت‌. طولش‌ دو ذراع‌، و عرضش‌ یك‌ ذراع‌، و بلندیش‌ یك‌ ذراع‌ و نیم‌.

11 و آن‌ را به‌ طلای‌ خالص‌ پوشانید، و تاجی‌ زرین‌ گرداگردش‌ ساخت‌.

12 و حاشیه‌ای‌ به‌ مقدار چهار انگشت‌ گرداگردش‌ ساخت‌، و تاجی‌ زرین‌ گرداگرد حاشیه‌ ساخت‌.

13 و چهار حلقۀ زرین‌ برایش‌ ریخت‌، و حلقه‌ها را بر چهار گوشه‌ای‌ كه‌ بر چهار قایمه‌اش‌ بود گذاشت‌.

14 و حلقه‌ها مقابل‌ حاشیه‌ بود، تا خانه‌های‌ عصاها باشد، برای‌ برداشتن‌ خوان‌.

15 و دو عصا را از چوب‌ شطیم‌ ساخته‌، آنها را به‌ طلا پوشانید، برای‌ برداشتن‌ خوان‌.

16 و ظروفی‌ را كه‌ بر خوان‌ می‌بوداز صحنها و كاسه‌ها و پیاله‌ها و جامهایش‌ كه‌ بدانها هدایای‌ ریختنی‌ می‌ریختند، از طلای‌ خالص‌ ساخت‌.

17 و چراغدان‌ را از طلای‌ خالص‌ ساخت‌. از چرخكاری‌، چراغدان‌ را ساخت‌، و پایه‌اش‌ و شاخه‌هایش‌ و پیاله‌هایش‌ و سیبهایش‌ و گلهایش‌ از همین‌ بود.

18 و از دو طرفش‌ شش‌ شاخه‌ بیرون‌ آمد، یعنی‌ سه‌ شاخۀ چراغدان‌ از یك‌ طرف‌، و سه‌ شاخۀ چراغدان‌ از طرف‌ دیگر.

19 و سه‌ پیالۀ بادامی‌ با سیبی‌ و گلی‌ در یك‌ شاخه‌، و سه‌ پیالۀ بادامی‌ و سیبی‌ و گلی‌ بر شاخۀ دیگر، و همچنین‌ برای‌ شش‌ شاخه‌ای‌ كه‌ از چراغدان‌ بیرون‌ می‌آمد.

20 و بر چراغدان‌ چهار پیالۀ بادامی‌ با سیبها و گلهای‌ آن‌.

21 و سیبی‌ زیر دو شاخۀ آن‌، و سیبی‌ زیر دو شاخۀ آن‌، و سیبی‌ زیر دو شاخۀ آن‌، برای‌ شش‌ شاخه‌ای‌ كه‌ از آن‌ بیرون‌ می‌آمد.

22 سیبهای‌ آنها و شاخه‌های‌ آنها از همین‌ بود، یعنی‌ همه‌ از یك‌ چرخكاری‌ طلای‌ خالص‌.

23 و هفت‌ چراغش‌ و گلگیرهایش‌ و سینیهایش‌ را از طلای‌ خالص‌ ساخت‌.

24 از یك‌ وزنه‌ طلای‌ خالص‌ آن‌ را با همۀ اسبابش‌ ساخت‌.

25 و مذبح‌ بخور را از چوب‌ شطیم‌ ساخت‌، طولش‌ یك‌ ذراع‌، و عرضش‌ یك‌ ذراع‌ مربع‌، و بلندیش‌ دو ذراع‌، و شاخهایش‌ از همان‌ بود.

26 و آن‌ را به‌ طلای‌ خالص‌ پوشانید، یعنی‌ سطحش‌ و طرفهای‌ گرداگردش‌، و شاخهایش‌، و تاجی‌ گرداگردش‌ از طلای‌ خالص‌ ساخت‌.

27 و دو حلقۀ زرین‌ برایش‌ زیر تاج‌ بر دو گوشه‌اش‌ بر دوطرفش‌ ساخت‌، تا خانه‌های‌ عصاها باشد برای‌ برداشتنش‌ به‌ آنها.

28 و عصاها را از چوب‌ شطیم‌ ساخته‌، آنها را به‌ طلا پوشانید.

29 و روغن‌ مسح‌ مقدس‌ و بخور معطر طاهر را از صنعت‌ عطار ساخت‌.

