کتاب مقدس   Farsi Bible

فصل 1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  12  13  14  15  16  17  18  19  20  21  22  23  24

 حزقيال 1

1 و در روز پنجم‌ ماه‌ چهارم‌ سال‌ سی‌ام‌، چون‌من‌ در میان‌ اسیران‌ نزد نهر خابور بودم‌، واقع‌ شد كه‌ آسمان‌ گشوده‌ گردید و رؤیاهای‌ خدا را دیدم‌.

2 در پنجم‌ آن‌ ماه‌ كه‌ سال‌ پنجم‌ اسیری‌ یهویاكین‌ پادشاه‌ بود،

3 كلام‌ یهوه‌ بر حزقیال‌ بن‌ بوزی‌ كاهن‌ نزد نهر خابور در زمین‌ كلدانیان‌ نازل‌ شد و دست‌ خداوند در آنجا بر او بود.

4 پس‌ نگریستم‌ و اینك‌ باد شدیدی‌ از طرف‌ شمال‌ برمی‌آید و ابر عظیمی‌ و آتش‌ جهنده‌ و درخشندگی‌ای‌ گرداگردش‌ و از میانش‌ یعنی‌ از میان‌ آتش‌، مثل‌ منظر برنج‌ تابان‌ بود.

5 و از میانش‌ شبیه‌ چهار حیوان‌ پدید آمد و نمایش‌ ایشان‌ این‌ بود كه‌ شبیه‌ انسان‌ بودند.

6 و هریك‌ از آنها چهار رو داشت‌ و هریك‌ از آنها چهار بال‌ داشت‌.

7 و پایهای‌ آنها پایهای‌ مستقیم‌ و كف‌ پای‌ آنها مانند كف‌ پای‌ گوساله‌ بود و مثل‌ منظر برنج‌ صیقلی‌ درخشان‌ بود.

8 و زیر بالهای‌ آنها از چهار طرف‌ آنها دستهای‌ انسان‌ بود و آن‌ چهار رویها و بالهای‌ خود را چنین‌ داشتند.

9 و بالهای‌ آنها به‌ یكدیگر پیوسته‌ بود و چون‌ می‌رفتند رو نمی‌تافتند، بلكه‌ هریك‌ به‌ راه‌ مستقیم‌ می‌رفتند.

10 و امّا شباهت‌ رویهای‌ آنها (این‌ بود كه‌) آنها روی‌ انسان‌ داشتند و آن‌ چهار روی‌ شیر بطرف‌ راست‌ داشتند و آن‌ چهار روی‌ گاو بطرف‌ چپ‌ داشتند و آن‌ چهارروی‌ عقاب‌ داشتند.

11 و رویها و بالهای‌ آنها از طرف‌ بالا از یكدیگر جدا بود و دو بال‌ هریك‌ به‌ همدیگر پیوسته‌ و دو بال‌ دیگر بدن‌ آنها را می‌پوشانید.

12 و هر یك‌ از آنها به‌ راه‌ مستقیم‌ می‌رفتند و به‌ هر جایی‌ كه‌ روح‌ می‌رفت‌ آنها می‌رفتند و درحین‌ رفتن‌ رو نمی‌تافتند.

13 و امّا شباهت‌ این‌ حیوانات‌ (این‌ بود كه‌) صورت‌ آنها مانند شعله‌های‌ اخگرهای‌ آتش‌ افروخته‌ شده‌، مثل‌ صورت‌ مشعلها بود. و آن‌ آتش‌ در میان‌ آن‌ حیوانات‌ گردش‌ می‌كرد و درخشان‌ می‌بود و از میان‌ آتش‌ برق‌ می‌جهید.

14 و آن‌ حیوانات‌ مثل‌ صورت‌ برق‌ می‌دویدند و برمی‌گشتند.

15 و چون‌ آن‌ حیوانات‌ را ملاحظه‌ می‌كردم‌، اینك‌ یك‌ چرخ‌ به‌ پهلوی‌ آن‌ حیوانات‌ برای‌ هر روی‌ (هركدام‌ از) آن‌ چهار بر زمین‌ بود.

16 و صورت‌ چرخها و صنعت‌ آنها مثل‌ منظر زبرجد بود و آن‌ چهار یك‌ شباهت‌ داشتند. و صورت‌ و صنعت‌ آنها مثل‌ چرخ‌ در میان‌ چرخ‌ بود.

17 و چون‌ آنها می‌رفتند، بر چهار جانب‌ خود می‌رفتند و در حین‌ رفتن‌ به‌ هیچ‌ طرف‌ میل‌ نمی‌كردند.

18 و فلكه‌های‌ آنها بلند و مهیب‌ بود و فلكه‌های‌ آن‌ چهار از هر طرف‌ از چشمها پر بود.

19 و چون‌ آن‌ حیوانات‌ می‌رفتند، چرخها در پهلوی‌ آنها می‌رفت‌ و چون‌ آن‌ حیوانات‌ از زمین‌ بلند می‌شدند، چرخها بلند می‌شد.

20 و هرجایی‌ كه‌ روح‌ می‌رفت‌ آنها می‌رفتند، به‌ هر جا كه‌ روح‌ سیر می‌كرد و چرخها پیش‌ روی‌ آنها بلند می‌شد، زیرا كه‌ روح‌ حیوانات‌ در چرخها بود.

21 و چون‌ آنها می‌رفتند، اینها می‌رفت‌ و چون‌ آنها می‌ایستادند، اینها می‌ایستاد. و چون‌ آنها از زمین‌ بلند می‌شدند، چرخها پیش‌ روی‌ آنها از زمین‌ بلند می‌شد، زیرا روح‌ حیوانات‌ در چرخها بود.

22 و شباهت‌ فلكی‌ كه‌ بالای‌ سر حیوانات‌ بود مثل‌ منظر بلّورِ مهیب‌ بود و بالای‌ سر آنها پهن‌ شده‌ بود.

23 و بالهای‌ آنها زیر فلك‌ بسوی‌ یكدیگر مستقیم‌ بود و دو بال‌ هریك‌ از این‌ طرف‌ می‌پوشانید و دو بال‌ هر یك‌ از آن‌ طرف‌ بدنهای‌ آنها را می‌پوشانید.

24 و چون‌ می‌رفتند، من‌ صدای‌ بالهای‌ آنها را مانند صدای‌ آبهای‌ بسیار، مثل‌ آواز حضرت‌ اعلی‌ و صدای‌ هنگامه‌ را مثل‌ صدای‌ فوج‌ شنیدم‌؛ زیرا كه‌ چون‌ می‌ایستادند بالهای‌ خویش‌ را فرو می‌هشتند.

25 و چون‌ در حین‌ ایستادن‌ بالهای‌ خود را فرو می‌هشتند، صدایی‌ از فلكی‌ كه‌ بالای‌ سر آنها بود مسموع‌ می‌شد.

26 و بالای‌ فلكی‌ كه‌ بر سر آنها بود شباهتِ تختی‌ مثل‌ صورت‌ یاقوت‌ كبود بود و برآن‌ شباهتِ تخت‌، شباهتی‌ مثل‌ صورت‌ انسان‌ بر فوق‌ آن‌ بود.

27 و از منظر كمر او بطرف‌ بالا مثل‌ منظر برنج‌ تابان‌، مانند نمایش‌ آتش‌ در اندرون‌ آن‌ و گرداگردش‌ دیدم‌. و از منظر كمر او به‌ طرف‌ پایین‌ مثل‌ نمایش‌ آتشی‌ كه‌ از هر طرف‌ درخشان‌ بود دیدم‌.

28 مانند نمایش‌ قوس‌ قزح‌ كه‌ در روز باران‌ در ابر می‌باشد، همچنین‌ آن‌ درخشندگی‌ گرداگرد آن‌ بود. این‌ منظرِ شباهتِ جلال‌ یهوه‌ بودو چون‌ آن‌ را دیدم‌، به‌ روی‌ خود در افتادم‌ و آواز قائلی‌ را شنیدم‌،

 حزقيال 2

1 كه‌ مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ بر پایهای‌ خود بایست‌ تا با تو سخن‌ گویم‌.»

2 و چون‌ این‌ را به‌ من‌ گفت‌، روح‌ داخل‌ من‌ شده‌، مرا بر پایهایم‌ برپا نمود. و او را كه‌ با من‌ تكلّم‌ نمود شنیدم‌

3 كه‌ مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ من‌ تو را نزد بنی‌اسرائیل‌ می‌فرستم‌، یعنی‌ نزد امّت‌ فتنه‌ انگیزی‌ كه‌ به‌ من‌ فتنه‌ انگیخته‌اند. ایشان‌ و پدران‌ ایشان‌ تا به‌ امروز بر من‌ عصیان‌ ورزیده‌اند.

4 و پسران‌ ایشان‌ سخت‌ رو و قسیالقلب‌ هستند و من‌ تو را نزد ایشان‌ می‌فرستم‌ تا به‌ ایشان‌ بگویی‌: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید.

5 و ایشان‌ خواه‌ بشنوند و خواه‌ نشنوند، زیرا خاندان‌ فتنه‌انگیز می‌باشند، خواهند دانست‌ كه‌ نبی‌ای‌ در میان‌ ایشان‌ هست‌.

6 و تو ای‌ پسر انسان‌ از ایشان‌ مترس‌ و از سخنان‌ ایشان‌ بیم‌ مكن‌ اگرچه‌ خارها و شوكها با تو باشد و در میان‌ عقربها ساكن‌ باشی‌، امّا از سخنان‌ ایشان‌ مترس‌ و از رویهای‌ ایشان‌ هراسان‌ مشو، زیرا كه‌ ایشان‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز می‌باشند.

7 پس‌ كلام‌ مرا به‌ ایشان‌ بگو، خواه‌ بشنوند و خواه‌ نشنوند، چونكه‌ فتنه‌انگیز هستند.

8 و تو ای‌ پسر انسان‌ آنچه‌ را كه‌ من‌ به‌ تو می‌گویم‌ بشنو و مثل‌ این‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز عاصی‌ مشو بلكه‌ دهان‌ خود را گشوده‌، آنچه‌ را كه‌ من‌ به‌ تو می‌دهم‌ بخور.»

9 پس‌ نگریستم‌ و اینك‌ دستی‌ بسوی‌ من‌ دراز شد و در آن‌ طوماری‌ بود.

10 و آن‌ را پیش‌ من‌ بگشود كه‌ رو و پشتش‌ هر دو نوشته‌ بود و نوحه‌ وماتم‌ و وای‌ بر آن‌ مكتوب‌ بود.

 حزقيال 3

1 پس‌ مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ آنچه‌ را كه‌ می‌یابی‌ بخور. این‌ طومار را بخور و رفته‌، با خاندان‌ اسرائیل‌ متكلّم‌ شو.»

2 آنگاه‌ دهان‌ خود را گشودم‌ و او آن‌ طومار را به‌ من‌ خورانید.

3 و مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ شكم‌ خود را بخوران‌ و احشای‌ خویش‌ را از این‌ طوماری‌ كه‌ من‌ به‌ تو می‌دهم‌ پر كن‌.» پس‌ آن‌ را خوردم‌ و در دهانم‌ مثل‌ عسل‌ شیرین‌ بود.

4 و مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ بیا و نزد خاندان‌ اسرائیل‌ رفته‌، كلام‌ مرا برای‌ ایشان‌ بیان‌ كن‌.

5 زیرا كه‌ نزد امّت‌ غامض‌ زبان‌ و ثقیل‌ لِسان‌ فرستاده‌ نشدی‌، بلكه‌ نزد خاندان‌ اسرائیل‌.

6 نه‌ نزد قوم‌های‌ بسیار غامض‌ زبان‌ و ثقیل‌ لِسان‌ كه‌ سخنان‌ ایشان‌ را نتوانی‌ فهمید. یقیناً اگر تو را نزد آنها می‌فرستادم‌ به‌ تو گوش‌ می‌گرفتند.

7 امّا خاندان‌ اسرائیل‌ نمی‌خواهند تو را بشنوند زیرا كه‌ نمی‌خواهند مرا بشنوند. چونكه‌ تمامی‌ خاندان‌ اسرائیل‌ سخت‌ پیشانی‌ و قسیالقلب‌ هستند.

8 هان‌ من‌ روی‌ تو را در مقابل‌ روی‌ ایشان‌ سخت‌ خواهم‌ ساخت‌ و پیشانی‌ تو را در مقابل‌ پیشانی‌ ایشان‌ سخت‌ خواهم‌ گردانید.

9 بلكه‌ پیشانی‌ تو را مثل‌ الماس‌ از سنگ‌ خارا سخت‌تر گردانیدم‌. پس‌ از ایشان‌ مترس‌ و از رویهای‌ ایشان‌ هراسان‌ مباش‌، زیرا كه‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز می‌باشند.»

10 و مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ تمام‌ كلام‌ مرا كه‌ به‌ تو می‌گویم‌ در دل‌ خود جا بده‌ و به‌ گوشهای‌ خود استماع‌ نما.

11 و بیا و نزد اسیرانی‌ كه‌ از پسران‌ قوم‌ تو می‌باشند رفته‌، ایشان‌ را خطاب‌ كن‌ و خواه‌ بشنوند و خواه‌ نشنوند. به‌ ایشان‌ بگو:خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید.»

12 آنگاه‌ روح‌، مرا برداشت‌ و از عقب‌ خود صدای‌ گلبانگ‌ عظیمی‌ شنیدم‌ كه‌ «جلال‌ یهوه‌ از مقام‌ او متبارك‌ باد.»

13 و صدای‌ بالهای‌ آن‌ حیوانات‌ را كه‌ به‌ همدیگر برمی‌خوردند و صدای‌ چرخها را كه‌ پیش‌ روی‌ آنها بود و صدای‌ گُلبانگ‌ عظیمی‌ را (شنیدم‌).

14 آنگاه‌ روح‌ مرا برداشت‌ و بُرد و با تلخی‌ در حرارت‌ روح‌ خود رفتم‌ و دست‌ خداوند بر من‌ سنگین‌ می‌بود.

15 پس‌ به‌ تَلَّ اَبِیب‌ نزد اسیرانی‌ كه‌ نزد نهر خابور ساكن‌ بودند، رسیدم‌ و در مكانی‌ كه‌ ایشان‌ نشسته‌ بودند، در آنجا به‌ میان‌ ایشان‌ هفت‌ روز متحیر نشستم‌.

16 و بعد از انقضای‌ هفت‌ روز واقع‌ شد كه‌ كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

17 «ای‌ پسر انسان‌ تو را برای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ دیده‌بان‌ ساختم‌، پس‌ كلام‌ را از دهان‌ من‌ بشنو و ایشان‌ را از جانب‌ من‌ تهدید كن‌.

18 و حینی‌ كه‌ من‌ به‌ مرد شریر گفته‌ باشم‌ كه‌ البتّه‌ خواهی‌ مرد، اگر تو او را تهدید نكنی‌ و سخن‌ نگویی‌ تا آن‌ شریر را از طریق‌ زشت‌ او تهدید نموده‌، او را زنده‌ سازی‌، آنگاه‌ آن‌ شریر در گناهش‌ خواهد مرد، امّا خون‌ او را از دست‌ تو خواهم‌ طلبید.

19 لیكن‌ اگر تو مرد شریر را تهدید كنی‌ و او از شرارت‌ خود و طریق‌ بد خویش‌ بازگشت‌ نكند، او در گناه‌ خود خواهد مرد، امّا تو جان‌ خود را نجات‌ داده‌ای.

20 و اگر مرد عادل‌ از عدالت‌ خود برگردد و گناه‌ ورزد و من‌ سنگی‌ مصادم‌ پیش‌ وی‌ بنهم‌ تا بمیرد، چونكه‌ تو او را تهدید ننمودی‌، او در گناه‌ خود خواهد مرد وعدالتی‌ كه‌ بعمل‌ آورده‌ بود به‌ یاد آورده‌ نخواهد شد. لیكن‌ خون‌ او را از دست‌ تو خواهم‌ طلبید.

21 و اگر تو مرد عادل‌ را تهدید كنی‌ كه‌ آن‌ مرد عادل‌ گناه‌ نكند و او خطا نورزد البتّه‌ زنده‌ خواهد ماند، چونكه‌ تهدید پذیرفته‌ است‌ و تو جان‌ خود را نجات‌ داده‌ای‌.»

22 و دست‌ خداوند در آنجا بر من‌ نهاده‌ شد و او مرا گفت‌: «برخیز و به‌ هامون‌ بیرون‌ شو كه‌ در آنجا با تو سخن‌ خواهم‌ گفت‌.»

23 پس‌ برخاسته‌، به‌ هامون‌ بیرون‌ رفتم‌ و اینك‌ جلال‌ خداوند مثل‌ جلالی‌ كه‌ نزد نهر خابور دیده‌ بودم‌، در آنجا برپا شد و من‌ به‌ روی‌ خود درافتادم‌.

24 و روح‌ داخل‌ من‌ شده‌، مرا بر پایهایم‌ برپا داشت‌ و او مرا خطاب‌ كرده‌، گفت‌: «برو و خویشتن‌ را در خانه‌ خود ببند.

25 و امّا تو ای‌ پسر انسان‌ اینك‌ بندها بر تو خواهند نهاد و تو را به‌ آنها خواهند بست‌ امّا در میان‌ ایشان‌ بیرون‌ مرو.

26 و من‌ زبان‌ تو را به‌ كامت‌ خواهم‌ چسبانید تا گنگ‌ شده‌، برای‌ ایشان‌ ناصح‌ نباشی‌. زیرا كه‌ ایشان‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز می‌باشند.

27 امّا وقتی‌ كه‌ من‌ با تو تكلّم‌ نمایم‌، آنگاه‌ دهان‌ تو را خواهم‌ گشود و به‌ ایشان‌ خواهی‌ گفت‌: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید. آنگاه‌ آنكه‌ شنوا باشد بشنود و آنكه‌ ابا نماید ابا كند. زیرا كه‌ ایشان‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز می‌باشند.»

 حزقيال 4

1 «و تو نیز ای‌ پسر انسان‌ آجری‌ بگیر و آن‌ را پیش‌ روی‌ خود بگذار و شهر اورشلیم‌ را بر آن‌ نقش‌ نما.

2 و آن‌ را محاصره‌ كن‌ و در برابرش‌ برجها ساخته‌، سنگری‌ در مقابلش‌ برپا نما و به‌ اطرافش‌ اردو زده‌، منجنیقها به‌ هر سوی‌ آن‌ برپا كن‌.

3 و تابه‌ آهنین‌ برای‌ خود گرفته‌، آن‌ را در میان‌خود و شهر، دیواری‌ آهنین‌ بگذار و روی‌ خود را بر آن‌ بدار و محاصره‌ خواهد شد و تو آن‌ را محاصره‌ كن‌ تا آیتی‌ به‌ جهت‌ خاندان‌ اسرائیل‌ بشود.

4 پس‌ تو بر پهلوی‌ چپ‌ خود بخواب‌ و گناه‌ خاندان‌ اسرائیل‌ را بر آن‌ بگذار. موافق‌ شماره‌ روزهایی‌ كه‌ بر آن‌ بخوابی‌، گناه‌ ایشان‌ را متحمّل‌ خواهی‌ شد.

5 و من‌ سالهای‌ گناه‌ ایشان‌ را مطابق‌ شماره‌ روزها یعنی‌ سیصد و نود روز بر تو نهاده‌ام‌. پس‌ متحمّل‌ گناه‌ خاندان‌ اسرائیل‌ خواهی‌ شد.

6 و چون‌ اینها را به‌ انجام‌ رسانیده‌ باشی‌، باز به‌ پهلوی‌ راست‌ خود بخواب‌ و چهل‌ روز متحّمل‌ گناه‌ خاندان‌ یهودا خواهی‌ شد. هر روزی‌ را به‌ جهت‌ سالی‌ برای‌ تو قرار داده‌ام‌.

7 و بازوی‌ خود را برهنه‌ كرده‌، روی‌ به‌ محاصره‌ اورشلیم‌ بدار و به‌ ضدّ آن‌ نبوّت‌ كن‌.

8 و اینك‌ بندها بر تو می‌نهم‌ و تا روزهای‌ محاصره‌ات‌ را به‌ اتمام‌ نرسانیده‌ باشی‌ از پهلو به‌ پهلوی‌ دیگرت‌ نخواهی‌ غلطید.

9 پس‌ گندم‌ و جو و باقلا و عدس‌ و ارزن‌ و جُلبان‌ برای‌ خود گرفته‌، آنها را در یك‌ ظرف‌ بریز و خوراكی‌ از آنها برای‌ خود بپز و تمامی‌ روزهایی‌ كه‌ به‌ پهلوی‌ خود می‌خوابی‌، یعنی‌ سیصد و نود روز آن‌ را خواهی‌ خورد.

10 و غذایی‌ كه‌ می‌خوری‌ به‌ وزن‌ خواهد بود، یعنی‌ بیست‌ مثقال‌ برای‌ هر روز. وقت‌ به‌ وقت‌ آن‌ را خواهی‌ خورد.

11 و آب‌ را به‌ پیمایش‌ یعنی‌ سُدسِ یك‌ هین‌ خواهی‌ نوشید. آن‌ را وقت‌ به‌ وقت‌ خواهی‌ نوشید.

12 و قرصهای‌ نان‌ جو كه‌ می‌خوری‌، آنها را بر سرگین‌ انسان‌ در نظر ایشان‌ خواهی‌ پخت‌.

13 و خداوند فرمود به‌ همین‌ منوال‌ بنی‌اسرائیل‌ نان‌ نجس‌ در میان‌ امّت‌هایی‌ كه‌ من‌ ایشان‌ را به‌ میان‌ آنها پراكنده‌ می‌سازم‌ خواهند خورد.»

14 پس‌ گفتم‌: «آه‌ ای‌ خداوند یهوه‌ اینك‌ جان‌ من‌ نجس‌ نشده‌ و از طفولیت‌ خود تا به‌ حال‌ میته‌ یا دریده‌ شده‌ را نخورده‌ام‌ و خوراك‌ نجس‌ به‌ دهانم‌ نرفته‌ است‌.»

15 آنگاه‌ به‌ من‌ گفت‌: «بدان‌ كه‌ سرگین‌ گاو را به‌ عوض‌ سرگین‌ انسان‌ به‌ تو دادم‌، پس‌ نان‌ خود را بر آن‌ خواهی‌ پخت‌.»

