کتاب مقدس Farsi Bible
1 وحی كه حَبَقُّوق نبّی آن را دید.
2 ای خداوند تا به كی فریاد برمیآورم و نمیشنوی؟ تا به كی نزد تو از ظلم فریاد برمیآورم و نجات نمیدهی؟
3 چرا بی انصافی را به من نشان میدهی و بر ستم نظر مینمایی و غضب و ظلم پیش روی من میباشد؟ منازعه پدید میآید و مخاصمت سر خود را بلند میكند.
4 از این سبب، شریعت سست شده است و عدالت هرگز صادر نمیشود. چونكه شریران عادلان را احاطه مینمایند. بنابراین عدالت مُعْوَج شده صادر میگردد.
5 در میان امّتها نظر كنید و ملاحظه نمایید و بشدّت متحیر شوید. زیرا كه در ایام شما كاری میكنم كه اگر شما را هم از آن مخبر سازند، باور نخواهید كرد.
6 زیرا كه اینك آن امّت تلخ و تندخو، یعنی كلدانیان را برمیانگیزانم كه در وسعت جهان میخرامند تا مسكنهایی را كه از آن ایشان نیست به تصرّف آورند.
7 ایشان هولناك و مَهیب میباشند. حكم و جلال ایشان از خود ایشان صادر میشود.
8 اسبان ایشان از پلنگها چالاكتر و از گرگانِ شب تیزروترند و سوارانایشان جست و خیز میكنند. و سواران ایشان از جای دور آمده، مثل عقابی كه برای خوراك بشتابد میپرند.
9 جمیع ایشان برای ظلم میآیند. عزیمت روی ایشان بطرف پیش است و اسیران را مثل ریگ جمع میكنند.
10 و ایشان پادشاهان را استهزا مینمایند و سرورانْ مسخره ایشان میباشند. بر همه قلعهها میخندند و خاك را توده نموده، آنها را مُسَخّر میسازند.
11 پس مثل باد بشتاب رفته، عبور میكنند و مجرم میشوند. این قوّت ایشان خدای ایشان است.
12 ای یهوه خدای من! ای قدّوس من! آیا تو از ازل نیستی؟ پس نخواهیم مرد. ای خداوند ایشان را برای داوری معین كردهای و ای صَخْره، ایشان را برای تأدیب تأسیس نمودهای.
13 چشمان تو پاكتر است از اینكه به بدی بنگری و به بیانصافی نظر نمیتوانی كرد. پس چرا خیانتكاران را ملاحظه مینمایی و حینی كه شریر كسی را كه از خودش عادل تر است میبلعد، خاموش میمانی؟
14 و مردمان را مثل ماهیان دریا و مانند حشراتی كه حاكمی ندارند میگردانی؟
15 او همگی ایشان را به قّلاب برمیكشد و ایشان را به دام خود میگیرد و در تور خویش آنها را جمع مینماید. از اینجهت، مسرور و شادمان میشود.
16 بنابراین، برای دام خود قربانی میگذراند وبرای تور خویش بخور میسوزاند. چونكه نصیب او از آنها فربه و خوراك وی لذیذ میشود.
17 آیا از اینجهت دام خود را خالـی خواهـد كـرد و از پیوسته كُشتنِ امّتها دریغ نخواهد نمود؟
1 بر دیده بانگاه خود میایستم و بر برج برپا میشوم. و مراقب خواهم شد تا ببینم كه او به من چه خواهد گفت و درباره شكایتم چه جواب خواهد داد.
2 پس خداوند مرا جواب داد و گفت: رؤیا را بنویس و آن را بر لوحها چنان نقش نما كه دونده آن را بتواند خواند.
3 زیرا كه رؤیا هنوز برای وقتِ معین است و به مقصد میشتابد و دروغ نمیگوید. اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش زیرا كه البتّه خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود.
4 اینك جان مرد متكبّر در او راست نمیباشد، امّا مرد عادل به ایمان خود زیست خواهد نمود.
5 به درستی كه شراب فریبنده است و مرد مغرور آرامی نمیپذیرد، كه شهوت خود را مثل عالم اموات میافزاید و خودش مثل موت، سیر نمیشود. بلكه جمیع امّتها را نزد خود جمع میكند و تمامی قومها را برای خویشتن فراهم میآورد.
6 پس آیا جمیع ایشان بر وی مَثَلی نخواهند زد و معمّای طعنآمیز بر وی (نخواهند آورد)؟ و نخواهند گفت: وای بر كسی كه آنچه را كه از آن وی نیست میافزاید؟ تا به كی؟ و خویشتن را زیر بار رهنها مینهد.
7 آیا گزندگان بر تو ناگهان برنخواهند خاست و آزارندگانت بیدار نخواهند شد و تو را تاراج نخواهند نمود؟
8 چونكه تو امّتهایبسیاری را غارت كردهای، تمامی بقیه قومها تو را غارت خواهند نمود، به سبب خون مردمان و ظلمی كه بر زمین و شهر و جمیع ساكنانش نمودهای.
9 وای بر كسی كه برای خانه خود بدی را كسب نموده است تا آشیانه خود را بر جای بلند ساخته، خویشتن را از دست بلا برهاند.