 سفر خروج 38

1 و مذبح‌ قربانی‌ سوختنی‌ را از چوب شطیم‌ ساخت‌. طولش‌ پنج‌ ذراع‌، و عرضش‌ پنج‌ ذراع‌ مربع‌، و بلندیش‌ سه‌ ذراع‌.

2 و شاخهایش‌ را بر چهار گوشه‌اش‌ ساخت‌. شاخهایش‌ از همان‌ بود و آن‌ را از برنج‌ پوشانید.

3 و همۀ اسباب‌ مذبح‌ را ساخت‌، یعنی‌: دیگها و خاك‌اندازها و كاسه‌ها و چنگالها و مِجْمَرها و همۀ ظروفش‌ را از برنج‌ ساخت‌.

4 و برای‌ مذبح‌، آتش‌دانی‌ مشبك‌ از برنج‌ ساخت‌، كه‌ زیر حاشیه‌اش‌ بطرف‌ پایین‌ تا نصفش‌ برسد.

5 و چهار حلقه‌ برای‌ چهار سر آتش‌دان‌ برنجین‌ ریخت‌، تا خانه‌های‌ عصاها باشد.

6 و عصاها را از چوب‌ شطیم‌ ساخته‌، آنها را به‌ برنج‌ بپوشانید.

7 و عصاها را در حلقه‌ها بر دو طرف‌ مذبح‌ گذرانید، برای‌ برداشتنش‌ به‌ آنها، و مذبح‌ را از چوبها مجوف‌ ساخت‌.

8 و حوض‌ را از برنج‌ ساخت‌، و پایه‌اش‌ را از برنج‌ از آینه‌های‌ زنانی‌ كه‌ نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع‌ برای‌ خدمت‌ جمع‌ می‌شدند.

9 و صحن‌ را ساخت‌ كه‌ برای‌ طرف‌ جنوبی‌ به‌ سمت‌ یمانی‌، پرده‌های‌ صحن‌ از كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ صد ذراعی‌ بود.

10 ستونهای‌ آنها بیست‌ بود، و پایه‌های‌ آنها بیست‌ بود، از برنج‌ و قلابهای‌ آنها و پشت‌بندهای‌ آنها از نقره‌.

11 و برای‌ طرف‌شمالی‌ صد ذراعی‌ بود، و ستونهای‌ آنها بیست‌ از برنج‌، و قلابهای‌ ستونها و پشت‌بندهای‌ آنها از نقره‌ بود.

12 و برای‌ طرف‌ غربی‌، پرده‌های‌ پنجاه‌ ذراعی‌ بود، و ستونهای‌ آنها ده‌ و پایه‌های‌ آنها ده‌، و قلابها و پشت‌ بندهای‌ ستونها از نقره‌ بود.

13 و برای‌ طرف‌ شرقی‌ به‌ سمت‌ طلوع‌، پنجاه‌ ذراعی‌ بود.

14 و پرده‌های‌ یك‌ طرف‌ دروازه‌ پانزده‌ ذراعی‌ بود، ستونهای‌ آنها سه‌ و پایه‌های‌ آنها سه‌.

15 و برای‌ طرف‌ دیگر دروازۀ صحن‌ از این‌ طرف‌ و از آن‌ طرف‌ پرده‌ها پانزده‌ ذراعی‌ بود، ستونهای‌ آنها سه‌ و پایه‌های‌ آنها سه‌.

16 همۀ پرده‌های‌ صحن‌ به‌ هر طرف‌ از كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ بود.

17 و پایه‌های‌ ستونها از برنج‌ بود، و قلابها و پشت‌بندهای‌ ستونها از نقره‌، و پوشش‌ سرهای‌ آنها از نقره‌، و جمیع‌ ستونهای‌ صحن‌ به‌ پشت‌بندهای‌ نقره‌ پیوسته‌ شده‌ بود.

18 و پردۀ دروازۀ صحن‌ از صنعت‌ طراز از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌ بود. طولش‌ بیست‌ ذراع‌، و بلندیش‌ به‌ عرض‌ پنج‌ ذراع‌ موافق‌ پرده‌های‌ صحن‌.

19 و ستونهای‌ آنها چهار، و پایه‌های‌ برنجین‌ آنها چهار، و قلابهای‌ آنها از نقره‌، و پوشش‌ سرهای‌ آنها و پشت‌بندهای‌ آنها از نقره‌ بود.

20 و همۀ میخهای‌ مسكن‌ و صحن‌، به‌ هر طرف‌ از برنج‌ بود.