16 و مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ اینك‌ من‌ عصای‌ نان‌ را در اورشلیم‌ خواهم‌ شكست‌ و نان‌ را به‌ وزن‌ و عُسرت‌ خواهند خورد و آب‌ را به‌ پیمایش‌ و حیرت‌ خواهند نوشید.

17 زیرا كه‌ محتاج‌ نان‌ و آب‌ خواهند شد و به‌ حیرت‌ بر یكدیگر نظر خواهند انداخت‌ و به‌ سبب‌ گناهان‌ خود گداخته‌ خواهند شد.

 حزقيال 5

1 «و تو ای‌ پسر انسان‌ برای‌ خود تیغی‌ تیز بگیر و آن‌ را مثل‌ اُستره‌ حَجّام‌ به‌ جهت‌ خود بكار برده‌، آن‌ را بر سر و ریش‌ خود بگذران‌ و ترازویی‌ گرفته‌، مویها را تقسیم‌ كن‌.

2 و چون‌ روزهای‌ محاصره‌ را به‌ اتمام‌ رسانیده‌ باشی‌، یك‌ ثلث‌ را در میان‌ شهر به‌ آتش‌ بسوزان‌ و یك‌ ثلث‌ را گرفته‌، اطراف‌ آن‌ را با تیغ‌ بزن‌ و ثلث‌ دیگر را به‌ بادها بپاش‌ و من‌ در عقب‌ آنها شمشیری‌ خواهم‌ فرستاد.

3 و اندكی‌ از آن‌ را گرفته‌، آنها را در دامن‌ خود ببند.

4 و باز قدری‌ از آنها را بگیر و آنها را در میان‌ آتش‌ انداخته‌، آنها را به‌ آتش‌ بسوزان‌ و آتشی‌ برای‌ تمام‌ خاندان‌ اسرائیل‌ از آن‌ بیرون‌ خواهد آمد.»

5 خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «من‌ این‌ اورشلیم‌ را در میان‌ امّت‌ها قرار دادم‌ و كشورها را بهر طرف‌ آن‌.

6 و او از احكام‌ من‌ بدتر از امّت‌ها و از فرایض‌ من‌ بدتر از كشورهایی‌ كه‌ گرداگرد او می‌باشد، عصیان‌ ورزیده‌ است‌ زیرا كه‌ اهل‌ اواحكام‌ مرا ترك‌ كرده‌، به‌ فرایض‌ من‌ سلوك‌ ننموده‌اند.»

7 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «چونكه‌ شما زیاده‌ از امّت‌هایی‌ كه‌ گرداگرد شما می‌باشند غوغا نمودید و به‌ فرایض‌ من‌ سلوك‌ نكرده‌، احكام‌ مرا بعمل‌ نیاوردید، بلكه‌ موافق‌ احكام‌ امّت‌هایی‌ كه‌ گرداگرد شما می‌باشند نیز عمل‌ ننمودید،

8 لهذا خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: من‌ اینك‌ من‌ به‌ ضدّ تو هستم‌ و در میان‌ تو به‌ نظر امّت‌ها داوریها خواهم‌ نمود.

9 و با تو به‌ سبب‌ جمیع‌ رجاساتت‌ كارها خواهم‌ كرد كه‌ قبل‌ از این‌ نكرده‌ باشم‌ و مثل‌ آنها هم‌ دیگر نخواهم‌ كرد.

10 بنابراین‌ پدران‌ در میان‌ تو پسران‌ را خواهند خورد و پسران‌ پدران‌ خویش‌ را خواهند خورد و بر تو داوریها نموده‌، تمامی‌ بقیت‌ تو را بسوی‌ هر باد پراكنده‌ خواهم‌ ساخت‌.»

11 لهذا خداوند یهوه‌ می‌گوید: «به‌ حیات‌ خودم‌ قَسَم‌ چونكه‌ تو مَقدس‌ مرا بتمامی‌ رجاسات‌ و جمیع‌ مكروهات‌ خویش‌ نجس‌ ساختی‌، من‌ نیز البتّه‌ تو را منقطع‌ خواهم‌ ساخت‌ و چشم‌ من‌ شفقت‌ نخواهد نمود و من‌ نیز رحمت‌ نخواهم‌ فرمود.

12 یك‌ ثلث‌ تو در میانت‌ از وبا خواهند مرد و از گرسنگی‌ تلف‌ خواهند شد. و یك‌ ثلث‌ به‌ اطرافت‌ به‌ شمشیر خواهند افتاد و ثلث‌ دیگر را بسوی‌ هر باد پراكنده‌ ساخته‌، شمشیر را در عقب‌ ایشان‌ خواهم‌ فرستاد.

13 پس‌ چون‌ غضب‌ من‌ به‌ اتمام‌ رسیده‌ باشد و حدّت‌ خشم‌ خویش‌ را بر ایشان‌ ریخته‌ باشم‌، آنگاه‌ پشیمان‌ خواهم‌ شد. و چون‌ حدّت‌ خشم‌ خویش‌ را بر ایشان‌ به‌ اتمام‌ رسانیده‌ باشم‌، آنگاه‌ خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ این‌ را در غیرت‌ خویش‌ گفته‌ام‌.

14 و تو را در نظر همۀ رهگذریان‌ در میان‌ امّت‌هایی‌ كه‌ به‌ اطراف‌ تو می‌باشند، به‌ خرابی‌ و رسوایی‌ تسلیم‌ خواهم‌ نمود.

15 و چون‌ بر تو به‌ خشم‌ و غضب‌ و سرزنشهای‌ سخت‌ داوری‌ كرده‌ باشم‌، آنگاه‌ این‌ موجد عار و مذمت‌ و عبرت‌ و دهشت‌ برای‌ امّت‌هایی‌ كه‌ به‌ اطراف‌ تو می‌باشند خواهد بود. من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ این‌ را گفتم‌.

16 و چون‌ تیرهای‌ بد قحطی‌ را كه‌ برای‌ هلاكت‌ می‌باشد و من‌ آنها را به‌ جهت‌ خرابی‌ شما می‌فرستم‌ در میان‌ شما انداخته‌ باشم‌، آنگاه‌ قحط‌ را بر شما سخت‌تر خواهم‌ گردانید و عصای‌ نان‌ شما را خواهم‌ شكست‌.

17 و قحط‌ و حیوانات‌ درنده‌ در میان‌ تو خواهم‌ فرستاد تا تو را بی‌اولاد گردانند و وبا و خون‌ از میان‌ تو عبور خواهد كرد و شمشیری‌ بر تو وارد خواهم‌ آورد. من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ این‌ را گفتم‌.»

 حزقيال 6

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌ نظر خود را بر كوههای‌ اسرائیل‌ بدوز و درباره‌ آنها نبوّت‌ كن‌.

3 و بگو: ای‌ كوههای‌ اسرائیل‌ كلام‌ خداوند یهوه‌ را بشنوید! خداوند یهوه‌ به‌ كوهها و تلّها و وادیها و درهّها چنین‌ می‌فرماید: اینك‌ من‌ شمشیری‌ بر شما می‌آورم‌ و مكان‌های‌ بلند شما را خراب‌ خواهم‌ كرد.

4 و مذبح‌های‌ شما منهدم‌ و تمثالهای‌ شمسی‌ شما شكسته‌ خواهد شد و كشتگان‌ شما را پیش‌ بتهای‌ شما خواهم‌ انداخت‌.

5 و لاشهای‌ بنی‌اسرائیل‌ را پیش‌ بتهای‌ ایشان‌ خواهم‌ گذاشت‌ و استخوانهای‌ شما را گرداگرد مذبح‌های‌ شماخواهم‌ پاشید.

6 و در جمیع‌ مساكن‌ شما شهرها خراب‌ و مكان‌های‌ بلند ویران‌ خواهد شد تا آنكه‌ مذبح‌های‌ شما خراب‌ و ویران‌ شود و بتهای‌ شما شكسته‌ و نابود گردد و تمثالهای‌ شمسی‌ شما منهدم‌ و اعمال‌ شمامحو شود.

7 و چون‌ كشتگان‌ شما در میان‌ شما بیفتند، آنگاه‌ خواهی‌ دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

8 امّا بقیتی‌ نگاه‌ خواهم‌ داشت‌. و چون‌ در میان‌ كشورها پراكنده‌ شوید، بقیۀالسّیف‌ شما در میان‌ امّت‌ها ساكن‌ خواهند شد.

9 و نجات‌یافتگان‌ شما در میان‌ امّت‌ها در جایی‌ كه‌ ایشان‌ را به‌ اسیری‌ برده‌اند مرا یاد خواهند داشت‌. چونكه‌ دل‌ زناكار ایشان‌ را كه‌ از من‌ دور شده‌ است‌ خواهم‌ شكست‌ و چشمان‌ ایشان‌ را كه‌ در عقب‌ بتهای‌ ایشان‌ زنا كرده‌ است‌ - پس‌ خویشتن‌ را به‌ سبب‌ اعمال‌ زشتی‌ كه‌ در همه‌ رجاسات‌ خود نموده‌اند مكروه‌ خواهند داشت‌.

10 و خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌ و عبث‌ نگفتم‌ كه‌ این‌ بلا را بر ایشان‌ وارد خواهم‌ آورد.»

11 خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «به‌ دست‌ خود بزن‌ و پای‌ خود را بر زمین‌ بكوب‌ و بگو: وای‌ بر تمامی‌ رجاسات‌ شریر خاندان‌ اسرائیل‌ زیرا كه‌ به‌ شمشیر و قحط‌ و وباخواهد افتاد.

12 آنكه‌ دور باشد به‌ وبا خواهد مُرد و آنكه‌ نزدیك‌ است‌ به‌ شمشیر خواهد افتادو آنكه‌ باقی‌ مانده‌ و در محاصره‌ باشد از گرسنگی‌ خواهد مُرد و من‌ حدّت‌ خشم‌ خود را بر ایشان‌ به‌ اتمام‌ خواهم‌ رسانید.

13 و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌، هنگامی‌ كه‌ كشتگان‌ ایشان‌ در میان‌ بتهای‌ ایشان‌ به‌ اطراف‌ مذبح‌های‌ ایشان‌، بر هر تلّ بلند و بر قلّه‌های‌ تمام‌ كوهها و زیر هر درخت‌ سبز و زیرهر بلوط‌ كَشَن‌، در جایی‌ كه‌ هدایای‌ خوشبو برای‌ همه‌ بتهای‌ خود می‌گذرانیدند یافت‌ خواهند شد.

14 و دست‌ خود را بر ایشان‌ دراز كرده‌، زمین‌ را در تمام‌ مسكن‌های‌ ایشان‌ خرابتر و ویرانتر از بیابان‌ دِبْلَه‌ خواهم‌ ساخت‌. پس‌ خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.»

 حزقيال 7

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «و تو ای‌ پسر انسان‌ (بگو): خداوند یهوه‌ به‌ زمین‌ اسرائیل‌ چنین‌ می‌گوید: انتهایی‌ بر چهار گوشه‌ زمین‌ انتها رسیده‌ است‌.

3 الا´ن‌ انتها بر تو رسیده‌ است‌ و من‌ خشم‌ خود را بر تو وارد آورده‌ام‌ و بر وفق‌ راههایت‌ ترا داوری‌ نموده‌، تمامی‌ رجاساتت‌ را بر تو خواهم‌ نهاد.

4 و چشم‌ من‌ برتو شفقت‌ نخواهد كرد و رحمت‌ نخواهم‌ فرمود بلكه‌ راههای‌ تو را بر تو خواهم‌ نهاد و رجاسات‌ تو در میانت‌ خواهد بود. پس‌ خواهی‌ دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.»

5 خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «بلا هان‌ بلای‌ واحد می‌آید!

6 انتهایی‌ می‌آید، انتهایی‌ می‌آید و به‌ ضّد تو بیدار شده‌ است‌. هان‌ می‌آید.

7 ای‌ ساكن‌ زمین‌ اجل‌ تو بر تو می‌آید. وقت‌ معین‌ می‌آید و آن‌ روز نزدیك‌ است‌. روز هنگامه‌ خواهد شد و نه‌ روز آواز شادمانی‌ بر كوهها.

8 الا´ن‌ عنقریب‌ غضب‌ خود را بر تو خواهم‌ ریخت‌ و خشم‌ خویش‌ را بر تو به‌ اتمام‌ رسانیده‌، تو را موافق‌ راههایت‌ داوری‌ خواهم‌ نمود و جمیع‌ رجاساتت‌ را بر تو خواهم‌ نهاد.

9 و چشم‌ من‌ شفقت‌ نخواهد كرد و رحمت‌ نخواهم‌ فرمود، بلكه‌ مكافات‌ راههایت‌ را به‌ تو خواهم‌ رسانید و رجاسات‌ تو در میانت‌ خواهد بود و خواهید دانست‌ كه‌ زننده‌ تومن‌ یهوه‌ هستم‌.

10 اینك‌ آنروز هان‌ می‌آید! اجل‌ تو بیرون‌ آمده‌ و عصا شكوفه‌ آورده‌ و تكبّر، گُل‌ كرده‌ است.

11 ظلم‌ عصای‌ شرارت‌ گشته‌ است‌. از ایشان‌ و از جمعیت‌ ایشان‌ و از ازدحام‌ ایشان‌ چیزی‌ باقی‌ نیست‌ و در میان‌ ایشان‌ حشمتی‌ نمانده‌ است‌.

12 وقت‌ می‌آید و آنروز نزدیك‌ است‌. پس‌ مشتری‌ شادی‌ نكند و فروشنده‌ ماتم‌ نگیرد، زیرا كه‌ خشم‌ بر تمامی‌ جمعیت‌ ایشان‌ قرار گرفته‌ است‌.

13 زیرا كه‌ فروشندگان‌ اگر چه‌ در میان‌ زندگان‌ زنده‌ مانند، به‌ آنچه‌ فروخته‌ باشند نخواهند برگشت‌، چونكه‌ غضب‌ بر تمامی‌ جمعیت‌ ایشان‌ قرار گرفته‌ است‌. ایشان‌ نخواهند برگشت‌ و هیچكس‌ به‌ گناه‌ خویش‌ زندگی‌ خود را تقویت‌ نخواهد داد.

14 كَرِنّا را نواخته‌ و همه‌ چیز را مهیا ساخته‌اند، امّا كسی‌ به‌ جنگ‌ نمی‌رود. زیرا كه‌ غضب‌ من‌ بر تمامی‌ جمعیت‌ ایشان‌ قرار گرفته‌ است‌.

15 شمشیر در بیرون‌ است‌ و وبا و قحط‌ در اندرون‌. آنكه‌ در صحرا است‌ به‌ شمشیر می‌میرد و آنكه‌ در شهر است‌ قحط‌ و وبا او را هلاك‌ می‌سازد.

16 و رستگاران‌ ایشان‌ فرار می‌كنند و مثل‌ فاخته‌های‌ درهّها بر كوهها می‌باشند. و هر كدام‌ از ایشان‌ به‌ سبب‌ گناه‌ خود ناله‌ می‌كنند.

17 همه‌ دستها سُست‌ شده‌ و جمیع‌ زانوها مثل‌ آب‌ بی‌تاب‌ گردیده‌ است‌.

18 و پلاس‌ در بر می‌كنند و وحشت‌ ایشان‌ را می‌پوشاند و بر همه‌ چهره‌ها خجلت‌ و بر جمیع‌ سرها گری‌ می‌باشد.

19 نقره‌ خود را در كوچه‌ها می‌ریزند و طلای‌ ایشان‌ مثل‌ چیز نجس‌ می‌باشد. نقره‌ و طلای‌ ایشان‌ در روز غضب‌ خداوند ایشان‌ را نتواند رهانید. جانهای‌ خود را سیر نمی‌كنند و بطنهای‌ خویش‌ را پر نمی‌سازند زیرا گناه‌ ایشان‌ سنگ‌ مصادم‌ آنها شده‌ است‌.

20 «و او زیبایی‌ زینت‌ خود را در كبریایی‌ قرار داده‌ بود، امّا ایشان‌ بتهای‌ مكروهات‌ و رجاسات‌ خویش‌ را در آن‌ ساختند. بنابراین‌ آن‌ را برای‌ ایشان‌ مثل‌ چیز نجس‌ خواهم‌ گردانید.

21 و آن‌ را به‌ دست‌ غریبان‌ به‌ تاراج‌ و به‌ شریران‌ جهان‌ به‌ غارت‌ خواهم‌ داد و آن‌ را بی‌عصمت‌ خواهند ساخت‌.

22 و روی‌ خود را از ایشان‌ خواهم‌ برگردانید و مكان‌ مستور مرا بی‌عصمت‌ خواهند نمود و ظالمان‌ داخل‌ آن‌ شده‌، آن‌ را بی‌عصمت‌ خواهند ساخت‌.

23 زنجیر را بساز، زیرا كه‌ زمین‌ از جرمهای‌ خونریزی‌ پر است‌ و شهر از ظلم‌ مملّو.

24 و اشرار امّت‌ها را خواهم‌ آورد و در خانه‌های‌ ایشان‌ تصرّف‌ خواهند نمود و تكبّر زورآوران‌ را زایل‌ خواهم‌ ساخت‌ و آنها مكان‌های‌ مقدّس‌ ایشان‌ را بی‌عصمت‌ خواهند نمود.

25 هلاكت‌ می‌آید و سلامتی‌ را خواهند طلبید، امّا یافت‌ نخواهد شد.

26 مصیبت‌ بر مصیبت‌ می‌آید و آوازه‌ بر آوازه‌ مسموع‌ می‌شود. رؤیا از نبی‌ می‌طلبند، امّا شریعت‌ از كاهنان‌ و مشورت‌ از مشایخ‌ نابود شده‌ است‌.

27 پادشاه‌ ماتم‌ می‌گیرد و رئیس‌ به‌ حیرت‌ ملبّس‌ می‌شود و دستهای‌ اهل‌ زمین‌ می‌لرزد. و موافق‌ راههای‌ ایشان‌ با ایشان‌ عمل‌ خواهم‌ نمود و بر وفق‌ استحقاق‌ ایشان‌ ایشان‌ را داوری‌ خواهم‌ نمود. پس‌ خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌؟»

 حزقيال 8

1 و در سال‌ ششم‌ در روز پنجم‌ از ماه‌ ششم‌،چون‌ من‌ در خانه‌ خود نشسته‌ بودم‌ و مشایخ‌ یهودا پیش‌ من‌ نشسته‌ بودند، آنگاه‌ دست‌خداوند یهوه‌ در آنجا بر من‌ فرود آمد.

2 و دیدم‌ كه‌ اینك‌ شبیهی‌ مثل‌ صورت‌ آتش‌ بود یعنی‌ از نمایش‌ كمر او تا پایین‌ آتش‌ و از كمر او تا بالا مثل‌ منظر درخشندگی‌ مانند صورت‌ برنج‌ لامع‌ ظاهر شد.

3 و شبیه‌ دستی‌ دراز كرده‌، موی‌ پیشانی‌ مرا بگرفت‌ و روح‌، مرا در میان‌ زمین‌ و آسمان‌ برداشت‌ و مرا در رؤیاهای‌ خدا به‌ اورشلیم‌ نزد دهنه‌ دروازه‌ صحن‌ اندرونی‌ كه‌ بطرف‌ شمال‌ متوجّه‌ است‌ بُرد كه‌ در آنجا نشیمنِ تمثالِ غیرتِ غیرت‌انگیز می‌باشد.

4 و اینك‌ جلال‌ خدای‌ اسرائیل‌ مانند آن‌ رؤیایی‌ كه‌ در هامون‌ دیده‌ بودم‌ ظاهر شد.

5 و او مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ چشمان‌ خود را بسوی‌ راه‌ شمال‌ برافراز!» و چون‌ چشمان‌ خود را بسوی‌ راه‌ شمال‌ برافراشتم‌، اینك‌ بطرف‌ شمالی‌ دروازه‌ مذبحْ این‌ تمثالِ غیرتْ در مدخل‌ ظاهر شد.

6 و او مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ آیا تو آنچه‌ را كه‌ ایشان‌ می‌كنند می‌بینی‌؟ یعنی‌ رجاسات‌ عظیمی‌ كه‌ خاندان‌ اسرائیل‌ در اینجا می‌كنند تا از مَقْدَس‌ خود دور بشوم‌؟ امّا باز رجاسات‌ عظیم‌تر خواهی‌ دید.»

7 پس‌ مرا به‌ دروازه‌ صحن‌ آورد و دیدم‌ كه‌ اینك‌ سوراخی‌ در دیوار است‌.

8 و او مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ دیوار را بكن‌.» و چون‌ دیوار را كَنْدَم‌، اینك‌ دروازه‌ای‌ پدید آمد.

9 و او مرا گفت‌: «داخل‌ شو و رجاسات‌ شَنیعی‌ را كه‌ ایشان‌ در اینجا می‌كنند ملاحظه‌ نما.»

10 پس‌ چون‌ داخل‌ شدم‌، دیدم‌ كه‌ هرگونه‌ حشرات‌ و حیوانات‌ نجس‌ و جمیع‌ بتهای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ بر دیوار از هر طرف‌ نقش‌ شده‌ بود.

11 وهفتاد نفر از مشایخ‌ خاندان‌ اسرائیل‌ پیش‌ آنها ایستاده‌ بودند و یازنیا ابن‌ شافان‌ در میان‌ ایشان‌ ایستاده‌ بود و هركس‌ مجمره‌ای‌ در دست‌ خود داشت‌ و بوی‌ ابر بخور بالا می‌رفت‌.

12 و او مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ آیا آنچه‌ را كه‌ مشایخ‌ خاندان‌ اسرائیل‌ در تاریكی‌ و هركس‌ در حجره‌های‌ بتهای‌ خویش‌ می‌كنند دیدی‌؟ زیرا می‌گویند كه‌ خداوند ما را نمی‌بیند و خداوند این‌ زمین‌ را ترك‌ كرده‌ است‌.

13 و به‌ من‌ گفت‌ كه‌ باز رجاسات‌ عظیم‌تر از اینهایی‌ كه‌ اینان‌ می‌كنند خواهی‌ دید.»