10 رسوایی را به جهت خانه خویش تدبیر كردهای به اینكه قومهای بسیار را قطع نموده و بر ضدّ جان خویش گناه ورزیدهای.
11 زیراكه سنگ از دیوار فریاد برخواهد آورد و تیر از میان چوبها آن را جواب خواهد داد.
12 وای بر كسی كه شهری به خون بنا میكند و قریهای به بیانصافی استوار مینماید.
13 آیا این از جانب یهوه صبایوت نیست كه قومها برای آتش مشقّت میكشند و طوایف برای بطالت خویشتن را خسته مینمایند؟
14 زیرا كه جهان از معرفت جلال خداوند مملّو خواهد شد به نحوی كه آبها دریا را مستور میسازد.
15 وای بر كسی كه همسایه خود را مینوشاند و بر تو كه زهر خویش را ریخته، او را نیز مست میسازی تا برهنگی او را بنگری.
16 تو از رسوایی به عوض جلال سیر خواهی شد. تو نیز بنوش و غلفه خویش را منكشف ساز. كاسه دست راست خداوند بر تو وارد خواهد آمد و قی رسوایی بر جلال تو خواهد بود.
17 زیرا ظلمی كه بر لُبْنان نمودی و هلاكت حیوانات كه آنها را ترسانیده بود، تو را خواهد پوشانید. به سبب خون مردمان و ظلمی كه بر زمین و شهر و بر جمیع ساكنانش رسانیدی.
18 از بُتِ تراشیده چه فایدهاست كه سازنده آن، آن را بتراشد یا از بت ریخته شده و معلّم دروغ، كه سازنده آن بر صنعت خود توكّل بنماید و بتهای گُنگ را بسازد.
19 وای بر كسی كه به چوب بگوید بیدار شو و به سنگِ گنگ كه برخیز! آیا میشود كه آن تعلیم دهد؟ اینك به طلا و نقره پوشیده میشود لكن در اندرونش مطلقاً روح نیست.
20 امّا خداوند در هیكل قُدس خویش است پس تمامی جهان به حضور وی خاموش باشد.
1 دعای حَبَّقُوق نبی بر شُجونُوت.
2 ای خداوند چون خبر تو را شنیدم ترسان گردیدم. ای خداوند عمل خویش را در میان سالها زنده كن! در میان سالها آن را معروف ساز و در حین غضب رحمت را بیاد آور.
3 خدا از تیمان آمد و قدّوس از جبلِ فاران، سِلاه. جلال او آسمانها را پوشانید و زمین از تسبیح او مملّو گردید.
4 پرتُوِ او مثل نور بود و از دست وی شعاع ساطع گردید. و ستر قوّت او در آنجا بود.
5 پیش روی وی وبا میرفت و آتش تب نزد پایهای او میبود.
6 او بایستاد و زمین را پیمود. او نظر افكند و امّتها را پراكنده ساخت و كوههای ازلی جَستند و تلّهای ابدی خم شدند. طریقهای او جاودانی است.
7 خیمههای كوشان را در بلا دیدم. و چادرهای زمین مدْیان لرزان شد.
8 ای خداوند آیا بر نهرها غضب تو افروخته شد یا خشم تو بر نهرها و غیظ تو بر دریا وارد آمد، كه بر اسبان خود و ارابههای فتحمندی خویش سوار شدی؟
9 كمان تو تماماً برهنه شد، موافق قَسَمهایی كه در كلام خود برای اسباطخوردهای، سلاه. زمین را به نهرها مُنشَقّ ساختی.
10 كوهها تو را دیدند و لرزان گشتند و سیلابها جاری شد. لجّه آواز خود را داد و دستهای خویش را به بالا برافراشت.
11 آفتاب و ماه در بُرجهای خود ایستادند. از نور تیرهایت و از پرتو نیزه برّاق تو برفتند.
12 با غضب در جهان خرامیدی، و با خشمْ امّتها را پایمال نمودی.
13 برای نجات قوم خویش و خلاصی مسیح خود بیرون آمدی. سر را از خاندان شریران زدی و اساس آن را تا به گردن عریان نمودی، سلاه.
14 سر سرداران ایشان را به عصای خودشان مجروح ساختی، حینی كه مثل گردباد آمدند تا مرا پراكنده سازند. خوشی ایشان در این بود كه مسكینان را در خَفیه ببلعند.
15 با اسبان خود بر دریا و بر انبوه آبهای بسیار خرامیدی.
16 چون شنیدم احشایم بلرزید و از آواز آن لبهایم بجنبید، و پوسیدگی به استخوانهایم داخل شده، در جای خود لرزیدم، كه در روز تنگی استراحت یابم هنگامی كه آن كه قوم را ذلیل خواهد ساخت، بر ایشان حمله آوَرَد.
17 اگرچه انجیر شكوفه نیاوَرَد و میوه در موْها یافت نشود و حاصل زیتون ضایع گردد و مزرعهها آذوقه ندهد، و گلهها از آغل منقطع شود و رمهها در طویلهها نباشد،
18 لیكن من در خداوند شادمان خواهم شد و در خدای نجات خویش وجد خواهم نمود.
19 یهوه خداوند قوّت من است و پایهایم را مثل پایهای آهو میگرداند و مرا بر مكانهای بلندم خرامان خواهد ساخت. برای سالار مغنیان بر ذوات اوتار.
#@#