21 این‌ است‌ حساب‌ مسكن‌، یعنی‌ مسكن‌ شهادت‌، چنانكه‌ حسب‌ فرمان‌ موسی‌ به‌ خدمت‌ لاویان‌، به‌ توسط‌ ایتاماربن‌ هارون‌ كاهن‌ حساب‌ آن‌ گرفته‌ شد.

22 و بصلئیل‌ بن‌ اوری‌ بن‌ حور از سبط‌یهودا، آنچه‌ را كه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود بساخت‌.

23 و با وی‌ اُهُولِیاب‌ بن‌ اخیسامك‌ از سبط‌ دان‌ بود، نقاش‌ و مخترع‌ و طراز در لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌.

24 و تمام‌ طلایی‌ كه‌ در كار صرف‌ شد، یعنی‌ در همه‌ كار قدس‌، از طلای‌ هدایا بیست‌ و نه‌ وزنه‌ و هفتصد و سی‌ مثقال‌ موافق‌ مثقال‌ قدس‌ بود.

25 و نقرۀ شمرده‌ شدگان‌ جماعت‌ صد وزنه‌ و هزار و هفتصد و هفتاد و پنج‌ مثقال‌ بود، موافق‌ مثقال‌ قدس‌.

26 یك‌ درهم‌ یعنی‌ نیم‌ مثقال‌ موافق‌ مثقال‌ قدس‌، برای‌ هر نفری‌ از آنانی‌ كه‌ به‌ سوی‌ شمرده‌شدگان‌ گذشتند، از بیست‌ ساله‌ و بالاتر، كه‌ ششصد و سه‌ هزار و پانصد و پنجاه‌ نفر بودند.

27 و اما آن‌ صد وزنۀ نقره‌ برای‌ ریختن‌ پایه‌های‌ قدس‌ و پایه‌های‌ پرده‌ بود. صد پایه‌ از صد وزنه‌ یعنی‌ یك‌ وزنه‌ برای‌ یك‌ پایه‌.

28 و از آن‌ هزار و هفتصد و هفتاد و پنج‌ مثقال‌ قلابها برای‌ ستونها ساخت‌، و سرهای‌ آنها را پوشانید، و پشت‌بندها برای‌ آنها ساخت‌.

29 و برنج‌ هدایا هفتاد وزنه‌ و دو هزار و چهارصد مثقال‌ بود.

30 و از آن‌ پایه‌های‌ دروازۀ خیمۀ اجتماع‌، و مذبح‌ برنجین‌، و شبكۀ برنجین‌ آن‌ و همۀ اسباب‌ مذبح‌ را ساخت‌.

31 و پایه‌های‌ صحن‌ را به‌ هر طرف‌، و پایه‌های‌ دروازۀ صحن‌ و همۀ میخهای‌ مسكن‌ و همۀ میخهای‌ گرداگرد صحن‌ را.

 سفر خروج 39

1 و از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز رختهای‌بافته‌ شده‌ ساختند، برای‌ خدمت‌ كردن‌ در قدس‌، و رختهای‌ مقدس‌ برای‌ هارون‌ ساختند، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر نموده‌ بود.

2 و ایفود را از طلا و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌، ساخت‌.

3 و تنگه‌های‌ نازك‌ از طلا ساختند و تارها كشیدند تا آنها را در میان‌ لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ به‌ صنعت‌ نساج‌ ماهر ببافند.

4 و كتفهای‌ پیوسته‌ شده‌ برایش‌ ساختند، كه‌ بر دو كنار پیوسته‌ شد.

5 و زنار بسته‌ شده‌ای‌ كه‌ بر آن‌ بود از همان‌ پارچه‌ و از همان‌ صنعت‌ بود، از طلا و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

6 و سنگهای‌ جزع‌ مرصع‌ در دو طوق‌ طلا، و منقوش‌ به‌ نقش‌ خاتم‌، موافق‌ نامهای‌ بنی‌اسرائیل‌ درست‌ كردند.

7 آنها را بر كتفهای‌ ایفود نصب‌ كرد، تا سنگهای‌ یادگاری‌ برای‌ بنی‌اسرائیل‌ باشد، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌بود.

8 و سینه‌بند را موافق‌ كار ایفود از صنعت‌ نساج‌ ماهر ساخت‌، از طلا و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌.

9 و آن‌ مربع‌ بود و سینه‌بند را دولا ساختند طولش‌ یك‌ وجب‌ و عرضش‌ یك‌ وجب‌ دولا.

10 و در آن‌ چهار رسته‌ سنگ‌ نصب‌ كردند، رسته‌ای‌ از عقیق‌ سرخ‌ و یاقوت‌ زرد و زمرد. این‌ بود رستۀ اول‌.