14 پس‌ مرا به‌ دهنه‌ دروازه‌ خانه‌ خداوند كه‌ بطرف‌ شمال‌ بود آورد. و اینك‌ در آنجا بعضی‌ زنان‌ نشسته‌، برای‌ تَمُّوز می‌گریستند.

15 و او مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ آیا این‌ را دیدی‌؟ باز رجاسات‌ عظیم‌تر از اینها را خواهی‌ دید.»

16 پس‌ مرا به‌ صحن‌ اندرونی‌ خانه‌ خداوند آورد. و اینك‌ نزد دروازه‌ هیكل‌ خداوند در میان‌ رواق‌ و مذبح‌ به‌ قدر بیست‌ و پنج‌ مرد بودند كه‌ پُشتهای‌ خود را بسوی‌ هیكل‌ خداوند و رویهای‌ خویش‌ را بسوی‌ مشرق‌ داشتند و آفتاب‌ را بطرف‌ مشرق‌ سجده‌ می‌نمودند.

17 و به‌ من‌ گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ این‌ را دیدی‌؟ آیا برای‌ خاندان‌ یهودا بجا آوردن‌ این‌ رجاسات‌ كه‌ در اینجا بجا می‌آورند سهل‌ است‌؟ زیرا كه‌ زمین‌ را از ظلم‌ مملّو ساخته‌اند و برای‌ هیجان‌ خشم‌ من‌ برمی‌گردند و هان‌ شاخه‌ را به‌ بینی‌ خود می‌گذارند.

18 بنابراین‌ من‌ نیز در غضب‌، عمل‌ خواهم‌ نمود و چشم‌ من‌ شفقت‌ نخواهد كرد و رحمت‌ نخواهم‌ فرمود و اگرچه‌ به‌ آواز بلند به‌گوش‌ من‌ بخوانند، ایشان‌ را اجابت‌ نخواهم‌ نمود.»

 حزقيال 9

1 و او به‌ آواز بلند به‌ گوش‌ من‌ ندا كرده‌، گفت‌:«وكلای‌ شهر را نزدیك‌ بیاور و هركس‌ آلت‌ خراب‌ كننده‌ خود را در دست‌ خود بدارد.»

2 و اینك‌ شش‌ مرد از راه‌ دروازه‌ بالایی‌ كه‌ بطرف‌ شمال‌ متوجّه‌ است‌ آمدند و هركس‌ تبر خود را در دستش‌ داشت‌. و در میان‌ ایشان‌ یك‌ مرد ملبّس‌ شده‌ به‌ كتان‌ بود و دوات‌ كاتب‌ در كمرش‌. و ایشان‌ داخل‌ شده‌، نزد مذبح‌ برنجین‌ ایستادند.

3 و جلال‌ خدای‌ اسرائیل‌ از روی‌ آن‌ كروبی‌ كه‌ بالای‌ آن‌ بود به‌ آستانه‌ خانه‌ برآمد و به‌ آن‌ مردی‌ كه‌ به‌ كتان‌ ملبّس‌ بود و دوات‌ كاتب‌ را در كمر داشت‌ خطاب‌ كرد.

4 و خداوند به‌ او گفت‌: «از میان‌ شهر یعنی‌ از میان‌ اورشلیم‌ بگذر و بر پیشانی‌ كسانی‌ كه‌ به‌ سبب‌ همه‌ رجاساتی‌ كه‌ در آن‌ كرده‌ می‌شود آه‌ و ناله‌ می‌كنند نشانی‌ بگذار.

5 و به‌ آنان‌ به‌ سمع‌ من‌ گفت‌ كه‌ در عقب‌ او از شهر بگذرید و هلاك‌ سازید و چشمان‌ شما شفقت‌ نكند و ترحّم‌ منمایید.

6 پیران‌ و جوانان‌ و دختران‌ و اطفال‌ و زنان‌ را تماماً به‌ قتل‌ رسانید، امّا به‌ هر كسی‌ كه‌ این‌ نشان‌ را دارد نزدیك‌ مشوید و از قدس‌ من‌ شروع‌ كنید.» پس‌ از مردان‌ پیری‌ كه‌ پیش‌ خانه‌ بودند شروع‌ كردند.

7 و به‌ ایشان‌ فرمود: «خانه‌ را نجس‌ سازید و صحنها را از كشتگان‌ پر ساخته‌، بیرون‌ آیید.» پس‌ بیرون‌ آمدند و در شهر به‌ كُشتن‌ شروع‌ كردند.

8 و چون‌ ایشان‌ می‌كشتند و من‌ باقی‌ مانده‌ بودم‌، به‌روی‌ خود در افتاده‌، استغاثه‌ نمودم‌ و گفتم‌: «آه‌ ای‌ خداوند یهوه‌ آیا چون‌ غضب‌ خود را بر اورشلیم‌ می‌ریزی‌ تمامی‌ بقیه‌ اسرائیل‌ را هلاك‌ خواهی‌ ساخت‌؟»

9 او مرا جواب‌ داد: «گناه‌ خاندان‌ اسرائیل‌ و یهودا بی‌نهایت‌ عظیم‌ است‌ و زمین‌ از خون‌ مملّو و شهر از ستم‌ پر است‌. زیرا می‌گویند: خداوند زمین‌ را ترك‌ كرده‌ است‌ و خداوند نمی‌بیند.

10 پس‌ چشم‌ من‌ نیز شفقت‌ نخواهد كرد و من‌ رحمت‌ نخواهم‌ فرمود، بلكه‌ رفتار ایشان‌ را بر سر ایشان‌ خواهم‌ آورد.»

11 و اینك‌ آن‌ مردی‌ كه‌ به‌ كتان‌ ملبّس‌ بود و دوات‌ را در كمر داشت‌، جواب‌ داد و گفت‌: «به‌ نَهْجی‌ كه‌ مرا امر فرمودی‌ عمل‌ نمودم‌.»

 حزقيال 10

1 پس‌ نگریستم‌ و اینك‌ بر فَلَكی‌ كه‌ بالای سر كروبیان‌ بود، چیزی‌ مثل‌ سنگ‌ یاقوت‌ كبود و مثل‌ نمایش‌ شبیه‌ تخت‌ بر زَبَر آنها ظاهر شد.

2 و آن‌ مرد را كه‌ به‌ كتان‌ ملبّس‌ بود خطاب‌ كرده‌ گفت‌: «در میان‌ چرخها در زیر كروبیان‌ برو و دستهای‌ خود را از اخگرهای‌ آتشی‌ كه‌ در میان‌ كروبیان‌ است‌ پر كن‌ و بر شهر بپاش‌.» و او در نظر من‌ داخل‌ شد.

3 و چون‌ آن‌ مرد داخل‌ شد، كروبیان‌ بطرف‌ راست‌ خانه‌ ایستاده‌ بودند و ابر، صحن‌ اندرونی‌ را پر كرد.

4 و جلال‌ خداوند از روی‌ كروبیان‌ به‌ آستانه‌ خانه‌ برآمد و خانه‌ از ابر پر شد و صحن‌ از فروغ‌ جلال‌ خداوند مملّو گشت‌.

5 و صدای‌ بالهای‌ كروبیان‌ تا به‌ صحن‌ بیرونی‌، مثل‌ آواز خدای‌ قادر مطلق‌ حینی‌ كه تكلّم‌ می‌كند، مسموع‌ شد.

6 و چون‌ آن‌ مرد را كه‌ ملبّس‌ به‌ كتان‌ بود امر فرموده‌، گفت‌ كه‌ «آتش‌ را از میان‌ چرخها از میان‌ كروبیان‌ بردار.» آنگاه‌ داخل‌ شده‌، نزد چرخها ایستاد.

7 و یكی‌ از كروبیان‌ دست‌ خود را از میان‌ كروبیان‌ به‌ آتشی‌ كه‌ در میان‌ كروبیان‌ بود دراز كرده‌، آن‌ را برداشت‌ و به‌ دست‌ آن‌ مردی‌ كه‌ به‌ كتان‌، ملبّس‌ بود نهاد و او آن‌ را گرفته‌، بیرون‌ رفت‌.

8 و در كروبیان‌ شبیه‌ صورت‌ دست‌ انسان‌ زیر بالهای‌ ایشان‌ ظاهر شد.

9 و نگریستم‌ و اینك‌ چهار چرخ‌ به‌ پهلوی‌ كروبیان‌ یعنی‌ یك‌ چرخ‌ به‌ پهلوی‌ یك‌ كروبی‌ و چرخ‌ دیگر به‌ پهلوی‌ كروبی‌ دیگر ظاهر شد. و نمایش‌ چرخها مثل‌ صورت‌ سنگ‌ زبرجد بود.

10 و امّا نمایش‌ ایشان‌ چنین‌ بود. آن‌ چهار را یك‌ شباهت‌ بود كه‌ گویا چرخ‌ در میان‌ چرخ‌ باشد.

11 و چون‌ آنها می‌رفت‌ بر چهار جانب‌ خود می‌رفت‌ و حینی‌ كه‌ می‌رفت‌ به‌ هیچ‌ سو میل‌ نمی‌كرد، بلكه‌ به‌ جایی‌ كه‌ سر به‌ آن‌ متوجّه‌ می‌شد از عقب‌ آن‌ می‌رفت‌. و چون‌ می‌رفت‌ به‌ هیچ‌ سو میل‌ نمی‌كرد.

12 و تمامی‌ بدن‌ و پشتها و دستها و بالهای‌ ایشان‌ و چرخها یعنی‌ چرخهایی‌ كه‌ آن‌ چهار داشتند از هر طرف‌ پر از چشمها بود.

13 و به‌ سمع‌ من‌ به‌ آن‌ چرخها ندا در دادند كه‌ «ای‌ چرخها!»

14 و هر یك‌ را چهار رو بود. روی‌ اوّل‌ روی‌ كروبی‌ بود و روی‌ دوّم‌ روی‌ انسان‌ و سوّم‌ روی‌ شیر و چهارم‌ روی‌ عقاب‌.

15 پس‌ كروبیان‌ صعود كردند. این‌ همان‌ حیوان‌ است‌ كه‌ نزد نهر خابُور دیده‌ بودم‌.

16 و چون‌كروبیان‌ می‌رفتند، چرخها به‌ پهلوی‌ ایشان‌ می‌رفت‌ و چون‌ كروبیان‌ بالهای‌ خود را برافراشته‌، از زمین‌ صعود می‌كردند، چرخها نیز از پهلوی‌ ایشان‌ برنمی‌گشت‌.

17 چون‌ ایشان‌ می‌ایستادند آنها می‌ایستاد و چون‌ ایشان‌ صعود می‌نمودند، آنها با ایشان‌ صعود می‌نمود، زیرا كه‌ روح‌ حیوان‌ در آنها بود.

18 و جلال‌ خداوند از بالای‌ آستانه‌ خانه‌ بیرون‌ آمد و بر زَبَرِ كروبیان‌ قرار گرفت‌.

19 و چون‌ كروبیان‌ بیرون‌ رفتند، بالهای‌ خود را برافراشته‌، به‌ نظر من‌ از زمین‌ صعود نمودند. و چرخها پیش‌ روی‌ ایشان‌ بود و نزد دهنه‌ دروازه‌ شرقی‌ خانه‌ خداوند ایستادند. و جلال‌ خدای‌ اسرائیل‌ از طرف‌ بالا بر ایشان‌ قرار گرفت‌.

20 این‌ همان‌ حیوان‌ است‌ كه‌ زیر خدای‌ اسرائیل‌ نزد نهر خابُور دیده‌ بودم‌، پس‌ فهمیدم‌ كه‌ اینان‌ كروبیانند.

21 هر یك‌ را چهار روی‌ و هر یك‌ را چهار بال‌ بود و زیر بالهای‌ ایشان‌ شبیه‌ دستهای‌ انسان‌ بود.

22 و امّا شبیه‌ رویهای‌ ایشان‌ چنین‌ بود. همان‌ رویها بود كه‌ نزد نهر خابُور دیده‌ بودم‌. هم‌ نمایش‌ ایشان‌ و هم‌ خود ایشان‌ (چنان‌ بودند) و هر یك‌ به‌ راه‌ مستقیم‌ می‌رفت‌.

 حزقيال 11

1 و روح‌ مرا برداشته‌، به‌ دروازه‌ شرقی خانه‌ خداوند كه‌ بسوی‌ مشرق‌ متوجّه‌ است‌ آورد. و اینك‌ نزد دهنه‌ دروازه‌ بیست‌ و پنج‌ مرد بودند و در میان‌ ایشان‌ یازَنْیا ابن‌ عَزُّور و فَلَطیا ابن‌ بنایا رؤسای‌ قوم‌ را دیدم‌.

2 و او مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌ اینها آن‌ كسانی‌ می‌باشند كه‌ تدابیر فاسد می‌كنند و در این‌ شهر مشورتهای‌ قبیح‌ می‌دهند.

3 و می‌گویند وقت‌ نزدیك‌ نیست‌ كه‌ خانه‌ها را بنا نماییم‌، بلكه‌ این‌ شهر دیگ‌ است‌ و ماگوشت‌ می‌باشیم‌.

4 بنابراین‌ برای‌ ایشان‌ نبوّت‌ كن‌. ای‌ پسر انسان‌ نبوّت‌ كن‌.»

5 آنگاه‌ روح‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، مرا فرمود: «بگو كه‌ خداوند چنین‌ می‌فرماید: ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ شما به‌ اینطور سخن‌ می‌گویید و امّا من‌ خیالات‌ دل‌ شما را می‌دانم‌.

6 بسیاری‌ را در این‌ شهر كشته‌اید و كوچه‌هایش‌ را از كشتگان‌ پر كرده‌اید.

7 لهذا خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: كشتگان‌ شما كه‌ در میانش‌ گذاشته‌اید، گوشت‌ می‌باشند و شهر دیگ‌ است‌. لیكن‌ شما را از میانش‌ بیرون‌ خواهم‌ برد.

8 شما از شمشیر می‌ترسید، امّا خداوند یهوه‌ می‌گوید شمشیر را بر شما خواهم‌ آورد.

9 و شما را از میان‌ شهر بیرون‌ برده‌، شما را به‌ دست‌ غریبان‌ تسلیم‌ خواهم‌ نمود و بر شما داوری‌ خواهم‌ كرد.

10 به‌ شمشیر خواهید افتاد و در حدود اسرائیل‌ بر شما داوری‌ خواهم‌ نمود و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

11 این‌ شهر برای‌ شما دیگ‌ نخواهد بود و شما در آن‌ گوشت‌ نخواهید بود، بلكه‌ در حدود اسرائیل‌ بر شما داوری‌ خواهم‌ نمود.

12 و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ آن‌ یهوه‌ هستم‌ كه‌ در فرایض‌ من‌ سلوك‌ ننمودید و احكام‌ مرا بجا نیاوردید، بلكه‌ بر حسب‌ احكام‌ امّت‌هایی‌ كه‌ به‌ اطراف‌ شما می‌باشند عمل‌ نمودید.»

13 و واقع‌ شد كه‌ چون‌ نبوّت‌ كردم‌، فَلَطْیا ابن‌ بنایا مُرد. پس‌ به‌ روی‌ خود در افتاده‌، به‌ آواز بلند فریاد نمودم‌ و گفتم‌: «آه‌ ای‌ خداوند یهوه‌ آیا تو بقیه‌ اسرائیل‌ را تماماً هلاك‌ خواهی‌ ساخت‌؟»

14 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

15 «ای‌ پسر انسان‌ برادران‌ تو یعنی‌ برادرانت‌ كه‌ از اهل‌ خاندان‌ تو می‌باشند و تمامی‌ خاندان‌ اسرائیل‌ جمیعاً كسانی‌ می‌باشند كه‌ سكنه‌ اورشلیم‌ به‌ ایشان‌ می‌گویند: شما از خداوند دور شوید و این‌ زمین‌ به‌ ما به‌ ملكیت‌ داده‌ شده‌ است‌.

16 بنابراین‌ بگو: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: اگر چه‌ ایشان‌ را در میان‌ امّت‌ها دور كنم‌ و ایشان‌ را در میان‌ كشورها پراكنده‌ سازم‌، امّا من‌ برای‌ ایشان‌ در آن‌ كشورهایی‌ كه‌ به‌ آنها رفته‌ باشند اندك‌ زمانی‌ مَقْدَس‌ خواهم‌ بود.

17 پس‌ بگو خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: شما را از میان‌ امّت‌ها جمع‌ خواهم‌ كرد و شما را از كشورهایی‌ كه‌ در آنها پراكنده‌ شده‌اید، فراهم‌ خواهم‌ آورد و زمین‌ اسرائیل‌ را به‌ شما خواهم‌ داد.

18 و به‌ آنجا داخل‌ شده‌، تمامی‌ مكروهات‌ و جمیع‌ رجاسات‌ آن‌ را از میانش‌ دور خواهند كرد.

19 و ایشان‌ را یكدل‌ خواهم‌ داد و در اندرون‌ ایشان‌ روح‌ تازه‌ خواهم‌ نهاد و دل‌ سنگی‌ را از جسد ایشان‌ دور كرده‌، دل‌ گوشتی‌ به‌ ایشان‌ خواهم‌ بخشید.

20 تا در فرایض‌ من‌ سلوك‌ نمایند و احكام‌ مرا نگاه‌ داشته‌، آنها را بجا آورند. و ایشان‌ قوم‌ من‌ خواهند بود و من‌ خدای‌ ایشان‌ خواهم‌ بود.

21 امّا آنانی‌ كه‌ دل‌ ایشان‌ از عقب‌ مكروهات‌ و رجاسات‌ ایشان‌ می‌رود، پس‌ خداوند یهوه‌ می‌گوید: من‌ رفتار ایشان‌ را بر سر ایشان‌ وارد خواهم‌ آورد.»

22 آنگاه‌ كروبیان‌ بالهای‌ خود را برافراشتند و چرخها به‌ پهلوی‌ ایشان‌ بود و جلال‌ خدای‌ اسرائیل‌ از طرف‌ بالا بر ایشان‌ قرار گرفت‌.

23 و جلال‌ خداوند از بالای‌ میان‌ شهر صعود نموده‌، بر كوهی‌ كه‌ بطرف‌ شرقی‌ شهر است‌ قرار گرفت‌.

24 و روح‌ مرا برداشت‌ و در عالم‌ رؤیا مرا به‌ روح‌خدا به‌ زمین‌ كلدانیان‌ نزد اسیران‌ بُرد و آن‌ رؤیایی‌ كه‌ دیده‌ بودم‌ از نظر من‌ مرتفع‌ شد.

25 و تمامی‌ كلام‌ خداوند را كه‌ به‌ من‌ نشان‌ داده‌ بود، برای‌ اسیران‌ بیان‌ كردم‌.

 حزقيال 12

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌ تو در میان‌ خاندان‌ فتنه ‌انگیز ساكن‌ می‌باشی‌ كه‌ ایشان‌ را چشمها به‌ جهت‌ دیدن‌ هست‌ امّا نمی‌بینند و ایشان‌ را گوشها به‌ جهت‌ شنیدن‌ هست‌ امّا نمی‌شنوند، چونكه‌ خاندان‌ فتنه ‌انگیز می‌باشند.

3 امّا تو ای‌ پسر انسان‌ اسباب‌ جلای‌ وطن‌ را برای‌ خود مهیا ساز. و در نظر ایشان‌ در وقت‌ روز كوچ‌ كن‌ و از مكان‌ خود به‌ مكان‌ دیگر به‌ حضور ایشان‌ نقل‌ كن‌، شاید بفهمند، اگرچه‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز می‌باشند.

4 و اسباب‌ خود را مثل‌ اسباب‌ جلای‌ وطن‌ در وقت‌ روز به‌ نظر ایشان‌ بیرون‌ آور. و شامگاهان‌ مثل‌ كسانی‌ كه‌ برای‌ جلای‌ وطن‌ بیرون‌ می‌روند بیرون‌ شو.

5 و شكافی‌ برای‌ خود در دیوار به‌ حضور ایشان‌ كرده‌، از آن‌ بیرون‌ ببر.

6 و در حضور ایشان‌ آن‌ را بر دوش‌ خود بگذار و در تاریكی‌ بیرون‌ ببر و روی‌ خود را بپوشان‌ تا زمین‌ را نبینی‌. زیرا كه‌ تو را علامتی‌ برای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ قرار داده‌ام‌.»

7 پس‌ به‌ نهجی‌ كه‌ مأمور شدم‌، عمل‌ نمودم‌ و اسباب‌ خود را مثل‌ اسباب‌ جلای‌ وطن‌ در وقت‌ روز بیرون‌ آوردم‌. و شبانگاه‌ شكافی‌ برای‌ خود به‌ دست‌ خویش‌ در دیوار كردم‌ و آن‌ را در تاریكی‌ بیرون‌ برده‌، به‌ حضور ایشان‌ بر دوش‌ برداشتم‌.

8 و بامدادان‌ كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

9 «ای‌ پسر انسان‌، آیا خاندان‌ اسرائیل‌ یعنی‌ این‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز به‌ تو نگفتند: این‌ چه‌ كار است‌ كه‌ می‌كنی‌؟

10 پس‌ به‌ ایشان‌ بگو خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: این‌ وحی‌ اشاره‌ به‌ رئیسی‌ است‌ كه‌ در اورشلیم‌ می‌باشد و به‌ تمامی‌ خاندان‌ اسرائیل‌ كه‌ ایشان‌ در میان‌ آنها می‌باشند

11 بگو: من‌ علامت‌ برای‌ شما هستم‌. به‌ نهجی‌ كه‌ من‌ عمل‌ نمودم‌، همچنان‌ به‌ ایشان‌ كرده‌ خواهد شد و جلای‌ وطن‌ شده‌، به‌ اسیری‌ خواهند رفت‌.

12 و رئیسی‌ كه‌ در میان‌ ایشان‌ است‌ (اسباب‌ خود را) در تاریكی‌ بر دوش‌ نهاده‌، بیرون‌ خواهد رفت‌. و شكافی‌ در دیوار خواهند كرد تا از آن‌ بیرون‌ ببرند. و او روی‌ خود را خواهد پوشانید تا زمین‌ را به‌ چشمان‌ خود نبیند.

13 و من‌ دام‌ خود را بر او خواهم‌ گسترانید و در كمند من‌ گرفتار خواهد شد. و او را به‌ بابل‌ به‌ زمین‌ كلدانیان‌ خواهم‌ برد و اگرچه‌ در آنجا خواهد مرد، ولی‌ آن‌ را نخواهد دید.

14 و جمیع‌ مجاوران‌ و معاونانش‌ و تمامی‌ لشكر او را بسوی‌ هر باد پراكنده‌ ساخته‌، شمشیری‌ در عقب‌ ایشان‌ برهنه‌ خواهم‌ ساخت‌.

15 و چون‌ ایشان‌ را در میان‌ امّت‌ها پراكنده‌ ساخته‌ و ایشان‌ را در میان‌ كشورها متفرّق‌ نموده‌ باشم‌، آنگاه‌ خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

16 لیكن‌ عدد قلیلی‌ از میان‌ ایشان‌ از شمشیر و قحط‌ و وبا باقی‌ خواهم‌ گذاشت‌ تا همه‌ رجاسات‌ خود را در میان‌ امّت‌هایی‌ كه‌ به‌ آنها می‌روند، بیان‌ نمایند. پس‌ خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.»

17 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

18 «ای‌ پسر انسان‌! نان‌ خود را با ارتعاش‌ بخور و آب‌ خویش‌ را با لرزه‌ و اضطراب‌ بنوش.

19 و به‌اهل‌ زمین‌ بگو خداوند یهوه‌ درباره‌ سكنه‌ اورشلیم‌ و اهل‌ زمین‌ اسرائیل‌ چنین‌ می‌فرماید: كه‌ نان‌ خود را با اضطراب‌ خواهند خورد و آب‌ خود را با حیرت‌ خواهند نوشید. زیرا كه‌ زمین‌ آنها به‌ سبب‌ ظلم‌ جمیع‌ ساكنانش‌ از هر چه‌ در آن‌ است‌ تهی‌ خواهد شد.

20 و شهرهای‌ مسكون‌ ایشان‌ خراب‌ شده‌، زمین‌ ویران‌ خواهد شد. پس‌ خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.»

21 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

22 «ای‌ پسر انسان‌ این‌ مثل‌ شما چیست‌ كه‌ در زمین‌ اسرائیل‌ می‌زنید و می‌گویید: ایام‌ طویل‌ می‌شود و هر رؤیا باطل‌ می‌گردد.

23 لهذا به‌ ایشان‌ بگو، خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: این‌ مَثَل‌ را باطل‌ خواهم‌ ساخت‌ و آن‌ را بار دیگر در اسرائیل‌ نخواهند آورد. بلكه‌ به‌ ایشان‌ بگو: ایام‌، نزدیك‌ است‌ و انجام‌ هر رؤیا، قریب‌.

24 زیرا كه‌ هیچ‌ رؤیای‌ باطل‌ و غیب‌گویی‌ تملّق‌آمیز در میان‌ خاندان‌ اسرائیل‌ بار دیگر نخواهد بود.

25 زیرا من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ سخن‌ خواهم‌ گفت‌ و سخنی‌ كه‌ من‌ می‌گویم‌، واقع‌ خواهد شد و بار دیگر تأخیر نخواهد افتاد. زیرا خداوند یهوه‌ می‌گوید: ای‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز در ایام‌ شما سخنی‌ خواهم‌ گفت‌ و آن‌ را به‌ انجام‌ خواهم‌ رسانید.»

26 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

27 «ای‌ پسر انسان‌! هان‌ خاندان‌ اسرائیل‌ می‌گویند رؤیایی‌ كه‌ او می‌بیند، به‌ جهت‌ ایام‌ طویل‌ است‌ واو برای‌ زمانهای‌ بعیده‌ نبوّت‌ می‌نماید.

28 بنابراین‌ به‌ ایشان‌ بگو: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید كه‌ هیچ‌ كلامِ من‌ بعد از این‌ تأخیر نخواهد افتاد. و خداوند یهوه‌ می‌فرماید: كلامی‌ كه‌ من‌ می‌گویم‌ واقع‌ خواهد شد.»

 حزقيال 13

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌ به‌ ضدّ انبیای‌ اسرائیل‌ كه‌ نبوّت‌ می‌نمایند، نبوّت‌ نما. و به‌ آنانی‌ كه‌ از افكار خود نبوّت‌ می‌كنند، بگو كلام‌ خداوند را بشنوید!

3 خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: وای‌ بر انبیاء احمق‌ كه‌ تابع‌ روح‌ خویش‌ می‌باشند و هیچ‌ ندیده‌اند.

4 «ای‌ اسرائیل‌ انبیای‌ تو مانند روباهان‌ در خرابه‌ها بوده‌اند.

5 شما به‌ رخنه‌ها برنیامدید و دیوار را برای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ تعمیر نكردید تا ایشان‌ در روز خداوند به‌ جنگ‌ بتوانند ایستاد.

6 رؤیای‌ باطل‌ و غیب‌گویی‌ كاذب‌ می‌بینند و می‌گویند: خداوند می‌فرماید، با آنكه‌ خداوند ایشان‌ را نفرستاده‌ است‌ و مردمان‌ را امیدوار می‌سازند به‌ اینكه‌ كلام‌ ثابت‌ خواهد شد.

7 آیا رؤیای‌ باطل‌ ندیدید و غیب‌گویی‌ كاذب‌ را ذكر نكردید چونكه‌ گفتید خداوند می‌فرماید با آنكه‌ من‌ تكلّم‌ ننمودم‌؟»

8 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: «چونكه‌ سخن‌ باطل‌ گفتید و رؤیای‌ كاذب‌ دیدید، اینك‌ خداوند یهوه‌ می‌فرماید من‌ به‌ ضدّ شما خواهم‌ بود.

9 پس‌ دست‌ من‌ بر انبیایی‌ كه‌ رؤیای‌ باطل‌ دیدند و غیب‌گویی‌ كاذب‌ كردند، دراز خواهد شد و ایشان‌ در مجلس‌ قوم‌ من‌ داخل‌ نخواهند شد و در دفتر خاندان‌ اسرائیل‌ ثبت‌ نخواهند گردید و به‌ زمین‌ اسرائیل‌ وارد نخواهند گشت‌ و شما خواهید دانست‌ كه‌ من‌ خداوند یهوه ‌می‌باشم‌.

10 و از این‌ جهت‌ كه‌ قوم‌ مرا گمراه‌ كرده‌، گفتند كه‌ سلامتی‌ است‌ در حینی‌ كه‌ سلامتی‌ نبود و یكی‌ از ایشان‌ دیوار را بنا نمود و سایرین‌ آن‌ را به‌ گِلِ ملاط‌ مالیدند.

11 پس‌ به‌ آنانی‌ كه‌ گِلِ ملاط‌ را مالیدند بگو كه‌ آن‌ خواهد افتاد. باران‌ سیال‌ خواهد بارید و شما ای‌ تگرگهای‌ سخت‌ خواهید آمد و باد شدید آن‌ را خواهد شكافت‌.

12 و هان‌ چون‌ دیوار بیفتد، آیا شما را نخواهند گفت‌: كجا است‌ آن‌ اندودی‌ كه‌ به‌ آن‌ اندود گردید؟»

13 لهذا خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «من‌ آن‌ را به‌ باد شدید در غضب‌ خود خواهم‌ شكافت‌ و باران‌ سیال‌ در خشم‌ من‌ خواهد بارید و تگرگهای‌ سخت‌ برای‌ فانی‌ ساختن‌ آن‌ در غیظ‌ من‌ خواهد آمد.

14 و آن‌ دیوار را كه‌ شما به‌ گِلِ ملاط‌ اندود كردید منهدم‌ نموده‌، به‌ زمین‌ یكسان‌ خواهم‌ ساخت‌ و پی‌ آن‌ منكشف‌ خواهد شد. و چون‌ آن‌ بیفتد شما در میانش‌ هلاك‌ خواهید شد و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

15 پس‌ چون‌ خشم‌ خود را بر دیوار و بر آنانی‌ كه‌ آن‌ را به‌ گِلِ ملاط‌ اندود كردند به‌ اتمام‌ رسانیده‌ باشم‌، آنگاه‌ به‌ شما خواهم‌ گفت‌: دیوار نیست‌ شده‌ و آنانی‌ كه‌ آن‌ را اندود كردند نابود گشته‌اند.

16 یعنی‌ انبیای‌ اسرائیل‌ كه‌ درباره‌ اورشلیم‌ نبوّت‌ می‌نمایند و برایش‌ رؤیای‌ سلامتی‌ را می‌بینند با آنكه‌ خداوند یهوه‌ می‌گوید كه‌ سلامتی‌ نیست‌.

17 و تو ای‌ پسر انسان‌ نظر خود را بر دختران‌ قوم‌ خویش‌ كه‌ از افكار خود نبوّت‌ می‌نمایند بدار و بر ایشان‌ نبوّت‌ نما،

18 و بگو خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: وای‌ بر آنانی‌ كه‌ بالشها برای‌ مفصل‌ هر بازویی‌ می‌دوزند و مندیلها برای‌ سر هر قامتی‌ می‌سازندتا جانها را صید كنند! آیا جانهای‌ قوم‌ مرا صید خواهید كرد و جانهای‌ خود را زنده‌ نگاه‌ خواهید داشت‌؟

19 و مرا در میان‌ قوم‌ من‌ برای‌ مُشتِ جویی‌ و لقمه‌ نانی‌ بی‌حرمت‌ می‌كنید چونكه‌ به‌ قوم‌ من‌ كه‌ به‌ دروغ‌ شما گوش‌ می‌گیرند دروغ‌ گفته‌، جانهایی‌ را كه‌ مستوجب‌ موت‌ نیستند می‌كشید و جانهایی‌ را كه‌ مستحقّ حیات‌ نمی‌باشند زنده‌ نگاه‌ می‌دارید.

20 لهذا خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: اینك‌ من‌ به‌ ضدّ بالشهای‌ شما هستم‌ كه‌ به‌ واسطه‌ آنها جانها را مثل‌ مرغان‌ صید می‌كنید. و آنها را از بازوهای‌ شما خواهم‌ درید و كسانی‌ را كه‌ جانهای‌ ایشان‌ را مثل‌ مرغان‌ صید می‌كنید، رهایی‌ خواهم‌ داد.

21 و مندیلهای‌ شما را خواهم‌ درید و قوم‌ خود را از دست‌ شما خواهم‌ رهانید و دیگر در دست‌ شما نخواهند بود تا ایشان‌ را صید كنید پس‌ خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

22 چونكه‌ شما به‌ دروغِ خود، دل‌ مرد عادل‌ را كه‌ من‌ محزون‌ نساختم‌، محزون‌ ساخته‌اید و دستهای‌ مرد شریر را تقویت‌ داده‌اید تا از رفتار قبیح‌ خود بازگشت‌ ننماید و زنده‌ نشود.

23 لهذا بار دیگر رؤیای‌ باطل‌ نخواهید دید و غیب‌گویی‌ نخواهید نمود. و چون‌ قوم‌ خود را از دست‌ شما رهایی‌ دهم‌، آنگاه‌ خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ می‌باشم‌.»

 حزقيال 14

1 و كسانی‌ چند از مشایخ‌ اسرائیل‌ نزد من آمده‌، پیش‌ رویم‌ نشستند.

2 آنگاه‌ كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

3 «ای‌ پسر انسان‌، این‌ اشخاصْ بتهای‌ خویش‌ را در دلهای‌ خود جای‌ دادند و سنگ‌ مصادم‌ گناه‌ خویش‌ را پیش‌ روی‌ خود نهادند. پس‌ آیا ایشان‌ از من‌ مسألت‌نمایند؟

4 لهذا ایشان‌ را خطاب‌ كن‌ و به‌ ایشان‌ بگو: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: هركسی‌ از خاندان‌ اسرائیل‌ كه‌ بتهای‌ خویش‌ را در دل‌ خود جای‌ دهد و سنگ‌ مصادم‌ گناه‌ خویش‌ را پیش‌ روی‌ خود بنهد و نزد نبی‌ بیاید، من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ آن‌ را كه‌ می‌آید موافق‌ كثرت‌ بتهایش‌ اجابت‌ خواهم‌ نمود،

5 تا خاندان‌ اسرائیل‌ را در افكار خودشان‌ گرفتار سازم‌ چونكه‌ جمیع‌ ایشان‌ به‌ سبب‌ بتهای‌ خویش‌ از من‌ مرتدّ شده‌اند.

6 بنابراین‌ به‌ خاندان‌ اسرائیل‌ بگو خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: توبه‌ كنید و از بتهای‌ خود بازگشت‌ نمایید و رویهای‌ خویش‌ را از همه‌ رجاسات‌ خود برگردانید.

7 زیرا هر كس‌ چه‌ از خاندان‌ اسرائیل‌ و چه‌ از غریبانی‌ كه‌ در اسرائیل‌ ساكن‌ باشند كه‌ از پیروی‌ من‌ مرتدّ شده‌، بتهای‌ خویش‌ را در دلش‌ جای‌ دهد و سنگ‌ مصادم‌ گناه‌ خود را پیش‌ رویش‌ نهاده‌، نزد نبی‌ آید تا به‌ واسطه‌ او از من‌ مسألت‌ نماید، من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ خودْ او را جواب‌ خواهم‌ داد.

8 و من‌ نظر خود را بر آن‌ شخص‌ دوخته‌، او را مورد دهشت‌ خواهم‌ ساخت‌ تا علامتی‌ و ضرب‌المثلی‌ بشود و او را از میان‌ قوم‌ خود منقطع‌ خواهم‌ ساخت‌ و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

9 و اگر نبی‌ فریب‌ خورده‌، سخنی‌ گوید، من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ آن‌ نبی‌ را فریب‌ داده‌ام‌ و دست‌ خود را بر او دراز كرده‌، او را از میان‌ قوم‌ خود اسرائیل‌ منقطع‌ خواهم‌ ساخت‌.

10 و ایشان‌ بار گناهان‌ خود را متحمّل‌ خواهند شد و گناه‌ مسألت‌ كننده‌ مثل‌ گناه‌ آن‌ نبی‌ خواهد بود.

11 تا خاندان‌ اسرائیل‌ دیگر از پیروی‌ من‌ گمراه‌ نشوند و باز به‌ تمامی‌ تقصیرهای‌ خویش‌ نجس‌ نگردند. بلكه‌ خداوند یهوه‌ می‌گوید: ایشان‌ قوم‌ من‌ خواهند بود و من‌ خدای‌ ایشان‌ خواهم‌بود.»

12 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

13 «ای‌ پسر انسان‌، اگر زمینی‌ خیانت‌ كرده‌، به‌ من‌ خطا ورزد و اگر من‌ دست‌ خود را بر آن‌ دراز كرده‌، عصای‌ نانش‌ را بشكنم‌ و قحطی‌ در آن‌ فرستاده‌، انسان‌ و بهایم‌ را از آن‌ منقطع‌ سازم‌،

14 اگر چه‌ این‌ سه‌ مرد یعنی‌ نوح‌ و دانیال‌ و ایوب‌ در آن‌ باشند، خداوند یهوه‌ می‌گوید كه‌ ایشان‌ (فقط‌) جانهای‌ خود را به‌ عدالت‌ خویش‌ خواهند رهانید.

15 و اگر حیوانات‌ درنده‌ به‌ آن‌ زمین‌ بیاورم‌ كه‌ آن‌ را از اهل‌ آن‌ خالی‌ سازند و چنان‌ ویران‌ شود كه‌ از ترس‌ آن‌ حیوانات‌ كسی‌ از آن‌ گذر نكند،

16 اگر چه‌ این‌ سه‌ مرد در میانش‌ باشند، خداوند یهوه‌ می‌گوید: به‌ حیات‌ خودم‌ قَسَم‌ كه‌ ایشان‌ پسران‌ و دختران‌ را رهایی‌ نخواهند داد. ایشان‌ به‌ تنهایی‌ رهایی‌ خواهند یافت‌ ولی‌ زمین‌ ویران‌ خواهد شد.

17 یا اگر شمشیری‌ به‌ آن‌ زمین‌ آورم‌ و بگویم‌: ای‌ شمشیر از این‌ زمین‌ بگذر. و اگر انسان‌ و بهایم‌ را از آن‌ منقطع‌ سازم‌،

18 اگر چه‌ این‌ سه‌ مرد در میانش‌ باشند، خداوند یهوه‌ می‌گوید: به‌ حیات‌ خودم‌ قسم‌ كه‌ پسران‌ و دختران‌ را رهایی‌ نخواهند داد بلكه‌ ایشان‌ به‌ تنهایی‌ رهایی‌ خواهند یافت‌.

19 یا اگر وبا در آن‌ زمین‌ بفرستم‌ و خشم‌ خود را بر آن‌ با خون‌ بریزم‌ و انسان‌ و بهایم‌ را از آن‌ منقطع‌ بسازم‌،

20 اگر چه‌ نوح‌ و دانیال‌ و ایوب‌ در میانش‌ باشند خداوند یهوه‌ می‌گوید: به‌ حیات‌ خودم‌ قسم‌ كه‌ نه‌ پسری‌ و نه‌ دختری‌ را رهایی‌ خواهند داد بلكه‌ ایشان‌ (فقط‌) جانهای‌ خود را به‌عدالت‌ خویش‌ خواهند رهانید.

21 پس‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: چه‌ قدر زیاده‌ حینی‌ كه‌ چهار عذاب‌ سخت‌ خود یعنی‌ شمشیر و قحط‌ و حیوان‌ درنده‌ و وبا را بر اورشلیم‌ بفرستم‌ تا انسان‌ و بهایم‌ را از آن‌ منقطع‌ سازم‌.

22 لیكن‌ اینك‌ بقیتی‌ از پسران‌ و دخترانی‌ كه‌ بیرون‌ آورده‌ می‌شوند در آن‌ واگذاشته‌ خواهد شد. هان‌ ایشان‌ را نزد شما بیرون‌ خواهند آورد و رفتار و اعمال‌ ایشان‌ را خواهید دید و از بلایی‌ كه‌ بر اورشلیم‌ وارد آورده‌ و هر آنچه‌ بر آن‌ رسانیده‌ باشم‌، تسلّی‌ خواهید یافت‌.

23 و چون‌ رفتار و اعمال‌ ایشان‌ را ببینید شما را تسلّی‌ خواهند داد و خداوند یهوه‌ می‌گوید: شما خواهید دانست‌ كه‌ هر آنچه‌ به‌ آن‌ كردم‌ بی‌سبب‌ بجا نیاوردم‌.»

 حزقيال 15

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌ درخت‌ مَوْ در میان‌ سایر درختان‌ چیست‌ و شاخه‌ مو در میان‌ درختان‌ جنگل‌ چه‌ می‌باشد؟

3 آیا چوب‌ از آن‌ برای‌ كردن‌ هیچ‌ كاری‌ گرفته‌ می‌شود؟ یا میخی‌ از آن‌ برای‌ آویختن‌ هیچ‌ ظرفی‌ می‌گیرند؟

4 هان‌ آن‌ را برای‌ هیزم‌ در آتش‌ می‌اندازند و آتش‌ هر دو طرفش‌ را می‌سوزاند و میانش‌ نیم‌ سوخته‌ می‌شود. پس‌ آیا برای‌ كاری‌ مفید است‌؟

5 اینك‌ چون‌ تمام‌ بود برای‌ هیچ‌ كار مصرف‌ نداشت‌. چند مرتبه‌ زیاده‌ وقتی‌ كه‌ آتش‌ آن‌ را سوزانیده‌ و نیم‌ سوخته‌ باشد، دیگر برای‌ هیچ‌ كاری‌ مصرف‌ نخواهد داشت‌.»

6 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «مثل‌ درخت‌ مَوْ كه‌ آن‌ را از میان‌ درختان‌ جنگل‌ برای‌هیزم‌ و آتش‌ تسلیم‌ كرده‌ام‌، همچنان‌ سَكَنه‌ اورشلیم‌ را تسلیم‌ خواهم‌ نمود.

7 و نظر خود را بر ایشان‌ خواهم‌ دوخت‌. از یك‌ آتش‌ بیرون‌ می‌آیند و آتشی‌ دیگر ایشان‌ را خواهد سوزانید. پس‌ چون‌ نظر خود را بر ایشان‌ دوخته‌ باشم‌، خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.»

8 و خداوند یهوه‌ می‌گوید: «به‌ سبب‌ خیانتی‌ كه‌ ورزیده‌اند زمین‌ را ویران‌ خواهم‌ ساخت‌.»

 حزقيال 16

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌ اورشلیم‌ را از رجاساتش‌ آگاه‌ ساز!

3 و بگو خداوند یهوه‌ به‌ اورشلیم‌ چنین‌ می‌فرماید: اصل‌ و ولادت‌ تو از زمین‌ كنعان‌ است‌. پدرت‌ اَموری‌ و مادرت‌ حِتّی‌ بود.

4 و امّا ولادت‌ تو. در روزی‌ كه‌ متولّد شدی‌، نافت‌ را نبریدند و تو را به‌ آب‌ غسل‌ ندادند و طاهر نساختند و نمك‌ نمالیدند و به‌ قنداقه‌ نپیچیدند.

5 چشمی‌ بر تو شفقت‌ ننمود و بر تو مرحمت‌ نفرمود تا یكی‌ از این‌ كارها را برای‌ تو بعمل‌ آورد. بلكه‌ در روز ولادتت‌ جان‌ تو را خوار شمرده‌، تو را بر روی‌ صحرا انداختند.

6 و من‌ از نزد تو گذر نمودم‌ و تو را در خونت‌ غلطان‌ دیدم‌. پس‌ تو را گفتم‌: ای‌ كه‌ به‌ خونت‌ آلوده‌ هستی‌ زنده‌ شو! بلی‌ گفتم‌: ای‌ كه‌ به‌ خونت‌ آلوده‌ هستی‌، زنده‌ شو!

7 و تو را مثل‌ نباتاتِ صحرا بسیار افزودم‌ تا نمّو كرده‌، بزرگ‌ شدی‌ و به‌ زیبایی‌ كامل‌ رسیدی‌. پستانهایت‌ برخاسته‌ و مویهایت‌ بلند شد، لیكن‌ برهنه‌ و عریان‌ بودی‌.

8 «و چون‌ از تو گذر كردم‌ برتو نگریستم‌ و اینك‌ زمان‌ تو زمان‌ محبّت‌ بود. پس‌ دامن‌ خود را بر تو پهن‌ كرده‌، عریانی‌ تو را مستور ساختم‌ وخداوند یهوه‌ می‌گوید كه‌ با تو قسم‌ خوردم‌ و با تو عهد بستم‌ و از آن‌ من‌ شدی‌.