11 و رستۀ دوم‌ از بهرمان‌ و یاقوت‌ كبود و عقیق‌ سفید.

12 و رستۀ سوم‌ از عین‌ الهر و یشم‌ و جمست‌.

13 و رستۀ چهارم‌ از زبرجد و جزع‌ و یشب‌ در ترصیعۀ خود كه‌ به‌ دیوارهای‌ طلا احاطه‌ شده‌ بود.

14 و سنگها موافق‌ نامهای‌ بنی‌اسرائیل‌ دوازده‌ بود، مطابق‌ اسامی‌ ایشان‌، مثل‌ نقش‌ خاتم‌، هر یكی‌ به‌ اسم‌ خود برای‌ دوازده‌ سبط.

15 و بر سینه‌بند زنجیرهای‌ تابیده‌ شده‌، مثل‌ كار طنابها از طلای‌ خالص‌ ساختند.

16 و دو طوق‌ زرین‌ و دو حلقۀ زرین‌ ساختند و دو حلقه‌ را بر دو سر سینه‌بندگذاشتند.

17 و آن‌ دو زنجیر تابیده‌ شدۀ زرین‌ را در دو حلقه‌ای‌ كه‌ بر سرهای‌ سینه‌بند بود، گذاشتند.

18 و دو سر دیگر آن‌ دو زنجیر را بر دو طوق‌ گذاشتند، و آنها را بر دو كتف‌ ایفود در پیش‌ نصب‌ كردند.

19 و دو حلقۀ زرین‌ ساختند، آنها را بر دو سر سینه‌بند گذاشتند، بر كناری‌ كه‌ بر طرف‌ اندرونی‌ ایفود بود.

20 و دو حلقۀ زرین‌ دیگر ساختند، و آنها را بر دو كتف‌ ایفود، به‌ طرف‌ پایین‌، از جانب‌ پیش‌، مقابل‌ پیوستگیش‌ بالای‌ زنار ایفود گذاشتند.

21 و سینه‌بند را به‌ حلقه‌هایش‌ با حلقه‌های‌ ایفود به‌ نوار لاجوردی‌ بستند، تا بالای‌ زنار ایفود باشد. و سینه‌بند از ایفود جدا نشود، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

22 و ردای‌ ایفود را از صنعت‌ نساج‌، تماماً لاجوردی‌ ساخت‌.

23 و دهنه‌ای‌ در وسط‌ ردا بود، مثل‌ دهنۀ زره‌ با حاشیه‌ای‌ گرداگرد دهنه‌ تا دریده‌ نشود.

24 و بر دامن‌ ردا، انارها از لاجورد و ارغوان‌ و قرمز و كتان‌ تابیده‌ شده‌ ساختند.

25 و زنگوله‌ها از طلای‌ خالص‌ ساختند. و زنگوله‌ها را در میان‌ انارها بر دامن‌ ردا گذاشتند، گرداگردش‌ در میان‌ انارها.

26 و زنگوله‌ای‌ و اناری‌، و زنگوله‌ای‌ و اناری‌ گرداگرد دامن‌ ردا برای‌ خدمت‌ كردن‌، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

27 و پیراهنها را برای‌ هارون‌ و پسرانش‌ از كتان‌ نازك‌ از صنعت‌ نساج‌ ساختند.

28 و عمامه‌ را از كتان‌ نازك‌ و دستارهای‌ زیبا را از كتان‌ نازك‌، و زیرجامه‌های‌ كتانی‌ را از كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌.

29 و كمربند را از كتان‌ نازك‌ تابیده‌ شده‌، و لاجورد و ارغوان‌ و قرمز از صنعت‌ طراز، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

30 و تنگۀ افسر مقدس‌ را از طلای‌ خالص‌ ساختند، و بر آن‌ كتابتی‌ مثل‌ نقش‌خاتم‌ مرقوم‌ داشتند: قدوسیت‌ برای‌ یهوه‌.

31 و بر آن‌ نواری‌ لاجوردی‌ بستند تا آن‌ را بالای‌ عمامه‌ ببندنـد، چنانكه‌ خداوند به‌ موسـی‌ امر فرموده‌ بود.

32 پس‌ همۀ كار مسكن‌ خیمۀ اجتماع‌ تمام‌ شد، و بنی‌اسرائیل‌ ساختند. موافق‌ آنچه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود، عمل‌ نمودند.