9 و تو را به‌ آب‌ غسل‌ داده‌، تو را از خونت‌ طاهر ساختم‌ و تو را به‌ روغن‌ تدهین‌ كردم‌.

10 و تو را به‌ لباس‌ قلاّبدوزی‌ ملبّس‌ ساختم‌ و نعلین‌ پوست‌ خز به‌ پایت‌ كردم‌ و تو را به‌ كتان‌ نازك‌ آراسته‌ و به‌ ابریشم‌ پیراسته‌ ساختم‌.

11 و تو را به‌ زیورها زینت‌ داده‌، دستبندها بر دستت‌ و گردن‌بندی‌ بر گردنت‌ نهادم‌.

12 و حلقه‌ای‌ در بینی‌ و گوشواره‌ها در گوشهایت‌ و تاج‌ جمالی‌ بر سرت‌ نهادم‌.

13 پس‌ با طلا و نقره‌ آرایش‌ یافتی‌ و لباست‌ از كتان‌ نازك‌ و ابریشم‌ قلاّبدوزی‌ بود و آرد مَیده‌ و عسل‌ و روغن‌ خوردی‌ و بی‌نهایت‌ جمیل‌ شده‌، به‌ درجه‌ ملوكانه‌ ممتاز گشتی‌.

14 و آوازه‌ تو به‌ سبب‌ زیباییت‌ در میان‌ امّت‌ها شایع‌ شد. زیرا خداوند یهوه‌ می‌گوید كه‌ آن‌ زیبایی‌ از جمال‌ من‌ كه‌ بر تو نهاده‌ بودم‌ كامل‌ شد.

15 «امّا بر زیبایی‌ خود توكّل‌ نمودی‌ و به‌ سبب‌ آوازه‌ خویش‌ زناكار گردیدی‌ و زنای‌ خویش‌ را بر هر رهگذری‌ ریختی‌ و از آن‌ او شد.

16 و از لباسهای‌ خود گرفتی‌ و مكان‌های‌ بلند رنگارنگ‌ برای‌ خود ساخته‌، بر آنها زنا نمودی‌ كه‌ مثل‌ این‌ كارها واقع‌ نشده‌ و نخواهد شد.

17 و زیورهای‌ زینت‌ خود را از طلا و نقره‌، من‌ كه‌ به‌ تو داده‌ بودم‌، گرفته‌، تمثالهای‌ مردان‌ را ساخته‌ با آنها زنا نمودی‌.

18 و لباس‌ قلاّبدوزی‌ خود را گرفته‌، به‌ آنها پوشانیدی‌ و روغن‌ و بخور مرا پیش‌ آنها گذاشتی‌.

19 و نان‌ مرا كه‌ به‌ تو داده‌ بودم‌ و آرد مَیده‌ و روغن‌ و عسل‌ را كه‌ رزق‌ تو ساخته‌ بودم‌، پیش‌ آنها برای‌ هدیه‌ خوشبویی‌ نهادی‌ و چنین‌ شد. قول‌ خداوند یهوه‌ این‌ است‌.

20 و پسران‌ و دخترانت‌ را كه‌ برای‌ من‌ زاییده‌ بودی‌ گرفته‌، ایشان‌را به‌ جهت‌ خوراك‌ آنها ذبح‌ نمودی‌. آیا زنا كاری‌ تو كم‌ بود

21 كه‌ پسران‌ مرا نیز كشتی‌ و ایشان‌ را تسلیم‌ نمودی‌ كه‌ برای‌ آنها از آتش‌ گذرانیده‌ شوند؟

22 و در تمامی‌ رجاسات‌ و زنای‌ خود، ایام‌ جوانی‌ خود را حینی‌ كه‌ عریان‌ و برهنه‌ بودی‌ و در خون‌ خود می‌غلطیدی‌ بیاد نیاوردی‌.»

23 و خداوند یهوه‌ می‌گوید: «وای‌ بر تو! وای‌ بر تو! زیرا بعد از تمامی‌ شرارت‌ خود،

24 خراباتها برای‌ خود بنا نمودی‌ و عمارات‌ بلند در هر كوچه‌ برای‌ خود ساختی‌.

25 بسر هر راه‌ عمارتهای‌ بلند خود را بنا نموده‌، زیبایی‌ خود را مكروه‌ ساختی‌ و برای‌ هر راهگذری‌ پایهای‌ خویش‌ را گشوده‌، زناكاریهای‌ خود را افزودی‌.

26 و با همسایگان‌ خود پسران‌ مصر كه‌ بزرگ‌ گوشت‌ می‌باشند، زنا نمودی‌ و زناكاری‌ خود را افزوده‌، خشم‌ مرا به‌ هیجان‌ آوردی‌.

27 لهذا اینك‌ من‌ دست‌ خود را بر تو دراز كرده‌، وظیفه‌ تو را قطع‌ نمودم‌ و تو را به‌ آرزوی‌ دشمنانت‌ یعنی‌ دختران‌ فلسطینیان‌ كه‌ از رفتار قبیح‌ تو خجل‌ بودند، تسلیم‌ نمودم‌.

28 و چونكه‌ سیر نشدی‌، با بنی‌ آشور نیز زنا نمودی‌ و با ایشان‌ نیز زنا نموده‌، سیر نگشتی‌.

29 و زناكاریهای‌ خود را از زمین‌ كنعان‌ تا زمین‌ كلدانیان‌ زیاد نمودی‌ و از این‌ هم‌ سیر نشدی‌.»

30 خداوند یهوه‌ می‌گوید: «دل‌ تو چه‌ قدر ضعیف‌ است‌ كه‌ تمامی‌ این‌ اعمال‌ را كه‌ كارِ زنِ زانیه‌ سلیطه‌ می‌باشد، بعمل‌ آوردی‌.

31 كه‌ بسر هر راه‌ خرابات‌ خود را بنا نمودی‌ و در هر كوچه‌ عمارات‌ بلند خود را ساختی‌ و مثل‌ فاحشه‌های‌ دیگر نبودی‌ چونكه‌ اجرت‌ را خوار شمردی‌.

32 ای‌ زن‌ زانیه‌ كه‌ غریبان‌ را به‌ جای‌ شوهر خود می‌گیری‌!

33 به‌ جمیع‌ فاحشه‌ها اجرت‌ می‌دهند.امّا تو به‌ تمامی‌ عاشقانت‌ اجرت‌ می‌دهی‌ و ایشان‌ را اجیر می‌سازی‌ كه‌ از هر طرف‌ به‌ جهت‌ زناكاریهایت‌ نزد تو بیایند.

34 و عادت‌ تو در زناكاری‌ات‌ برعكس‌ سایر زنان‌ است‌. چونكه‌ كسی‌ به‌ جهت‌ زناكاری‌ از عقب‌ تو نمی‌آید و تو اجرت‌ می‌دهی‌ و كسی‌ به‌ تو اجرت‌ نمی‌دهد. پس‌ عادت‌ تو بر عكس‌ دیگران‌ است‌.

35 «بنابراین‌ ای‌ زانیه‌! كلام‌ خداوند را بشنو!

36 خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: چونكه‌ نقد تو ریخته‌ شد و عریانی‌ تو از زناكاری‌ات‌ با عاشقانت‌ و با همه‌ بتهای‌ رجاساتت‌ و از خون‌ پسرانت‌ كه‌ به‌ آنها دادی‌ مكشوف‌ گردید،

37 لهذا هان‌ من‌ جمیع‌ عاشقانت‌ را كه‌ به‌ ایشان‌ مُلتَذّ بودی‌ و همه‌ آنانی‌ را كه‌ دوست‌ داشتی‌، با همه‌ كسانی‌ كه‌ از ایشان‌ نفرت‌ داشتی‌ جمع‌ خواهم‌ نمود. و ایشان‌ را از هر طرف‌ نزد تو فراهم‌ آورده‌، برهنگی‌ تو را به‌ ایشان‌ مكشوف‌ خواهم‌ ساخت‌، تا تمامی‌ عریانیت‌ را ببینند.

38 و بر تو فتوای‌ زنانی‌ را كه‌ زنا می‌كنند و خونریز می‌باشند، خواهم‌ داد. و خون‌ غضب‌ و غیرت‌ را بر تو وارد خواهم‌ آورد.

39 و تو را به‌ دست‌ ایشان‌ تسلیم‌ نموده‌، خراباتهای‌ تو را خراب‌ و عمارات‌ بلند تو را منهدم‌ خواهند ساخت‌. و لباست‌ را از تو خواهند كند و زیورهای‌ قشنگ‌ تو را خواهند گرفت‌ و تو را عریان‌ و برهنه‌ خواهند گذاشت.

40 و گروهی‌ بر تو آورده‌، تو را به‌ سنگها سنگسار خواهند كرد و به‌ شمشیرهای‌ خود تو را پاره‌پاره‌ خواهند نمود.

41 و خانه‌های‌ تو را به‌ آتش‌ سوزانیده‌، در نظر زنان‌ بسیار بر تو عقوبت‌ خواهند رسانید. پس‌ من‌ تو را از زنا كاری‌ بازخواهم‌ داشت‌ و بار دیگر اجرت‌ نخواهی‌ داد.

42 و حدّت‌ خشم‌ خود را بر تو فرو خواهم‌ نشانید و غیرت‌ من‌ از تو خواهد برگشت‌ و آرام‌ گرفته‌، باردیگر غضب‌ نخواهم‌ نمود.

43 چونكه‌ ایام‌ جوانی‌ خود را به‌ یاد نیاورده‌، مرا به‌ همه‌ این‌ كارها رنجانیدی‌، از این‌ جهت‌ خداوند یهوه‌ می‌گوید كه‌ اینك‌ نیز رفتار تو را بر سرت‌ وارد خواهم‌ آورد و علاوه‌ بر تمامی‌ رجاساتت‌ دیگر این‌ عمل‌ قبیح‌ را مرتكب‌ نخواهی‌ شد.

44 «اینك‌ هر كه‌ مَثَل‌ می‌آورد این‌ مَثَل‌ را بر تو آورده‌، خواهد گفت‌ كه‌ مَثَل‌ مادر، مَثَل‌ دخترش‌ می‌باشد.

45 تو دختر مادر خود هستی‌ كه‌ از شوهر و پسران‌ خود نفرت‌ می‌داشت‌. و خواهر خواهران‌ خود هستی‌ كه‌ از شوهران‌ و پسران‌ خویش‌ نفرت‌ می‌دارند. مادر شما حِتّی‌ بود و پدر شما اَموری.

46 و خواهر بزرگ‌ تو سامره‌ است‌ كه‌ با دختران‌ خود بطرف‌ چپ‌ تو ساكن‌ می‌باشد. و خواهر كوچك‌ تو سدوم‌ است‌ كه‌ با دختران‌ خود بطرف‌ راست‌ تو ساكن‌ می‌باشد.

47 امّا تو در طریق‌های‌ ایشان‌ سلوك‌ نكردی‌ و مثل‌ رجاسات‌ ایشان‌ عمل‌ ننمودی‌. بلكه‌ گویا این‌ سهل‌ بود كه‌ تو در همه‌ رفتار خود از ایشان‌ زیاده‌ فاسد شدی‌.»

48 پس‌ خداوند یهوه‌ می‌گوید: «به‌ حیات‌ خودم‌ قسم‌ كه‌ خواهر تو سدوم‌ و دخترانش‌ موافق‌ اعمال‌ تو و دخترانت‌ عمل‌ ننمودند.

49 اینك‌ گناه‌ خواهرت‌ سَدُوم‌ این‌ بود كه‌ تكبّر و فراوانی‌ نان‌ و سعادتمندی‌ رفاهیت‌ برای‌ او و دخترانش‌ بود و فقیران‌ و مسكینان‌ را دستگیری‌ ننمودند،

50 و مغرور شده‌، در حضور من‌ مرتكب‌ رجاسات‌ گردیدند. لهذا چنانكه‌ صلاح‌ دیدم‌ ایشان‌ را از میان‌ برداشتم‌.

51 و سامره‌ نصف‌ گناهانت‌ را مرتكب‌ نشد، بلكه‌ تو رجاسات‌ خود را از آنها زیاده‌ نمودی‌ و خواهران‌ خود را به‌ تمامی‌ رجاسات‌ خویش‌ كه‌ بعمل‌ آوردی‌ مبرّی‌ ساختی‌.

52 پس‌ تو نیز كه‌ بر خواهران‌ خود حكم‌ دادی‌ خجالت‌ خود را متحمّل‌ بشو. زیرا به‌ گناهانت‌ كه‌ در آنها بیشتر از ایشان‌ رجاسات‌ نمودی‌ ایشان‌ از تو عادل‌تر گردیدند. لهذا تو نیز خجل‌ شو و رسوایی‌ خود را متحمّل‌ باش‌ چونكه‌ خواهران‌ خود را مبرّی‌ ساختی‌.

53 و من‌ اسیری‌ ایشان‌ یعنی‌ اسیری‌ سَدُوم‌ و دخترانش‌ و اسیری‌ سامره‌ و دخترانش‌ و اسیری‌ اسیران‌ تو را در میان‌ ایشان‌ خواهم‌ برگردانید.

54 تا خجالت‌ خود را متحمّل‌ شده‌، از هر چه‌ كرده‌ای‌ شرمنده‌ شوی‌ چونكه‌ ایشان‌ را تسلّی‌ داده‌ای‌.

55 و خواهرانت‌ یعنی‌ سدّوم‌ و دخترانش‌ به‌ حالت‌ نخستین‌ خود خواهند برگشت‌. و سامره‌ و دخترانش‌ به‌ حالت‌ نخستین‌ خود خواهند برگشت‌. و تو و دخترانت‌ به‌ حالت‌ نخستین‌ خود خواهید برگشت‌.

56 امّا خواهر تو سدوم‌ در روز تكبّر تو به‌ زبانت‌ آورده‌ نشد.

57 قبل‌ از آنكه‌ شرارت‌ تو مكشوف‌ بشود. مثل‌ آن‌ زمانی‌ كه‌ دختران‌ اَرام‌ مذمت‌ می‌كردند و جمیع‌ مجاورانش‌ یعنی‌ دختران‌ فلسطینیان‌ كه‌ تو را از هر طرف‌ خوار می‌شمردند.»

58 پس‌ خداوند می‌فرماید كه‌ «تو قباحت‌ و رجاسات‌ خود را متحمّل‌ خواهی‌ شد.

59 زیرا خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: به‌ نهجی‌ كه‌ تو عمل‌ نمودی‌ من‌ با تو عمل‌ خواهم‌ نمود، زیرا كه‌ قَسَم‌ را خوار شمرده‌، عهد را شكستی‌.

60 لیكن‌ من‌ عهد خود را كه‌ در ایام‌ جوانی‌ات‌ با تو بستم‌ به‌ یاد خواهم‌ آورد و عهد جاودانی‌ با تو استوار خواهم‌ داشت‌.

61 و هنگامی‌ كه‌ خواهران‌ بزرگ‌ و كوچك‌ خود را پذیرفته‌ باشی‌، آنگاه‌ راههای‌ خود را به‌ یاد آورده‌، خجل‌ خواهی‌ شد. و من‌ ایشان‌ را به‌ جای‌ دختران‌ به‌ تو خواهم‌ داد، لیكن‌ نه‌ از عهد تو.

62 و من‌ عهد خود را با تو استوار خواهم‌ ساخت‌ و خواهی‌ دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

63 تا آنكه‌ به‌یاد آورده‌، خجل‌ شوی‌. و خداوند یهوه‌ می‌فرماید كه‌ چون‌ من‌ همه‌ كارهای‌ تو را آمرزیده‌ باشم‌، بار دیگر به‌ سبب‌ رسوایی‌ خویش‌ دهان‌ خود را نخواهی‌ گشود.»

 حزقيال 17

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌، معمّایی‌ بیاور و مَثَلی‌ دربارۀ خاندان‌ اسرائیل‌ بزن‌.

3 و بگو خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: عقاب‌ بزرگ‌ كه‌ بالهای‌ سِتُرگ‌ و نَیهای‌ دراز پر از پرهای‌ رنگارنگ‌ دارد به‌ لبنان‌ آمد و سر سرو آزاد را گرفت‌.

4 و سر شاخه‌هایش‌ را كنَدِه‌، آن‌ را به‌ زمین‌ تجارت‌ آورده‌، در شهر سوداگران‌ گذاشت.

5 و از تخم‌ آن‌ زمین‌ گرفته‌، آن‌ را در زمین‌ باروری‌ نهاد و نزد آبهای‌ بسیار گذاشته‌، آن‌ را مثل‌ درخت‌ بید، غرس‌ نمود.

6 و آن‌ نمّو كرده‌، مَوِ وسیعِ كوتاه‌ قدّ گردید كه‌ شاخه‌هایش‌ بسوی‌ او مایل‌ شد و ریشه‌هایش‌ در زیر وی‌ می‌بود. پس‌ موی‌ شده‌ شاخه‌ها رویانید و نهالها آورد.

7 و عقاب‌ بزرگ‌ دیگری‌ با بالهای‌ سترگ‌ و پرهای‌ بسیار آمد و اینك‌ این‌ مو ریشه‌های‌ خود را بسوی‌ او برگردانید و شاخه‌های‌ خویش‌ را از كَرْته‌های‌ بستان‌ خود بطرف‌ او بیرون‌ كرد تا او وی‌ را سیراب‌ نماید.

8 در زمین‌ نیكو نزد آبهای‌ بسیار كاشته‌ شد تا شاخه‌ها رویانیده‌، میوه‌ بیاورد و مَو قشنگ‌ گردد.

9 بگو كه‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: پس‌ آیا كامیاب‌ خواهد شد؟ آیا او ریشه‌هایش‌ را نخواهد كند و میوه‌اش‌ را نخواهد چید تا خشك‌ شود؟ تمامی‌ برگهای‌ تازه‌اش‌ خشك‌ خواهد شد و بدون‌ قوّت‌عظیم‌ و خلق‌ بسیاری‌ از ریشه‌ها كنده‌ خواهد شد.

10 اینك‌ غرس‌ شده‌ است‌ امّا كامیاب‌ نخواهد شد. بلكه‌ چون‌ باد شرقی‌ بر آن‌ بوزد، بالّكل‌ خشك‌ خواهد شد و در بوستانی‌ كه‌ در آن‌ رویید پژمرده‌ خواهد گردید.»

11 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

12 «به‌ این‌ خاندان‌ متمرّد بگو كه‌ آیا معنی‌ این‌ چیزها را نمی‌دانید؟ بگو كه‌ اینك‌ پادشاه‌ بابل‌ به‌ اورشلیم‌ آمده‌، پادشاه‌ و سرورانش‌ را گرفت‌ و ایشان‌ را نزد خود به‌ بابل‌ برد.

13 و از ذریه‌ ملوك‌ گرفته‌، با او عهد بست‌ و او را قسم‌ داد و زورآوران‌ زمین‌ را بُرد.

14 تا آنكه‌ مملكت‌ پست‌ شده‌، سربلند نكند امّا عهد او را نگاه‌ داشته‌، استوار بماند.

15 و لیكن‌ او از وی‌ عاصی‌ شده‌، ایلچیان‌ خود را به‌ مصر فرستاد تا اسبان‌ و خلق‌ بسیاری‌ به‌ او بدهند. آیا كسی‌ كه‌ این‌ كارها را كرده‌ باشد، كامیاب‌ شود یا رهایی‌ یابد؟ و یا كسی‌ كه‌ عهد را شكسته‌ است‌ خلاصی‌ خواهد یافت‌؟»

16 خداوند یهوه‌ می‌گوید: «به‌ حیات‌ خودم‌ قَسَم‌ كه‌ البتّه‌ در مكان‌ آن‌ پادشاه‌ كه‌ او را به‌ پادشاهی‌ نصب‌ كرد و او قَسَم‌ وی‌ را خوار شمرده‌، عهد او را شكست‌ یعنی‌ نزد وی‌ در میان‌ بابل‌ خواهد مرد.

17 و چون‌ سنگرها بر پا سازند و برجها بنا نمایند تا جانهای‌ بسیاری‌ را منقطع‌ سازند، آنگاه‌ فرعون‌ با لشكر عظیم‌ و گروه‌ كثیر او را در جنگ‌ اعانت‌ نخواهد كرد.

18 چونكه‌ قَسم‌ را خوار شمرده‌، عهد را شكست‌ و بعد از آنكه‌ دست‌ خود را داده‌ بود، همه‌این‌ كارها را بعمل‌ آورد، پس‌ رهایی‌ نخواهی‌ یافت‌.»

19 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «به‌ حیات‌ خودم‌قسم‌ كه‌ سوگند مرا كه‌ او خوار شمرده‌ و عهد مرا كه‌ شكسته‌ است‌ البتّه‌ آنها را بر سر او وارد خواهم‌ آورد.

20 و دام‌ خود را بر او خواهم‌ گسترانید و او در كمند من‌ گرفتار خواهد شد و او را به‌ بابل‌ آورده‌، در آنجا بر وی‌ درباره‌ خیانتی‌ كه‌ به‌ من‌ ورزیده‌ است‌ محاكمه‌ خواهم‌ نمود.

21 و تمامی‌ فراریانش‌ با جمیع‌ افواجش‌ از شمشیر خواهند افتاد و بقیه‌ ایشان‌ بسوی‌ هر باد پراكنده‌ خواهند شد و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ كه‌ یهوه‌ می‌باشم‌ این‌ را گفته‌ام‌.»

22 خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: «من‌ سرِ بلند سرو آزاد را گرفته‌، آن‌ را خواهم‌ كاشت‌ و از سر اغصانش‌ شاخه‌ تازه‌ كنده‌، آن‌ را بر كوه‌ بلند و رفیع‌ غرس‌ خواهم‌ نمود.

23 آن‌ را بر كوه‌ بلند اسرائیل‌ خواهم‌ كاشت‌ و آن‌ شاخه‌ها رویانیده‌، میوه‌ خواهد آورد. و سرو آزاد قشنگ‌ خواهد شد كه‌ هر قِسم‌ مرغان‌ بالدار زیر آن‌ ساكن‌ شده‌، در سایه‌ شاخه‌هایش‌ آشیانه‌ خواهند گرفت‌.