33 و مسكن‌ خیمه‌ را نزد موسی‌ آوردند، با همۀ اسبابش‌ و تكمه‌ها و تخته‌ها و پشت‌بندها و ستونها و پایه‌هایش‌.

34 و پوشش‌ از پوست‌ قوچ‌ سرخ‌شده‌ و پوشش‌ از پوست‌ خز و حجاب‌ ستر.

35 و تابوت‌ شهادت‌ و عصاهایش‌ و كرسی‌ رحمت‌.

36 و خوان‌ و همۀ اسبابش‌ و نانِ تَقْدِمِه‌.

37 و چراغدان‌ طاهر و چراغهایش‌، چراغهای‌ آراسته‌ شده‌ و همۀ اسبابش‌، و روغن‌ برای‌ روشنایی‌.

38 و مذبح‌ زرین‌ و روغن‌ مسح‌ و بخور معطر و پرده‌ برای‌ دروازۀ خیمه‌.

39 و مذبح‌ برنجین‌ و شبكۀ برنجین‌ آن‌، و عصاهایش‌ و همۀ اسبابش‌ و حوض‌ و پایه‌اش‌.

40 و پرده‌های‌ صحن‌ و ستونها و پایه‌هایش‌ و پردۀ دروازۀ صحن‌، و طنابهایش‌ و میخهایش‌ و همۀ اسباب‌ خدمت‌ مسكن‌ برای‌ خیمۀ اجتماع‌.

41 و رختهای‌ بافته‌ شده‌ برای‌ خدمت‌ قدس‌، و رخت‌ مقدس‌ برای‌ هارون‌ كاهن‌، و رختها برای‌ پسرانش‌ تا كهانت‌ نمایند.

42 موافق‌ آنچه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود، بنی‌اسرائیل‌ همچنین‌ تمام‌ كار را ساختند.

43 و موسی‌ تمام‌ كارها را ملاحظه‌ كرد، و اینك‌ موافق‌ آنچه‌ خداوند امر فرموده‌ بود ساخته‌ بودند، همچنین‌ كرده‌ بودند. و موسی‌ ایشان‌ را بركت‌ داد.

 سفر خروج 40

1 و خداوند موسی‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌:

2 «در غُرّۀ ماه‌ اول‌ مسكن‌ خیمۀ اجتماع‌ را برپا نما.

3 و تابوت‌ شهادت‌ را در آن‌ بگذار. و حجاب‌ را پیش‌ تابوت‌ پهن‌ كن‌.

4 و خوان‌ را درآورده‌، چیزهایی‌ را كه‌ می‌باید، بر آن‌ ترتیب‌ نما. و چراغدان‌ را درآور و چراغهایش‌ را آراسته‌ كن‌.

5 و مذبح‌ زرین‌ را برای‌ بخور پیش‌ تابوت‌ شهادت‌ بگذار، و پردۀ دروازه‌ را بر مسكن‌ بیاویز.

6 و مذبح‌ قربانی‌ سوختنی‌ را پیش‌ دروازۀ مسكن‌ خیمۀ اجتماع‌ بگذار.

7 و حوض‌ را در میان‌ خیمۀ اجتماع‌ و مذبح‌ بگذار، و آب‌ در آن‌ بریز.

8 و صحن‌ را گرداگرد برپا كن‌. و پردۀ دروازۀ صحن‌ را بیاویز.

9 و روغن‌ مسح‌ را گرفته‌، مسكن‌ را با آنچه‌ در آن‌ است‌ مسح‌ كن‌، و آن‌ را با همۀ اسبابش‌ تقدیس‌ نما تا مقدس‌ شود.

10 و مذبح‌ قربانی‌ سوختنی‌ را با همۀ اسبابش‌ مسح‌ كرده‌، مذبح‌ را تقدیس‌ نما. و مذبح‌، قدس‌ اقداس‌ خواهد بود.

11 و حوض‌ را با پایه‌اش‌ مسح‌ نموده‌، تقدیس‌ كن‌.

12 و هارون‌ و پسرانش‌ را نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع‌ آورده‌، ایشان‌ را به‌ آب‌ غسل‌ ده‌.

13 و هارون‌ را به‌ رخت‌ مقدس‌ بپوشان‌، و او را مسح‌ كرده‌، تقدیس‌ نما، تا برای‌ من‌ كهانت‌ كند.

14 و پسرانش‌ را نزدیك‌ آورده‌، ایشان‌ را به‌ پیراهنها بپوشان‌.

15 و ایشان‌ را مسح‌ كن‌، چنانكه‌ پدر ایشان‌ را مسح‌ كردی‌ تا برای‌ من‌ كهانت‌ نماید. و مسح‌ ایشان‌ هر آینه‌ برای‌ كهانت‌ ابدی‌ در نسلهای‌ ایشان‌ خواهد بود.»

16 پس‌ موسی‌ موافق‌ آنچه‌ خداوند او را امر فرموده‌ بود كرد، و همچنین‌ به‌ عمل‌ آورد.

17 و واقع‌ شد در غُرّۀ ماه‌ اول‌ از سال‌ دوم‌ كه‌ مسكن‌ برپا شد،

18 و موسی‌ مسكن‌ را برپا نمود، وپایه‌هایش‌ را بنهاد و تخته‌هایش‌ را قایم‌ كرد، و پشت‌ بندهایش‌ را گذاشت‌، و ستونهایش‌ را برپا نمود،

19 و خیمه‌ را بالای‌ مسكن‌ كشید، و پوشش‌ خیمه‌ را بر زبر آن‌ گسترانید، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر نموده‌ بود.

20 و شهادت‌ را گرفته‌، آن‌ را در تابوت‌ نهاد، و عصاها را بر تابوت‌ گذارد، و كرسی‌ رحمت‌ را بالای‌ تابوت‌ گذاشت‌.

21 و تابوت‌ را به‌ مسكن‌ درآورد، و حجاب‌ ستر را آویخته‌، آن‌ را پیش‌ تابوت‌ شهادت‌ كشید. چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

22 و خوان‌ را در خیمۀ اجتماع‌ به‌ طرف‌ شمالی‌ مسكن‌، بیرون‌ حجاب‌ نهاد.

23 و نان‌ را به‌ حضور خداوند بر آن‌ ترتیب‌ داد، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

24 و چراغدان‌ را در خیمۀ اجتماع‌، مقابل‌ خوان‌ به‌ طرف‌ جنوبی‌ مسكن‌ نهاد.

25 و چراغها را به‌ حضور خداوند گذاشت‌، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

26 و مذبح‌ زرین‌ را در خیمۀ اجتماع‌، پیش‌ حجاب‌ نهاد.

27 و بخور معطر بر آن‌ سوزانید، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

28 و پردۀ دروازۀ مسكن‌ را آویخت‌.

29 و مذبح‌ قربانی‌ سوختنی‌ را پیش‌ دروازۀ مسكن‌ خیمۀ اجتماع‌ وضع‌ كرد، و قربانی‌ سوختنی‌ و هدیه‌ را بر آن‌ گذرانید، چنانكه‌خداوند به‌ موسـی‌ امر فرمـوده‌ بود.

30 و حوض‌ را در میان‌ خیمۀ اجتماع‌ و مذبـح‌ وضـع‌ كرده‌، آب‌ برای‌ شستن‌ در آن‌ بریخت‌.

31 و موسی‌ و هارون‌ و پسرانش‌ دست‌ و پای‌ خود را در آن‌ شستند.

32 وقتی‌ كه‌ به‌ خیمۀ اجتماع‌ داخل‌ شدند و نزد مذبح‌ آمدند شست‌ و شو كردند، چنانكه‌ خداوند به‌ موسی‌ امر فرموده‌ بود.

33 و صحن‌ را گرداگرد مسكن‌ و مذبح‌ برپا نمود، و پردۀ دروازۀ صحن‌ را آویخت‌. پس‌ موسی‌ كار را به‌ انجام‌ رسانید.

34 آنگاه‌ ابر، خیمۀ اجتماع‌ را پوشانید و جلال‌ خداوند مسكن‌ را پر ساخت‌.

35 و موسی‌ نتوانست‌ به‌ خیمۀ اجتماع‌ داخل‌ شود، زیراكه‌ ابر بر آن‌ ساكن‌ بود، و جلال‌ خداوند مسكن‌ را پر ساخته‌ بود.

36 و چون‌ ابر از بالای‌ مسكن‌ برمی‌خاست‌، بنی‌اسرائیل‌ در همۀ مراحل‌ خود كوچ‌ می‌كردند.

37 و هرگاه‌ ابر برنمی‌خاست‌، تا روز برخاستن‌ آن‌، نمی‌كوچیدند.

38 زیرا كه‌ در روز، ابر خداوند بر مسكن‌ و در شب‌، آتش‌ بر آن‌ می‌بود، در نظر تمامی‌ خاندان‌ اسرائیل‌، در همۀ منازل‌ ایشان‌.

 

#@#