24 و تمامی‌ در ختان‌ صحرا خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ درخت‌ بلند را پست‌ می‌كنم‌ و درخت‌ پست‌ را بلند می‌سازم‌ و درخت‌ سبز را خشك‌ و درخت‌ خشك‌ را بارور می‌سازم‌. من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ این‌ را گفته‌ام‌ و بجا خواهم‌ آورد.»

 حزقيال 18

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «شما چه‌ كار دارید كه‌ این‌ مَثَل‌ را درباره‌ زمین‌ اسرائیل‌ می‌زنید و می‌گویید: پدران‌ انگور ترش‌ خوردند و دندانهای‌ پسران‌ كند گردید.»

3 خداوند یهوه‌ می‌گوید: «به‌ حیات‌ خودم‌ قَسَم‌ كه‌ بعد از این‌ این‌ مثل‌ را در اسرائیل‌ نخواهید آورد.

4 اینك‌ همه‌ جانها از آن‌ منند چنانكه‌ جان‌ پدر است‌، همچنین‌ جان‌ پسر نیز، هردو آنها از آن‌ من‌ می‌باشند. هر كسی‌ كه‌ گناه‌ ورزد او خواهد مرد.

5 و اگر كسی‌ عادل‌ باشد و انصاف‌ و عدالت‌ را بعمل‌ آورد،

6 و بر كوهها نخورد و چشمان‌ خود را بسوی‌ بتهای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ برنیفرازد و زن‌ همسایه‌ خود را بی‌عصمت‌ نكند و به‌ زن‌ حایض‌ نزدیكی‌ ننماید،

7 و بر كسی‌ ظلم‌ نكند و گرو قرضدار را به‌ او ردّ نماید و مال‌ كسی‌ را به‌ غصب‌ نبرد، بلكه‌ نان‌ خود را به‌ گرسنگان‌ بدهد و برهنگان‌ را به‌ جامه‌ بپوشاند،

8 و نقد را به‌ سود ندهد و ربح‌ نگیرد، بلكه‌ دست‌ خود را از ستم‌ برداشته‌، انصاف‌ حقیقی‌ را در میان‌ مردمان‌ اجرا دارد،

9 و به‌ فرایض‌ من‌ سلوك‌ نموده‌ و احكام‌ مرا نگاه‌ داشته‌، به‌ راستی‌ عمل‌ نماید، خداوند یهوه‌ می‌فرماید كه‌ آن‌ شخص‌ عادل‌ است‌ و البتّه‌ زنده‌ خواهد ماند.

10 «امّا اگر او پسری‌ ستم‌پیشه‌ و خونریز تولید نماید كه‌ یكی‌ از این‌ كارها را بعمل‌ آورد،

11 و هیچكدام‌ از آن‌ اعمال‌ نیكو را بعمل‌ نیاورد بلكه‌ بر كوهها نیز بخورد و زن‌ همسایه‌ خود را بی‌عصمت‌ سازد،

12 و بر فقیران‌ و مسكینان‌ ظلم‌ نموده‌، مال‌ مردم‌ را به‌ غصب‌ ببرد و گِروْ را پس‌ ندهد، بلكه‌ چشمان‌ خود را بسوی‌ بتها برافراشته‌، مرتكب‌ رجاسات‌ بشود،

13 و نقد را به‌ سود داده‌، ربح‌ گیرد، آیا او زنده‌ خواهد ماند ؟ البتّه‌ او زنده‌ نخواهد ماند و به‌ سبب‌ همه‌ رجاساتی‌ كه‌ بجا آورده‌ است‌ خواهد مرد و خونش‌ بر سرش‌خواهد بود.

14 «و اگر پسری‌ تولید نماید كه‌ تمامی‌ گناهان‌ را كه‌ پدرش‌ بجا می‌آورد دیده‌، بترسد و مثل‌ آنها عمل‌ ننماید،

15 و بر كوهها نخورد و چشمان‌ خود را بسوی‌ بتهای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ برنیفرازد و زن‌ همسایه‌ خویش‌ را بی‌عصمت‌ نكند،

16 و بر كسی‌ ظلم‌ نكند و گرو نگیرد و مال‌ احدی‌ را به‌ غصب‌ نبرد بلكه‌ نان‌ خود را به‌ گرسنگان‌ دهد و برهنگان‌ را به‌ جامه‌ پوشاند،

17 و دست‌ خود را از فقیران‌ برداشته‌، سود و ربح‌ نگیرد و احكام‌ مرا بجا آورده‌، به‌ فرایض‌ من‌ سلوك‌ نماید، او به‌ سبب‌ گناه‌ پدرش‌ نخواهد مرد، بلكه‌ البتّه‌ زنده‌ خواهد ماند.

18 و امّا پدرش‌ چونكه‌ با برادران‌ خود به‌ شدّت‌ ظلم‌ نموده‌، مال‌ ایشان‌ را غصب‌ نمود و اعمال‌ شنیع‌ را در میان‌ قوم‌ خود بعمل‌ آورد او البتّه‌ به‌ سبب‌ گناهانش‌ خواهد مرد.

19 «لیكن‌ شما می‌گویید چرا چنین‌ است‌؟ آیا پسر متحمّل‌ گناه‌ پدرش‌ نمی‌باشد؟ اگر پسر انصاف‌ و عدالت‌ را بجا آورده‌، تمامی‌ فرایض‌ مرا نگاه‌ دارد و به‌ آنها عمل‌ نماید، او البتّه‌ زنده‌ خواهد ماند.

20 هر كه‌ گناه‌ كند او خواهد مرد. پسر متحمّل‌ گناه‌ پدرش‌ نخواهد بود و پدر متحمّل‌ گناه‌ پسرش‌ نخواهد بود. عدالت‌ مرد عادل‌ بر خودش‌ خواهد بود و شرارت‌ مرد شریر بر خودش‌ خواهد بود.

21 «و اگر مرد شریر از همه‌ گناهانی‌ كه‌ ورزیده‌ باشد بازگشت‌ نماید و جمیع‌ فرایض‌ مرا نگاه‌ داشته‌، انصاف‌ و عدالت‌ را بجا آورد او البتّه‌ زنده‌ مانده‌ نخواهد مرد.

22 تمامی‌ تقصیرهایی‌ كه‌ كرده‌ باشد به‌ ضدّ او به‌ یاد آورده‌ نخواهد شد بلكه‌ درعدالتی‌ كه‌ كرده‌ باشد زنده‌ خواهد ماند.»

23 خداوند یهوه‌ می‌فرماید: «آیا من‌ از مردن‌ مرد شریر مسرور می‌باشم‌؟ نی‌ بلكه‌ از اینكه‌ از رفتار خود بازگشت‌ نموده‌، زنده‌ ماند.

24 و اگر مرد عادل‌ از عدالتش‌ برگردد و ظلم‌ نموده‌، موافق‌ همه‌ رجاساتی‌ كه‌ شریران‌ می‌كنند عمل‌ نماید آیا او زنده‌ خواهد ماند؟ نی‌ بلكه‌ تمامی‌ عدالت‌ او كه‌ كرده‌ است‌ به‌ یاد آورده‌ نخواهد شد و در خیانتی‌ كه‌ نموده‌ و در گناهی‌ كه‌ ورزیده‌ است‌ خواهد مرد.

25 «امّا شما می‌گویید كه‌ طریق‌ خداوند موزون‌ نیست‌. پس‌ حال‌ ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ بشنوید: آیا طریق‌ من‌ غیر موزون‌ است‌ و آیا طریق‌ شما غیر موزون‌ نیست‌؟

26 چونكه‌ مرد عادل‌ از عدالتش‌ برگردد و ظلم‌ كند در آن‌ خواهد مرد. به‌ سبب‌ ظلمی‌ كه‌ كرده‌ است‌ خواهد مرد.

27 و چون‌ مرد شریر را از شرارتی‌ كه‌ كرده‌ است‌ بازگشت‌ نماید و انصاف‌ و عدالت‌ را بجا آورد، جان‌ خود را زنده‌ نگاه‌ خواهد داشت‌.

28 چونكه‌ تعقّل‌ نموده‌، از تمامی‌ تقصیرهایی‌ كه‌ كرده‌ بود بازگشت‌ كرد البتّه‌ زنده‌ خواهد ماند و نخواهد مرد.

29 لیكن‌ شما ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ می‌گویید كه‌ طریق‌ خداوند موزون‌ نیست‌. ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ آیا طریق‌ من‌ غیر موزون‌ است‌ و آیا طریق‌ شما غیر موزون‌ نیست‌؟»

30 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ می‌گوید: «ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ من‌ بر هریك‌ از شما موافق‌ رفتارش‌ داوری‌ خواهم‌ نمود. پس‌ توبه‌ كنید و از همه‌ تقصیرهای‌ خود بازگشت‌ نمایید تا گناه‌ موجب‌ هلاكت‌ شما نشود.

31 تمامی‌ تقصیرهای‌ خویش‌ را كه‌ مرتكب‌ آنهاشده‌اید از خود دور اندازید و دل‌ تازه‌ و روح‌ تازه‌ای‌ برای‌ خود ایجاد كنید. زیرا كه‌ ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ برای‌ چه‌ بمیرید؟

32 زیرا خداوند یهوه‌ می‌گوید: من‌ از مرگ‌ آنكس‌ كه‌ می‌میرد مسرور نمی‌باشم‌. پس‌ بازگشت‌ نموده‌، زنده‌ مانید.»

 حزقيال 19

1 «پس‌ تو این‌ مرثیه‌ را برای‌ سروران‌اسرائیل‌ بخوان‌

2 و بگو: مادر تو چه‌ بود. او در میان‌ شیران‌ شیر ماده‌ می‌خوابید و بچه‌های‌ خود را در میان‌ شیران‌ ژیان‌ می‌پرورد.

3 و یكی‌ از بچه‌های‌ خود را تربیت‌ نمود كه‌ شیر ژیان‌ گردید و به‌ دریدن‌ شكار آموخته‌ شد و مردمان‌ را خورد.

4 و چون‌ امّت‌ها خبر او را شنیدند، در حفره‌ ایشان‌ گرفتار گردید و او را در غُلها به‌ زمین‌ مصر بردند.

5 و چون‌ مادرش‌ دید كه‌ بعد از انتظار كشیدن‌ امیدش‌ بریده‌ شد، پس‌ از بچه‌هایش‌ دیگری‌ را گرفته‌، او را شیری‌ ژیان‌ ساخت.

6 و او در میان‌ شیران‌ گردش‌ كرده‌، شیر ژیان‌ گردید و به‌ دریدن‌ شكار آموخته‌ شده‌، مردمان‌ را خورد.

7 و قصرهای‌ ایشان‌ را ویران‌ و شهرهای‌ ایشان‌ را خراب‌ نمود و زمین‌ و هرچه‌ در آن‌ بود از آواز غرّش‌ او تهی‌ گردید.

8 و امّت‌ها از كشورها از هر طرف‌ بر او هجوم‌ آورده‌، دام‌ خود را بر او گسترانیدند كه‌ به‌ حفره‌ ایشان‌ گرفتار شد.

9 و او را در غُلْها كشیده‌، در قفس‌ گذاشتند و نزد پادشاه‌ بابل‌ بردند واو را در قلعه‌ای‌ نهادند تا آواز او دیگر بر كوههای‌ اسرائیل‌ مسموع‌ نشود.

10 «مادر تو مثل‌ درخت‌ مَوْ مانند خودت‌ نزد آبها غرس‌ شده‌، به‌ سبب‌ آبهای‌ بسیار میوه‌ آوردوشاخه‌ بسیار داشت‌.

11 و شاخه‌های‌ قوّی‌ برای‌ عصاهای‌ سلاطین‌ داشت‌. و قدّ آن‌ در میان‌ شاخه‌های‌ پر برگ‌ به‌ حدّی‌ بلند شد كه‌ از كثرت‌ اغصانش‌ ارتفاعش‌ نمایان‌ گردید.

12 امّا به‌ غضب‌ كنده‌ و به‌ زمین‌ انداخته‌ شد. و باد شرقی‌ میوه‌اش‌ را خشك‌ ساخت‌ و شاخه‌های‌ قویاش‌ شكسته‌ و خشك‌ گردیده‌، آتش‌ آنها را سوزانید.

13 و الا´ن‌ در بیابان‌ در زمین‌ خشك‌ و تشنه‌ مغروس‌ است‌.

14 و آتش‌ از عصاهای‌ شاخه‌هایش‌ بیرون‌ آمده‌، میوه‌اش‌ را سوزانید. به‌ نوعی‌ كه‌ یك‌ شاخه‌ قوّی‌ برای‌ عصای‌ سلاطین‌ نمانده‌ است‌. این‌ مرثیه‌ است‌ و مرثیه‌ خواهد بود.»

 حزقيال 20

1 و در روز دهم‌ ماه‌ پنجم‌ از سال‌ هفتم‌بعضی‌ از مشایخ‌ اسرائیل‌ به‌ جهت‌ طلبیدن‌ خداوند آمدند و پیش‌ من‌ نشستند.

2 آنگاه‌ كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

3 «ای‌ پسر انسان‌ مشایخ‌ اسرائیل‌ را خطاب‌ كرده‌، به‌ ایشان‌ بگو: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: آیا شما برای‌ طلبیدن‌ من‌ آمدید؟ خداوند یهوه‌ می‌گوید: به‌ حیات‌ خودم‌ قَسَم‌ كه‌ از شما طلبیده‌ نخواهم‌ شد.

4 ای‌ پسر انسان‌ آیا بر ایشان‌ حكم‌ خواهی‌ كرد؟ آیا بر ایشان‌ حكم‌ خواهی‌ كرد؟ پس‌ رجاسات‌ پدران‌ ایشان‌ را بدیشان‌ بفهمان‌.

5 و به‌ ایشان‌ بگو، خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: در روزی‌ كه‌ اسرائیل‌ را برگزیدم‌ و دست‌ خود را برای‌ ذریت‌ خاندان‌ یعقوب‌ برافراشتم‌ و خود را به‌ ایشان‌ در زمین‌ مصر معروف‌ ساختم‌ و دست‌ خود را برای‌ ایشان‌ برافراشته‌، گفتم‌: من‌ یهوه‌ خدای‌شما هستم‌،

6 در همان‌ روز دست‌ خود را برای‌ ایشان‌ برافراشتم‌ كه‌ ایشان‌ را از زمین‌ مصر به‌ زمینی‌ كه‌ برای‌ ایشان‌ بازدید كرده‌ بودم‌ بیرون‌ آورم‌. زمینی‌ كه‌ به‌ شیر و شهد جاری‌ است‌ و فخر همه‌ زمینها می‌باشد.

7 و به‌ ایشان‌ گفتم‌: هر كس‌ از شما رجاسات‌ چشمان‌ خود را دور كند و خویشتن‌ را به‌ بتهای‌ مصر نجس‌ نسازد، زیرا كه‌ من‌ یهوه‌ خدای‌ شما هستم‌.

8 امّا ایشان‌ از من‌ عاصی‌ شده‌، نخواستند كه‌ به‌ من‌ گوش‌ گیرند. و هر كس‌ از ایشان‌ رجاسات‌ چشمان‌ خود را دور نكرد و بتهای‌ مصر را ترك‌ ننمود. آنگاه‌ گفتم‌ كه‌ خشم‌ خود را بر ایشان‌ خواهم‌ ریخت‌ و غضب‌ خویش‌ را در میان‌ زمین‌ مصر بر ایشان‌ به‌ اتمام‌ خواهم‌ رسانید.

9 لیكن‌ محض‌ خاطر اسم‌ خود عمل‌ نمودم‌ تا آن‌ در نظر امّت‌هایی‌ كه‌ ایشان‌ در میان‌ آنها بودند و در نظر آنها خود را به‌ بیرون‌ آوردن‌ ایشان‌ از زمین‌ مصر، به‌ ایشان‌ شناسانیدم‌، بی‌حرمت‌ نشود.

10 پس‌ ایشان‌ را از زمین‌ مصر بیرون‌ آورده‌، به‌ بیابان‌ رسانیدم‌.

11 و فرایض‌ خویش‌ را به‌ ایشان‌ دادم‌ و احكام‌ خود را كه‌ هر كه‌ به‌ آنها عمل‌ نماید به‌ آنها زنده‌ خواهد ماند، به‌ ایشان‌ تعلیم‌ دادم‌.

12 و نیز سَبَّت‌های‌ خود را به‌ ایشان‌ عطا فرمودم‌ تا علامتی‌ در میان‌ من‌ و ایشان‌ بشود و بدانند كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌ كه‌ ایشان‌ را تقدیس‌ می‌نمایم‌.

13 «لیكن‌ خاندان‌ اسرائیل‌ در بیابان‌ از من‌ عاصی‌ شده‌، در فرایض‌ من‌ سلوك‌ ننمودند. و احكام‌ مرا كه‌ هر كه‌ به‌ آنها عمل‌ نماید از آنها زنده‌ ماند، خوار شمردند و سَبَّت‌هایم‌ را بسیار بی‌حرمت‌ نمودند. آنگاه‌ گفتم‌ كه‌ خشم‌ خود را برایشان‌ ریخته‌، ایشان‌ را در بیابان‌ هلاك‌ خواهم‌ ساخت‌.

14 لیكن‌ محض‌ خاطر اسم‌ خود عمل‌ نمودم‌ تا آن‌ به‌ نظر امّت‌هایی‌ كه‌ ایشان‌ را به‌ حضور آنها بیرون‌ آوردم‌ بی‌حرمت‌ نشود.

15 و من‌ نیز دست‌ خود را برای‌ ایشان‌ در بیابان‌ برافراشتم‌ كه‌ ایشان‌ را به‌ زمینی‌ كه‌ به‌ ایشان‌ داده‌ بودم‌، داخل‌ نسازم‌، زمینی‌ كه‌ به‌ شیر و شهد جاری‌ است‌ و فخر تمامی‌ زمینها می‌باشد.

16 زیرا كه‌ احكام‌ مرا خوار شمردند وبه‌ فرایضم‌ سلوك‌ ننمودند و سَبَّت‌های‌ مرا بی‌حرمت‌ ساختند، چونكه‌ دل‌ ایشان‌ به‌ بتهای‌ خود مایل‌ می‌بود.

17 لیكن‌ خشم‌ من‌ بر ایشان‌ رقّت‌ نموده‌، ایشان‌ را هلاك‌ نساختم‌ و ایشان‌ را در بیابان‌، نابود ننمودم‌.

18 و به‌ پسران‌ ایشان‌ در بیابان‌ گفتم‌: به‌ فرایض‌ پدران‌ خود سلوك‌ منمایید و احكام‌ ایشان‌ را نگاه‌ مدارید و خویشتن‌ را به‌ بتهای‌ ایشان‌ نجس‌ مسازید.

19 من‌ یهوه‌ خدای‌ شما هستم‌. پس‌ به‌ فرایض‌ من‌ سلوك‌ نمایید و احكام‌ مرا نگاه‌ داشته‌، آنها را بجا آورید.

20 و سَبَّت‌های‌ مرا تقدیس‌ نمایید تا در میان‌ من‌ و شما علامتی‌ باشد و بدانید كه‌ من‌ یهوه‌ خدای‌ شما هستم‌.

21 «لیكن‌ پسران‌ از من‌ عاصی‌ شده‌، به‌ فرایض‌ من‌ سلوك‌ ننمودند و احكام‌ مرا كه‌ هر كه‌ آنها را بجا آورد از آنها زنده‌ خواهد ماند، نگاه‌ نداشتند و به‌ آنها عمل‌ ننمودند و سَبَّت‌های‌ مرا بی‌حرمت‌ ساختند. آنگاه‌ گفتم‌ كه‌ خشم‌ خود را بر ایشان‌ ریخته‌، غضب‌ خویش‌ را بر ایشان‌ در بیابان‌ به‌ اتمام‌ خواهم‌ رسانید.

22 لیكن‌ دست‌ خود را برگردانیده‌، محض‌ خاطر اسم‌ خود عمل‌ نمودم‌ تا آن‌ به‌ نظر امّت‌هایی‌ كه‌ ایشان‌ را به‌ حضور آنهابیرون‌ آوردم‌ بی‌حرمت‌ نشود.

23 و من‌ نیز دست‌ خود را برای‌ ایشان‌ در بیابان‌ برافراشتم‌ كه‌ ایشان‌ را در میان‌ امّت‌ها پراكنده‌ نمایم‌ و ایشان‌ را در كشورها متفرّق‌ سازم‌.

24 زیرا كه‌ احكام‌ مرا بجا نیاوردند و فرایض‌ مرا خوار شمردند و سَبَّت‌های‌ مرا بی‌حرمت‌ ساختند و چشمان‌ ایشان‌ بسوی‌ بتهای‌ پدران‌ ایشان‌ نگران‌ می‌بود.

25 بنابراین‌ من‌ نیز فرایضی‌ را كه‌ نیكو نبود و احكامی‌ را كه‌ از آنها زنده‌ نمانند به‌ ایشان‌ دادم‌.

26 و ایشان‌ را به‌ هدایای‌ ایشان‌ كه‌ هر كس‌ را كه‌ رَحِم‌ را می‌گشود از آتش‌ می‌گذرانیدند، نجس‌ ساختم‌ تا ایشان‌ را تباه‌ سازم‌ و بدانند كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

27 «بنابراین‌ ای‌ پسر انسان‌ خاندان‌ اسرائیل‌ را خطاب‌ كرده‌، به‌ ایشان‌ بگو: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: در این‌ دفعه‌ نیز پدران‌ شما خیانت‌ كرده‌، به‌ من‌ كفر ورزیدند.

28 زیرا كه‌ چون‌ ایشان‌ را به‌ زمینی‌ كه‌ دست‌ خود را برافراشته‌ بودم‌ كه‌ آن‌ را به‌ ایشان‌ بدهم‌ در آوردم‌، آنگاه‌ به‌ هر تلّ بلند و هر درخت‌ كَشَن‌ نظر انداختند و ذبایح‌ خود را در آنجا ذبح‌ نمودند و قربانی‌های‌ غضب‌انگیز خویش‌ را گذرانیدند. و در آنجا هدایای‌ خوشبوی‌ خود را آوردند و در آنجا هدایای‌ ریختنی‌ خود را ریختند.

29 و به‌ ایشان‌ گفتم‌: این‌ مكان‌ بلند كه‌ شما به‌ آن‌ می‌روید چیست‌؟ پس‌ اسم‌ آن‌ تا امروز بامَه‌ خوانده‌ می‌شود.

30 «بنابراین‌ به‌ خاندان‌ اسرائیل‌ بگو: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: آیا شما به‌ رفتار پدران‌ خود خویشتن‌ را نجس‌ می‌سازید و رجاسات‌ایشان‌ را پیروی‌ نموده‌، زنا می‌كنید؟

31 و هدایای‌ خود را آورده‌، پسران‌ خویش‌ را از آتش‌ می‌گذرانید و خویشتن‌ را از تمامی‌ بتهای‌ خود تا امروز نجس‌ می‌سازید؟ پس‌ ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ آیا من‌ از شما طلبیده‌ بشوم‌؟ خداوند یهوه‌ می‌فرماید به‌ حیات‌ خودم‌ قَسَم‌ كه‌ از شما طلبیده‌ نخواهم‌ شد.

32 و آنچه‌ به‌ خاطر شما خطور می‌كند، هرگز واقع‌ نخواهد شد كه‌ خیال‌ می‌كنید. مثل‌ امّت‌ها و مانند قبایل‌ كشورها گردیده‌، (بتهای‌) چوب‌ و سنگ‌ را عبادت‌ خواهید نمود.

33 زیرا خداوند یهوه‌ می‌فرماید: به‌ حیات‌ خودم‌ قسم‌ كه‌ هرآینه‌ با دست‌ قوّی‌ و بازوی‌ برافراشته‌ و خشم‌ ریخته‌ شده‌ بر شما سلطنت‌ خواهم‌ نمود.

34 و شما را از میان‌ امّت‌ها بیرون‌ آورده‌، به‌ دست‌ قوّی‌ و بازوی‌ برافراشته‌ و خشم‌ ریخته‌ شده‌ از زمینهایی‌ كه‌ در آنها پراكنده‌ شده‌اید جمع‌ خواهم‌ نمود.

35 و شما را به‌ بیابان‌ امّت‌ها در آورده‌، در آنجا بر شما روبرو داوری‌ خواهم‌ نمود.

36 و خداوند یهوه‌ می‌گوید: چنانكه‌ بر پدران‌ شما در بیابان‌ زمین‌ مصر داوری‌ نمودم‌، همچنین‌ بر شما داوری‌ خواهم‌ نمود.

37 و شما را زیر عصا گذرانیده‌، به‌ بند عهد درخواهم‌ آورد.

38 و آنانی‌ را كه‌ متمرّد شده‌ و از من‌ عاصی‌ گردیده‌اند، از میان‌ شما جدا خواهم‌ نمود و ایشان‌ را از زمین‌ غربت‌ ایشان‌ بیرون‌ خواهم‌ آورد. لیكن‌ به‌ زمین‌ اسرائیل‌ داخل‌ نخواهند شد و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.»

39 امّا به‌ شما ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «همه‌ شما نزد بتهای‌ خود رفته‌، آنها را عبادت‌ كنید. لیكن‌ بعد از این‌ البتّه‌ مرا گوش‌ خواهید داد. و اسم‌ قدّوس‌ مرادیگر با هدایا و بتهای‌ خود بی‌عصمت‌ نخواهید ساخت‌.

40 زیرا خداوند یهوه‌ می‌فرماید: در كوه‌ مقدّس‌ من‌ بر كوه‌ بلند اسرائیل‌ تمام‌ خاندان‌ اسرائیل‌ جمیعاً در آنجا مرا عبادت‌ خواهند كرد و در آنجا از ایشان‌ راضی‌ شده‌، ذبایح‌ جنبانیدنی‌ شما و نوبرهای‌ هدایای‌ شما را با تمامی‌ موقوفات‌ شما خواهم‌ طلبید.

41 و چون‌ شما را از امّت‌ها بیرون‌ آورم‌ و شما را از زمینهایی‌ كه‌ در آنها پراكنده‌ شده‌اید جمع‌ نمایم‌، آنگاه‌ هدایای‌ خوشبوی‌ شما را از شما قبول‌ خواهم‌ كرد و به‌ نظر امّت‌ها در میان‌ شما تقدیس‌ كرده‌ خواهم‌ شد.

42 و چون‌ شما را به‌ زمین‌ اسرائیل‌ یعنی‌ به‌ زمینی‌ كه‌ درباره‌اش‌ دست‌ خود را برافراشتم‌ كه‌ آن‌ را به‌ پدران‌ شما بدهم‌ بیاورم‌، آنگاه‌ خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.

43 و در آنجا طریق‌های‌ خود و تمامی‌ اعمال‌ خویش‌ را كه‌ خویشتن‌ را به‌ آنها نجس‌ ساخته‌اید، به‌ یاد خواهید آورد. و از همه‌ اعمال‌ قبیح‌ كه‌ كرده‌اید، خویشتن‌ را به‌ نظر خود مكروه‌ خواهید داشت.

44 و ای‌ خاندان‌ اسرائیل‌ خداوند یهوه‌ می‌فرماید: هنگامی‌ كه‌ با شما محض‌ خاطر اسم‌ خود و نه‌ به‌ سزای‌ رفتار قبیح‌ شما و نه‌ موافق‌ اعمال‌ فاسد شما عمل‌ نموده‌ باشم‌، آنگاه‌ خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.»

45 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

46 «ای‌ پسر انسان‌ روی‌ خود را بسوی‌ جنوب‌ متوجّه‌ ساز و به‌ سمت‌ جنوب‌ تكلّم‌ نما و بر جنگل‌ صحرای‌ جنوب‌ نبوّت‌ كن‌.

47 و به‌ آن‌ جنگل‌ جنوب‌ بگو: كلام‌ خداوند را بشنو. خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: اینك‌ من‌ آتشی‌ در تو می‌افروزم‌ كه‌ هر درخت‌ سبز و هر درخت‌ خشك‌ را در تو خواهد سوزانید. و لهیب‌ ملتهب‌ آن‌ خاموش‌ نخواهد شد و همه‌ رویها از جنوب‌ تاشمال‌ از آن‌ سوخته‌ خواهد شد.

48 و تمامی‌ بشر خواهند فهمید كه‌ من‌ یهوه‌ آن‌ را افروخته‌ام‌ تا خاموشی‌ نپذیرد.»

49 و من‌ گفتم‌: «آه‌ ای‌ خداوند یهوه‌، ایشان‌ درباره‌ من‌ می‌گویند: آیا او مثلها نمی‌آورد؟»

 حزقيال 21

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌ روی‌ خود را بسوی‌ اورشلیم‌ بدار و به‌ مكان‌های‌ بلند مقدّس‌ تكلّم‌ نما. و به‌ زمین‌ اسرائیل‌ نبوّت‌ كن‌

3 و به‌ زمین‌ اسرائیل‌ بگو: خداوند چنین‌ می‌فرماید: اینك‌ من‌ به‌ ضدّ تو هستم‌ و شمشیر خود را از غلافش‌ كشیده‌، عادلان‌ و شریران‌ را از میان‌ تو منقطع‌ خواهم‌ ساخت‌.

4 و چونكه‌ عادلان‌ و شریران‌ را از میان‌ تو منقطع‌ می‌سازم‌، بنابراین‌ شمشیر من‌ بر تمامی‌ بشر از جنوب‌ تا شمال‌ از غلافش‌ بیرون‌ خواهد آمد.

5 و تمامی‌ بشر خواهند فهمید كه‌ من‌ یهوه‌ شمشیر خود را از غلافش‌ بیرون‌ كشیدم‌ تا باز به‌ آن‌ برنگردد.

6 پس‌ تو ای‌ پسر انسان‌ آه‌ بكش‌! با شكستگی‌ كمر و مرارت‌ سخت‌ به‌ نظر ایشان‌ آه‌ بكش‌.

7 و اگر به‌ تو گویند كه‌ چرا آه‌ می‌كشی‌؟ بگو: به‌ سبب‌ آوازه‌ای‌ كه‌ می‌آید. زیرا كه‌ همه‌ دلها گداخته‌ و تمامی‌ دستها سست‌ گردیده‌ و همه‌ جانها كاهیده‌ و جمیع‌ زانوها مثل‌ آب‌ بیتاب‌ خواهد شد. خداوند یهوه‌ می‌گوید: همانا آن‌ می‌آید و به‌ وقوع‌ خواهد پیوست‌.»

8 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

9 «ای‌ پسر انسان‌ نبوّت‌ كرده‌، بگو: خداوند چنین‌ می‌فرماید: بگو كه‌ شمشیرْ، شمشیرْ تیز شده‌ و نیز صیقلی‌ گردیده‌ است‌.

10 تیز شده‌ است‌ تا كشتار نماید و صیقلی‌ گردیده‌ تا برّاق‌ شود. پس‌ آیا ماشادی‌ نماییم‌؟ عصای‌ پسر من‌ همه‌ درختان‌ را خوار می‌شمارد.

11 و آن‌ برای‌ صیقلی‌ شدن‌ داده‌ شد تا آن‌ را به‌ دست‌ گیرند. و این‌ شمشیر تیز شده‌ و صیقلی‌ گردیده‌ است‌ تا به‌ دست‌ قاتل‌ داده‌ شود.

12 ای‌ پسر انسان‌ فریاد برآور و وِلْوِله‌ نما زیرا كه‌ این‌ بر قوم‌ من‌ و بر جمیع‌ سروران‌ اسرائیل‌ وارد می‌آید. ترسها به‌ سبب‌ شمشیر بر قوم‌ من‌ عارض‌ شده‌ است‌. لهذا بر ران‌ خود دست‌ بزن‌.

13 زیرا كه‌ امتحان‌ است‌. و چه‌ خواهد بود اگر عصایی‌ كه‌ (دیگران‌ را) خوار می‌شمارد، دیگر نباشد. قول‌ خداوند یهوه‌ این‌ است‌:

14 و تو ای‌ پسر انسان‌ نبوّت‌ كن‌ و دستهای‌ خود را به‌ هم‌ بزن‌ و شمشیر دفعه‌ سوّم‌ تكرار بشود. شمشیر مقتولان‌ است‌. شمشیر آن‌ مقتول‌ عظیم‌ كه‌ ایشان‌ را احاطه‌ می‌كند.

15 شمشیر بُرنده‌ای‌ به‌ ضدّ همه‌ دروازه‌های‌ ایشان‌ قرار دادم‌ تا دلها گداخته‌ شود و هلاكت‌ها زیاده‌ شود. آه‌ (شمشیر) برّاق‌ گردیده‌ و برای‌ كشتار تیز شده‌ است.

16 جمع‌ شده‌، به‌ جانب‌ راست‌ برو و آراسته‌ گردیده‌، به‌ جانب‌ چپ‌ توجّه‌ نما. به‌ هر طرف‌ كه‌ رخسارهایت‌ متوجّه‌ می‌باشد.

17 و من‌ نیز دستهای‌ خود را به‌ هم‌ خواهم‌ زد و حدّت‌ خشم‌ خویش‌ را ساكن‌ خواهم‌ گردانید. من‌ یهوه‌ هستم‌ كه‌ تكلّم‌ نموده‌ام‌.»

18 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

19 «و تو ای‌ پسر انسان‌ دو راه‌ به‌ جهت‌ خود تعیین‌ نما تا شمشیر پادشاه‌ بابل‌ از آنها بیاید. هر دو آنها از یك‌ زمین‌ بیرون‌ می‌آید. و علامتی‌ بر پا كن‌. آن‌ را بر سر راه‌ شهر بر پا نما.

20 راهی‌ تعیین‌ نما تا شمشیر به‌ رَبَّه‌ بنی‌ عَمَّوُن‌ و به‌ یهودا در اورشلیم‌ مُنیع‌ بیاید.

21 زیرا كه‌ پادشاه‌ بابل‌ بر شاهراه‌، به‌ سر دو راه‌ ایستاده‌ است‌ تا تفأّل‌ زند و تیرها را به‌ هم‌ زده‌، از ترافیم‌ سؤال‌ می‌كند و به‌ جگر می‌نگرد.

22 به‌ دست‌ راستش‌ تَفَأُّلِ اورشلیم‌ است‌ تا منجنیقها بر پا كند و دهان‌ را برای‌ كشتار بگشاید و آواز را به‌ گلبانگ‌ بلند نماید و منجنیقها بر دروازه‌ها بر پا كند و سنگرها بسازد و برجها بنا نماید.

23 لیكن‌ در نظر ایشان‌ كه‌ قَسَم‌ برای‌ آنها خورده‌اند، تفأّل‌ باطل‌ می‌نماید. و او گناه‌ ایشان‌ را به‌ یاد می‌آورد تا گرفتار شوند.»

24 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «چونكه‌ شما تقصیرهای‌ خویش‌ را منكشف‌ ساخته‌ و خطایای‌ خود را در همه‌ اعمال‌ خویش‌ ظاهر نموده‌، عصیان‌ خود را یاد آورانیدید، پس‌ چون‌ به‌ یاد آورده‌ شدید دستگیر خواهید شد.

25 و تو ای‌ رئیس‌ شریر اسرائیل‌ كه‌ به‌ زخم‌ مهلك‌ مجروح‌ شده‌ای‌ و اجل‌ تو در زمان‌ عقوبت‌ آخر رسیده‌ است‌،

26 خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: عمامه‌ را دور كن‌ و تاج‌ را بردار. چنین‌ نخواهد ماند. آنچه‌ را كه‌ پست‌ است‌ بلند نما و آنچه‌ را كه‌ بلند است‌ پست‌ كن‌.

27 و من‌ آن‌ را سرنگون‌، سرنگون‌، سرنگون‌ خواهم‌ ساخت‌. و این‌ دیگر واقع‌ نخواهد شد تا آنكس‌ بیاید كه‌ حقّ او می‌باشد. و من‌ آن‌ را به‌ وی‌ عطا خواهم‌ نمود.

28 «و تو ای‌ پسر انسان‌ نبّوت‌ كرده‌، بگو: خداوند یهوه‌ درباره‌ بنی‌عمّون‌ و سرزنش‌ ایشان‌ چنین‌ می‌فرماید: بگو كه‌ شمشیر، شمشیر برای‌ كشتار كشیده‌ شده‌ است‌ و به‌ غایت‌ صیقلی‌ گردیده‌ تا برّاق‌ بشود.

29 چونكه‌ برای‌ تو رؤیای‌ باطل‌ دیده‌اند و برای‌ تو تفأّل‌ دروغ‌ زده‌اند تا تو را بر گردنهای‌ مقتولان‌ شریر بگذارند كه‌ اجل‌ ایشان‌ در زمان‌ عقوبت‌ آخر رسیده‌ است‌.

30 لهذا آن‌ را به‌ غلافش‌ برگردان‌ و بر تو در مكانی‌ كه‌ آفریده‌ شده‌ای‌ و در زمینی‌ كه‌ تولّد یافته‌ای‌ داوری‌ خواهم‌ نمود.

31 و خشم‌ خود را بر تو خواهم‌ریخت‌ و آتش‌ غیظ‌ خود را بر تو خواهم‌ دمید. و تو را به‌ دست‌ مردان‌ وحشی‌ كه‌ برای‌ هلاك‌ نمودن‌ چالاكند تسلیم‌ خواهم‌ نمود.

32 و تو برای‌ آتش‌ هیزم‌ خواهی‌ شد و خونت‌ در آن‌ زمین‌ خواهد ماند. پس‌ به‌ یاد آورده‌ نخواهی‌ شد زیرا من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ تكلّم‌ نموده‌ام‌.»

 حزقيال 22

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌ آیا داوری‌ خواهی‌ نمود؟ آیا بر شهر خونریز داوری‌ خواهی‌ نمود؟ پس‌ آن‌ را از همه‌ رجاساتش‌ آگاه‌ ساز.

3 و بگو خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: ای‌ شهری‌ كه‌ خون‌ را در میان‌ خودت‌ می‌ریزی‌ تا اجل‌ تو برسد! ای‌ كه‌ بتها را به‌ ضدّ خود ساخته‌، خویشتن‌ را نجس‌ نموده‌ای‌!

4 به‌ سبب‌ خونی‌ كه‌ ریخته‌ای‌ مجرم‌ شده‌ای‌ و به‌ سبب‌ بتهایی‌ كه‌ ساخته‌ای‌ نجس‌ گردیده‌ای‌. لهذا اجل‌ خویش‌ را نزدیك‌ آورده‌، به‌ انتهای‌ سالهای‌ خود رسیده‌ای‌. لهذا تو را نزد امّت‌ها عار و نزد جمیع‌ كشورها مسخره‌ گردانیده‌ام‌.

5 ای‌ پلید نام‌! و ای‌ پر فتنه‌! آنانی‌ كه‌ به‌ تو نزدیك‌ و آنانی‌ كه‌ از تو دورند بر تو سُخریه‌ خواهند نمود.

6 اینك‌ سرورانِ اسرائیل‌، هر كس‌ به‌ قدر قوّت‌ خویش‌ مرتكب‌ خونریزی‌ در میان‌ تو می‌بودند.

7 پدر و مادر را در میان‌ تو اهانت‌ نمودند. و غریبان‌ را در میان‌ تو مظلوم‌ ساختند و بر یتیمان‌ و بیوه‌زنان‌ در میان‌ تو ستم‌ نمودند.

8 و تو مَقْدَس‌های‌ مرا خوار شمرده‌، سَبَّت‌های‌ مرا بی‌عصمت‌ نمودی‌.

9 و بعضی‌ در میان‌ تو به‌ جهت‌ ریختن‌ خون‌، نمّامی‌ می‌نمودند و بر كوهها در میان‌ تو غذا می‌خوردند و در میان‌ تو مرتكب‌ قباحت‌ می‌شدند.

10 و عورت‌ پدران‌ را در میان‌ تومنكشف‌ می‌ساختند. و زنان‌ حایض‌ را در میان‌ تو بی‌عصمت‌ می‌نمودند.

11 یكی‌ در میان‌ تو با زن‌ همسایه‌ خود عمل‌ زشت‌ نمود. و دیگری‌ عروس‌ خویش‌ را به‌ جور بی‌عصمت‌ كرد. و دیگری‌ خواهرش‌، یعنی‌ دختر پدر خود را ذلیل‌ ساخت‌.

12 و در میان‌ تو به‌ جهت‌ ریختن‌ خون‌ رشوه‌ خوردند و سود و ربح‌ گرفتند. و تو مال‌ همسایه‌ خود را به‌ زور غصب‌ كردی‌ و مرا فراموش‌ نمودی‌. قول‌ خداوند یهوه‌ این‌ است‌.

13 لهذا هان‌ من‌ به‌ سبب‌ حرص‌ تو كه‌ مرتكب‌ آن‌ شده‌ای‌ و به‌ سبب‌ خونی‌ كه‌ در میان‌ خودت‌ ریخته‌ای‌، دستهای‌ خود را به‌ هم‌ می‌زنم‌.

14 پس‌ در ایامی‌ كه‌ من‌ به‌ تو مكافات‌ رسانم‌ آیا دلت‌ قوی و دستهایت‌ محكم‌ خواهد بود؟ من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ تكلّم‌ نمودم‌ و بعمل‌ خواهم‌ آورد.

15 و تو را در میان‌ امّت‌ها پراكنده‌ و در میان‌ كشورها متفرّق‌ ساخته‌، نجاسات‌ تو را از میانت‌ نابود خواهم‌ ساخت‌.

16 و به‌ نظر امّت‌ها بی‌عصمت‌ خواهی‌ شد و خواهی‌ دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ هستم‌.»

17 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

18 «ای‌ پسر انسان‌ خاندان‌ اسرائیل‌ نزد من‌ دُرْد شده‌اند و جمیع‌ ایشان‌ مس‌ و روی‌ و آهن‌ و سرب‌ در میان‌ كوره‌ و دُرْد نقره‌ شده‌اند.

19 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: چونكه‌ همگی‌ شما دُرْد شده‌اید، لهذا من‌ شما را در میان‌ اورشلیم‌ جمع‌ خواهم‌ نمود.

20 چنانكه‌ نقره‌ و مس‌ و آهن‌ و سرب‌ و روی‌ را در میان‌ كوره‌ جمع‌ كرده‌، آتش‌ بر آنها می‌دمند تا گداخته‌ شود، همچنان‌ من‌ شما را در غضب‌ و حدّت‌ خشم‌ خویش‌ جمع‌ كرده‌، در آن‌ خواهم‌ نهاد و شما را خواهم‌ گداخت.

21 و شما را جمع‌ كرده‌، آتش‌ غضب‌ خود را بر شما خواهم‌ دمید كه‌ در میانش‌ گداخته‌ شوید.

22 چنانكه‌ نقره‌ در میان‌ كوره‌ گداخته‌ می‌شود، همچنان‌ شما در میانش‌ گداخته‌ خواهید شد و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ حدّت‌ خشم‌ خویش‌ را بر شما ریخته‌ام‌.»

23 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

24 «ای‌ پسر انسان‌ او را بگو: تو زمینی‌ هستی‌ كه‌ طاهر نخواهی‌ شد. و باران‌ در روز غضب‌ بر تو نخواهد بارید.

25 فتنه‌ انبیای‌ آن‌ در میانش‌ می‌باشد. ایشان‌ مثل‌ شیر غرّان‌ كه‌ شكار را می‌درد، جانها را می‌خورند. و گنجها و نفایس‌ را می‌برند. و بیوه‌زنان‌ را در میانش‌ زیاد می‌سازند.

26 كاهنانش‌ به‌ شریعت‌ من‌ مخالفت‌ ورزیده‌، موقوفات‌ مرا حلال‌ می‌سازند. و در میان‌ مقدّس‌ و غیر مقدّس‌ تمیز نمی‌دهند و در میان‌ نجس‌ و طاهر فرق‌ نمی‌گذارند. و چشمان‌ خود را از سَبَّت‌های‌ من‌ می‌پوشانند و من‌ در میان‌ ایشان‌ بی‌حرمت‌ گردیده‌ام‌.

27 سرورانش‌ مانند گرگان‌ درنده‌ خون‌ می‌ریزند و جانها را هلاك‌ می‌نمایند تا سود ناحقّ ببرند.

28 و انبیایش‌ ایشان‌ را به‌ گِلِ ملاط‌ اندود نموده‌، رؤیاهای‌ باطل‌ می‌بینند و برای‌ ایشان‌ تفأّل‌ دروغ‌ زده‌، می‌گویند كه‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ گفته‌ است‌ با آنكه‌ یهوه‌ تكلّم‌ ننموده‌.

29 و قوم‌ زمین‌ به‌ شدّت‌ ظلم‌ نموده‌ و مال‌ یكدیگر را غصب‌ كرده‌اند. و بر فقیران‌ و مسكینان‌ جفا نموده‌، غریبان‌ را به‌ بی‌انصافی‌ مظلوم‌ ساخته‌اند.

30 و من‌ در میان‌ ایشان‌ كسی‌ را طلبیدم‌ كه‌ دیوار را بنا نماید و برای‌ زمین‌ به‌ حضور من‌ در شكاف‌ بایستد تا آن‌ را خراب‌ ننمایم‌، امّا كسی‌ را نیافتم‌.

31 پس‌ خداوند یهوه‌ می‌گوید: خشم‌ خود را بر ایشان‌ ریخته‌ام‌ و ایشان‌ را به‌ آتش‌ غضب‌ خویش‌ هلاك‌ ساخته‌، طریق‌ ایشان‌ را بر سر ایشان‌ وارد آورده‌ام‌.»

 حزقيال 23

1 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌، دو زن‌ دختر یك‌ مادر بودند.

3 و ایشان‌ در مصر زنا كرده‌، در جوانی‌ خود زناكار شدند. در آنجا سینه‌های‌ ایشان‌ را مالیدند و پستانهای‌ بكارت‌ ایشان‌ را افشردند.

4 و نامهای‌ ایشان‌ بزرگتر اُهُوله‌ و خواهر او اُهُولِیبَه‌ بود. و ایشان‌ از آن‌ من‌ بوده‌، پسران‌ و دختران‌ زاییدند. و امّا نامهای‌ ایشان‌ اُهُوله‌، سامره‌ می‌باشد و اُهُولِیبَه‌، اورشلیم‌.

5 و اُهُوله‌ از من‌ رو تافته‌، زنا نمود و بر محبّان‌ خود یعنی‌ بر آشوریان‌ كه‌ مجاور او بودند عاشق‌ گردید؛

6 كسانی‌ كه‌ به‌ آسمانجونی‌ ملبّس‌ بودند؛ حاكمان‌ و سرداران‌ كه‌ همه‌ ایشان‌ جوانان‌ دلپسند و فارسان‌ اسب‌ سوار بودند.

7 و به‌ ایشان‌ یعنی‌ به‌ جمیع‌ برگزیدگان‌ بنی‌ آشور فاحشگی‌ خود را بذل‌ نمود و خود را از جمیع‌ بتهای‌ آنانی‌ كه‌ بر ایشان‌ عاشق‌ می‌بود نجس‌ می‌ساخت‌.

8 و فاحشگی‌ خود را كه‌ در مصر می‌نمود، ترك‌ نكرد. زیرا كه‌ ایشان‌ در ایام‌ جوانی‌اش‌ با او همخواب‌ می‌شدند و پستانهای‌ بكارت‌ او را افشرده‌، زناكاری‌ خود را بر وی‌ می‌ریختند.

9 لهذا من‌ او را به‌ دست‌ عاشقانش‌ یعنی‌ به‌ دست‌ بنی‌ آشور كه‌ او بر ایشان‌ عشق‌ می‌ورزید، تسلیم‌ نمودم‌.

10 كه‌ ایشان‌ عورت‌ او را منكشف‌ ساخته‌، پسران‌ و دخترانش‌ را گرفتند. و او را به‌ شمشیر كشتند كه‌ در میان‌ زنان‌ عبرت‌ گردید و بر وی‌ داوری‌ نمودند.

11 «و چون‌ خواهرش‌ اُهُوْلِیبَه‌ این‌ را دید، در عشق‌بازی‌ خویش‌ از او زیادتر فاسد گردید و بیشتر از زناكاری‌ خواهرش‌ زنا نمود.

12 و بر بنی‌ آشور عاشق‌ گردید كه‌ جمیع‌ ایشان‌ حاكمان‌ و سرداران‌ مجاور او بودند و ملبّس‌ به‌ آسمانجونی‌و فارسان‌ اسب‌ سوار و جوانان‌ دلپسند بودند.

13 و دیدم‌ كه‌ او نیز نجس‌ گردیده‌ و طریق‌ هردو ایشان‌ یك‌ بوده‌ است‌.

14 پس‌ زناكاری‌ خود را زیاد نمود، زیرا صورتهای‌ مردان‌ كه‌ بر دیوارها نقش‌ شده‌ بود یعنی‌ تصویرهای‌ كلدانیان‌ را كه‌ به‌ شَنْجَرف‌ كشیده‌ شده‌ بود، دید.

15 كه‌ كمرهای‌ ایشان‌ به‌ كمربندها بسته‌ و عمامهای‌ رنگارنگ‌ بر سر ایشان‌ پیچیده‌ بود. و جمیع‌ آنها مانند سرداران‌ و به‌ شبیه‌ اهل‌ بابل‌ كه‌ مولد ایشان‌ زمین‌ كلدانیان‌ است‌، بودند.

16 و چون‌ چشم‌ او بر آنها افتاد، عاشق‌ ایشان‌ گردید. و رسولان‌ نزد ایشان‌ به‌ زمین‌ كلدانیان‌ فرستاد.

17 و پسران‌ بابل‌ نزد وی‌ در بستر عشق‌ بازی‌ درآمده‌، او را از زناكاری‌ خود نجس‌ ساختند. پس‌ چون‌ خود را از ایشان‌ نجس‌ یافت‌، طبع‌ وی‌ از ایشان‌ متنفّر گردید.

18 و چون‌ كه‌ زناكاری‌ خود را آشكار كرد و عورت‌ خود را منكشف‌ ساخت‌، جان‌ من‌ از او متنفّر گردید، چنانكه‌ جانم‌ از خواهرش‌ متنفّر شده‌ بود.

19 امّا او ایام‌ جوانی‌ خود را كه‌ در آنها در زمین‌ مصر زنا كرده‌ بود به‌ یاد آورده‌، باز زناكاری‌ خود را زیاد نمود.

20 و بر معشوقه‌های‌ ایشان‌ عشق‌ ورزید كه‌ گوشت‌ ایشان‌، مثل‌ گوشت‌ الاغان‌ و نطفه‌ ایشان‌ چون‌ نطفه‌ اسبان‌ می‌باشد.

21 و قباحت‌ جوانی‌ خود را حینی‌ كه‌ مصریان‌ پستانهایت‌ را به‌ خاطر سینه‌های‌ جوانی‌ات‌ افشردند به‌ یاد آوردی‌.

22 «بنابراین‌ ای‌ اُهُوْلِیبَه‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: اینك‌ من‌ عاشقانت‌ را كه‌ جانت‌ از ایشان‌ متنفّر شده‌ است‌ به‌ ضدّ تو برانگیزانیده‌، ایشان‌ را از هر طرف‌ برتو خواهم‌ آورد.

23 یعنی‌ پسران‌ بابل‌ و همه‌ كلدانیان‌ را از فَقُود و شُوع‌ و قُوع‌. و همه‌ پسران‌ آشور را همراه‌ ایشان‌ كه‌ جمیع‌ ایشان‌ جوانان‌ دلپسند و حاكمان‌ و والیان‌ وسرداران‌ و نامداران‌ هستند و تمامی‌ ایشان‌ اسب‌ سوارند.

24 و با اسلحه‌ و كالسكه‌ها و ارابه‌ها و گروه‌ عظیمی‌ بر تو خواهند آمد و با مِجَّن‌ها و سپرها و خُودها تو را احاطه‌ خواهند نمود. و من‌ داوری‌ تو را به‌ ایشان‌ خواهم‌ سپرد تا تو را بر حسب‌ احكام‌ خود داوری‌ نمایند.

25 و من‌ غیرت‌ خود را به‌ ضدّ تو خواهم‌ برانگیخت‌ تا با تو به‌ غضب‌ عمل‌ نمایند. و بینی‌ و گوشهایت‌ را خواهند برید و بقیه‌ تو با شمشیر خواهند افتاد و پسران‌ و دخترانت‌ را خواهند گرفت‌ و بقیه‌ تو به‌ آتش‌ سوخته‌ خواهند شد.

26 و لباس‌ تو را از تو كنده‌، زیورهای‌ زیبایی‌ تو را خواهند برد.

27 پس‌ قباحت‌ تو و زناكاری‌ات‌ را كه‌ از زمین‌ مصر آورده‌ای‌، از تو نابود خواهم‌ ساخت‌. و چشمان‌ خود را بسوی‌ ایشان‌ بر نخواهی‌ افراشت‌ و دیگر مصر را به‌ یاد نخواهی‌ آورد.

28 زیرا خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: اینك‌ تو را به‌ دست‌ آنانی‌ كه‌ از ایشان‌ نفرت‌ داری‌ و به‌ دست‌ آنانی‌ كه‌ جانت‌ از ایشان‌ متنفّر است‌، تسلیم‌ خواهم‌ نمود.

29 و با تو از راه‌ بغض‌ رفتار نموده‌، تمامی‌ حاصل‌ تو را خواهند گرفت‌ و تو را عریان‌ و برهنه‌ وا خواهم‌ گذاشت‌. تا آنكه‌ برهنگی‌ زناكاری‌ تو و قباحت‌ و فاحشه‌گری‌ تو ظاهر شود.

30 و این‌ كارها را به‌ تو خواهم‌ كرد، از این‌ جهت‌ كه‌ در عقب‌ امّت‌ها زنا نموده‌، خویشتن‌ را از بتهای‌ ایشان‌ نجس‌ ساخته‌ای‌.

31 و چونكه‌ به‌ طریق‌ خواهر خود سلوك‌ نمودی‌، جام‌ او را به‌ دست‌ تو خواهم‌ داد.

32 و خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: جام‌ عمیق‌ و بزرگ‌ خواهر خود را خواهی‌ نوشید و محّل‌ سخریه‌ و استهزا خواهی‌ شد كه‌ متحمّل‌ آن‌ نتوانی‌ شد.

33 و از مستی‌ و حزن‌ پر خواهی‌ شد. از جام‌ حیرت‌ و خرابی‌ یعنی‌ از جام‌ خواهرت‌سامره‌.

34 و آن‌ را خواهی‌ نوشید و تا تَه‌ خواهی‌ آشامید و خورده‌های‌ آن‌ را خواهی‌ خایید و پستانهای‌ خود را خواهی‌ كَند، زیرا خداوند یهوه‌ می‌گوید كه‌ من‌ این‌ را گفته‌ام‌.

35 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: چونكه‌ مرا فراموش‌ كردی‌ و مرا پشت‌ سر خود انداختی‌، لهذا تو نیز متحمّل‌ قباحت‌ و زناكاری‌ خود خواهی‌ شد.»

36 و خداوند مرا گفت‌: «ای‌ پسر انسان‌! آیا براهوله‌ و اهولیبه‌ داوری‌ خواهی‌ نمود؟ بلكه‌ ایشان‌ را از رجاسات‌ ایشان‌ آگاه‌ ساز.

37 زیرا كه‌ زنا نموده‌اند و دست‌ ایشان‌ خون‌ آلود است‌ و با بتهای‌ خویش‌ مرتكب‌ زنا شده‌اند. و پسران‌ خود را نیز كه‌ برای‌ من‌ زاییده‌ بودند، به‌ جهت‌ آنها از آتش‌ گذرانیده‌اند تا سوخته‌ شوند.

38 و علاوه‌ بر آن‌ این‌ را هم‌ به‌ من‌ كرده‌اند كه‌ در همانروز مَقْدَس‌ مرا بی‌عصمت‌ كرده‌، سَبَّت‌های‌ مرا بی‌حرمت‌ نموده‌اند.

39 زیرا چون‌ پسران‌ خود را برای‌ بتهای‌ خویش‌ ذبح‌ نموده‌ بودند، در همان‌ روز به‌ مَقْدَس‌ من‌ داخل‌ شده‌، آن‌ را بی‌عصمت‌ نمودند و هان‌ این‌ عمل‌ را در خانه‌ من‌ بجا آوردند.

40 بلكه‌ نزد مردانی‌ كه‌ از دور آمدند، فرستادید كه‌ نزد ایشان‌ قاصدی‌ فرستاده‌ شد. و چون‌ ایشان‌ رسیدند، خویشتن‌ را برای‌ ایشان‌ غسل‌ دادی‌ و سرمه‌ به‌ چشمانت‌ كشیدی‌ و خود را به‌ زیورهایت‌ آرایش‌ دادی‌.

41 و بر بستر فاخری‌ كه‌ سفره‌ پیش‌ آن‌ آماده‌ بود نشسته‌، بُخور و روغن‌ مرا بر آن‌ نهادی.

42 و در آن‌ آوازِ گروه‌ عیاشان‌ مسموع‌ شد. و همراه‌ آن‌ گروه‌ عظیم‌ صابیان‌ از بیابان‌ آورده‌ شدند كه‌ دستبندها بر دستها و تاجهای‌ فاخر بر سر هر دو آنها گذاشتند.

43 و من‌ دربارۀ آن‌ زنی‌ كه‌ درزناكاری‌ فرسوده‌ شده‌ بود گفتم‌: آیا ایشان‌ الا´ن‌ با او زنا خواهند كرد و او با ایشان‌؟

44 و به‌ او درآمدند به‌ نهجی‌ كه‌ نزد فاحشه‌ها درمی‌آیند. همچنان‌ به‌ آن‌ دو زن‌ قباحت‌ پیشه‌ یعنی‌ اُهُوَله‌ و اُهُولِیبه‌ درآمدند.

45 پس‌ مردان‌ عادل‌ بر ایشان‌ قصاص‌ زنان‌ زناكار و خونریز را خواهند رسانید، زیرا كه‌ ایشان‌ زانیه‌ می‌باشند و دست‌ ایشان‌ خون‌آلود است‌.

46 زیرا خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید: من‌ گروهی‌ به‌ ضدّ ایشان‌ خواهم‌ برانگیخت‌. و ایشان‌ را مشوّش‌ ساخته‌، به‌ تاراج‌ تسلیم‌ خواهم‌ نمود.

47 و آن‌ گروه‌ ایشان‌ را به‌ سنگها سنگسار نموده‌، به‌ شمشیرهای‌ خود پاره‌ خواهند كرد. و پسران‌ و دختران‌ ایشان‌ را كشته‌، خانه‌های‌ ایشان‌ را به‌ آتش‌ خواهند سوزانید.

48 و قباحت‌ را از زمین‌ نابود خواهم‌ ساخت‌. پس‌ جمیع‌ زنان‌ متنبّه‌ خواهند شد كه‌ مثل‌ شما مرتكب‌ قباحت‌ نشوند.

49 و سزای‌ قباحت‌ شما را بر شما خواهند رسانید. و متحمّل‌ گناهان‌ بتهای‌ خویش‌ خواهید شد و خواهید دانست‌ كه‌ من‌ خداوند یهوه‌ می‌باشم‌.»

 حزقيال 24

1 و در روز دهم‌ ماه‌ دهم‌ از سال‌ نهم‌ كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

2 «ای‌ پسر انسان‌ اسم‌ امروز را برای‌ خود بنویس‌، اسم‌ همین‌ روز را، زیرا كه‌ در همین‌ روز پادشاه‌ بابل‌ بر اورشلیم‌ هجوم‌ آورد.

3 و برای‌ این‌ خاندان‌ فتنه‌انگیز مَثَلی‌ آورده‌، به‌ ایشان‌ بگو: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: دیگ‌ را بگذار. آن‌ را بگذار و آب‌ نیز در آن‌ بریز.

4 قطعه‌هایش‌ یعنی‌ هر قطعه‌ نیكو و ران‌ و دوش‌ را در میانش‌ جمع‌ كن‌ و از بهترین‌ استخوانها آن‌ را پر ساز.

5 و بهترین‌ گوسفندان‌ را بگیر و استخوانها را زیرش‌ دسته‌ كرده‌، آن‌ را خوب‌ بجوشان‌ تا استخوانهایی‌ كه‌ در اندرونش‌ هست‌ پخته‌ شود.

6 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: وای‌ برآن‌ شهر خونریز! وای‌ بر آن‌ دیگی‌ كه‌ زنگش‌ در میانش‌ است‌ و زنگش‌ از میانش‌ در نیامده‌ است‌! آن‌ را به‌ قطعه‌هایش‌ بیرون‌ آور و قرعه‌ بر آن‌ انداخته‌ نشود.

7 زیرا خونی‌ كه‌ ریخت‌ در میانش‌ می‌باشد. آن‌ را بر صخره‌ صاف‌ نهاد و بر زمین‌ نریخت‌ تا از خاك‌ پوشانیده‌ شود.

8 من‌ خون‌ او را بر صخره‌ صاف‌ نهادم‌ كه‌ پنهان‌ نشود تا آنكه‌ حدّت‌ خشم‌ را برانگیخته‌ انتقام‌ بكشم‌.

9 بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: وای‌ بر آن‌ شهر خونریز! من‌ نیز توده‌ هیزم‌ را بزرگ‌ خواهم‌ ساخت‌.

10 هیزم‌ زیاد بیاور و آتش‌ بیفروز و گوشت‌ را مهیا ساز و ادویه‌جات‌ در آن‌ بریز و استخوانها سوخته‌ بشود.

11 پس‌ آن‌ را بر اخگر خالی‌ بگذار تا تابیده‌ شده‌ مِسَش‌ سوخته‌ گردد و نجاستش‌ در آن‌ گداخته‌ شود و زنگش‌ نابود گردد.

12 او از مشقّت‌ها خسته‌ گردید، امّا زنگ‌ بسیارش‌ از وی‌ بیرون‌ نیامد. پس‌ زنگش‌ در آتش‌ بشود.

13 در نجاسات‌ تو قباحت‌ است‌ چونكه‌ تو را تطهیر نمودم‌. امّا طاهر نشدی‌. لهذا تا غضب‌ خود را بر تـو به‌ اتمـام‌ نرسانـم‌، دیگـر از نجاسـت‌ خـود طاهر نخواهـی‌ شـد.

14 مـن‌ كه‌ یهـوه‌ هستـم‌ این‌ را گفته‌ام‌ و به‌ وقوع‌ خواهـد پیوست‌ و آن‌ را بجا خواهـم‌ آورد. پس‌ خداونـد یهـوه‌ می‌گوید: دست‌ نخواهم‌ برداشت‌ و شفقت‌ نخواهم‌ نمود و پشیمان‌ نخواهم‌ شد و بر حسب‌ رفتارت‌ و بر وفق‌ اعمالت‌ بر تو داوری‌ خواهند كرد.»

15 و كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

16 «ای‌ پسر انسان‌ اینك‌ من‌ آرزوی‌ چشمانت‌ را بَغْتَةً از تو خواهم‌ گرفت‌. ماتم‌ و گریه‌ منما و اشك‌ از چشمت‌ جاری‌ نشود.

17 آه‌ بكش‌ و خاموش‌ شو و برای‌ مرده‌ ماتم‌ مگیر. بلكه‌ عمامه‌ بر سرت‌ بپیچ‌ و كفش‌ به‌ پایت‌ بكن‌ و شاربهایت‌ را مپوشان‌ و طعام‌ مرده‌ را مخور.»

18 پس‌ بامدادان‌ با قوم‌ تكلّم‌ نمودم‌ و وقت‌ عصر زن‌ من‌ مُرد و صبحگاهان‌ به‌ نهجی‌ كه‌ مأمور شده‌ بودم‌ عمل‌ نمودم.

19 و قوم‌ به‌ من‌ گفتند: «آیا ما را خبر نمی‌دهی‌ كه‌ این‌ كارهایی‌ كه‌ می‌كنی‌ به‌ ما چه‌ نسبت‌ دارد؟»

20 ایشان‌ را جواب‌ دادم‌ كه‌ كلام‌ خداوند بر من‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:

21 «به‌ خاندان‌ اسرائیل‌ بگو: خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌فرماید كه‌ هان‌ من‌ مَقْدَس‌ خود را كه‌ فخر جلال‌ شما و آرزوی‌ چشمان‌ شما و لذّت‌ جانهای‌ شما است‌، بی‌عصمت‌ خواهم‌ نمود. و پسران‌ و دختران‌ شما كه‌ ایشان‌ را ترك‌ خواهید كرد، به‌ شمشیر خواهند افتاد.

22 و به‌ نهجی‌ كه‌ من‌ عمل‌ نمودم‌، شما عمل‌ خواهید نمود. شاربهای‌ خود را نخواهید پوشانید و طعام‌ مردگان‌ را نخواهید خورد.

23 عمامه‌های‌ شما بر سر و كفشهای‌ شما در پایهای‌ شما بوده‌، ماتم‌ و گریه‌ نخواهید كرد. بلكه‌ به‌ سبب‌ گناهان‌ خود كاهیده‌ شده‌، بسوی‌ یكدیگر آه‌ خواهید كشید.

24 و حزقیال‌ برای‌ شما آیتی‌ خواهد بود موافق‌ هر آنچه‌ او كرد، شما عمل‌ خواهید نمود. و حینی‌ كه‌ این‌ واقع‌ شود خواهید دانست‌ كه‌ من‌ خداوند یهوه‌ می‌باشم‌.

25 «و امّا تو ای‌ پسر انسان‌! در روزی‌ كه‌ من‌ قوّت‌ و سرور فخر و آرزوی‌ چشمان‌ و رفعت‌جانهای‌ ایشان‌ یعنی‌ پسران‌ و دختران‌ ایشان‌ را از ایشان‌ گرفته‌ باشم‌، آیا واقع‌ نخواهد شد

26 كه‌ در آن‌ روز هر كه‌ رهایی‌ یابد نزد تو آمده‌، این‌ را به‌ سمع‌ تو خواهد رسانید؟

27 پس‌ در آن‌ روز دهانت‌ برای‌ آنانی‌ كه‌ رهایی‌ یافته‌اند باز خواهد شد و متكلّم‌ شده‌، دیگر گنگ‌ نخواهی‌ بود و برای‌ ایشان‌ آیتی‌ خواهی‌ بود و خواهند دانست‌ كه‌ من‌ یهوه‌ می‌باشم‌.»

 

#@#